.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

 

 

 موضوع :

بررسی پدیده ورشکستگی

 فهرست

 

مقدمه ............................................................. 1

فصل اول

بخش اول ......................................................... 3

بخش دوم .........................................................4

بخش سوم .........................................................5

 

فصل دوم

دلایل ورشکستگی ................................................ 7

 

فصل سوم

سیری در تاریخچه ورشکستگی................................... 9

 

نتیجه گیری ................................................................ 10 

       منابع  .......................................................................... 10

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: موضوع : "بررسی "پدیده "ورشکستگی" ,
:: بازدید از این مطلب : 3077
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : چهار شنبه 9 فروردين 1396

فهرست عناوين

 

 

 

عنوان

شماره صفحه

مقدمه

1

فصل اول: كليات تحقيق

2

اهميت مسئله

2

تعريف علمي واژه‌ها

3

نوجواني

3

كجروي يا انحراف

4

فصل دوم: فرار دختران از خانه

5

مقام زن در جهان‌بيني اسلامي

5

فرار دختران

6

نقش عوامل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و خانوادگي در انحراف

8

نقش مسائل اجتماعي در انحراف

8

تراكم جمعيت

9

محل سكونت

9

مناطق جرم‌خيز

10

مهاجرت

11

ماهيت زندگي شهري

11

دوستان و رفقا

12

تأثير عوامل فرهنگي بر انحراف

12

تأثير عوامل اقتصادي بر انحراف

13

خانواده و انحراف

14

خشونت والدين و اثرات آن

15

فساد و آلودگي والدين

16

فصل سوم: علل فرار

18

چه كساني از خانه فرار مي‌كنند؟

18

شرايط عمومي افراد فراري

19

از نظر خانوادگي

20

از نظر اجتماعي

20

اقسام فرار

22

علل فرار

23

فقدان يكي يا هر دو والدين

23

جدايي و طلاق

24

وجود ناپدري يا نامادري

27

فقر عاطفي

27

شكست تحصيلي و نگراني از سرزنش يا تنبيه والدين

29

سخت‌گيري و وجود شرايط تنبيه

30

تمايل به ديدن نقاط ديدني

32

فصل چهارم: نحوة ارائة خدمات به دختران فراري

33

نحوة ارائة خدمات در ايران به افرادي كه از خانه فرار مي‌كنند

33

مركز بازپروري زنان و دختران آسيب‌ديدة اجتماعي

33

خانة سلامت

34

اهداف

35

شرايط پذيرش

36

نحوة پذيرش

36

كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان

37

شرايط و مراحل ترخيص و تحويل به خانواده يا بستگان

38

شرايط و مراحل زندگي مستقل

39

شرايط ترخيص از طريق ازدواج

40

شرايط ترخيص از طريق ادامة تحصيل

41

فصل پنجم: بحث و نتيجه‌گيري

42

توصيه و پيشنهادات براي مسئولين

42

چند توصيه به والدين

44

نتايج پژوهش‌هايي كه در خصوص دختران انجام شده است

47

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: عنوان تحقيق بررسي علل فرار دختران ,
:: بازدید از این مطلب : 3821
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

فهرست عناوين

 

 

 

عنوان

شماره صفحه

مقدمه

1

فصل اول: كليات تحقيق

2

اهميت مسئله

2

تعريف علمي واژه‌ها

3

نوجواني

3

كجروي يا انحراف

4

فصل دوم: فرار دختران از خانه

5

مقام زن در جهان‌بيني اسلامي

5

فرار دختران

6

نقش عوامل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و خانوادگي در انحراف

8

نقش مسائل اجتماعي در انحراف

8

تراكم جمعيت

9

محل سكونت

9

مناطق جرم‌خيز

10

مهاجرت

11

ماهيت زندگي شهري

11

دوستان و رفقا

12

تأثير عوامل فرهنگي بر انحراف

12

تأثير عوامل اقتصادي بر انحراف

13

خانواده و انحراف

14

خشونت والدين و اثرات آن

15

فساد و آلودگي والدين

16

فصل سوم: علل فرار

18

چه كساني از خانه فرار مي‌كنند؟

18

شرايط عمومي افراد فراري

19

از نظر خانوادگي

20

از نظر اجتماعي

20

اقسام فرار

22

علل فرار

23

فقدان يكي يا هر دو والدين

23

جدايي و طلاق

24

وجود ناپدري يا نامادري

27

فقر عاطفي

27

شكست تحصيلي و نگراني از سرزنش يا تنبيه والدين

29

سخت‌گيري و وجود شرايط تنبيه

30

تمايل به ديدن نقاط ديدني

32

فصل چهارم: نحوة ارائة خدمات به دختران فراري

33

نحوة ارائة خدمات در ايران به افرادي كه از خانه فرار مي‌كنند

33

مركز بازپروري زنان و دختران آسيب‌ديدة اجتماعي

33

خانة سلامت

34

اهداف

35

شرايط پذيرش

36

نحوة پذيرش

36

كميتة امور آسيب‌ديدگان اجتماعي استان

37

شرايط و مراحل ترخيص و تحويل به خانواده يا بستگان

38

شرايط و مراحل زندگي مستقل

39

شرايط ترخيص از طريق ازدواج

40

شرايط ترخيص از طريق ادامة تحصيل

41

فصل پنجم: بحث و نتيجه‌گيري

42

توصيه و پيشنهادات براي مسئولين

42

چند توصيه به والدين

44

نتايج پژوهش‌هايي كه در خصوص دختران انجام شده است

47

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: عنوان تحقيق بررسي علل فرار دختران ,
:: بازدید از این مطلب : 3321
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

 

بررسي تطبيقي

قوانين مالكيت فكري 

 

فهرست مطالب

مقدمه.. 1

سابقه‌ي حقوق مالكيت فكري... 2

حقوق مالكيت فكري در ايران.. 3

حقوق بين‌المللي مالكيت فكري... 4

قوانين مالكيت فكري در ايران.. 5

قوانين مالكيت فكري در اروپا. 9

جايگاه جهاني قوانين و تابعيت بين‌المللي... 12

آثار قوانين مالكيت فكري در ايران.. 14

چكيده. 16

مراجع و منابع.. 17

وب.... 17

كتب و مقالات.... 18

 


 


مقدمه

مالکیت فکری[1] و حفاظت از آن یکی از مباحث مطرح در دنياي امروز ماست. هرجا صحبت از سرمایه باشد بحث مالکیت ، سود رسانی و حفاظت از سرمایه ها را نیز به دنبال خواهد داشت . در خصوص سرمایه های فکری[2] نيز، مالکیت بر آن ها و حفاظت از این سرمایه ها در مبحث مالکیت فکری می گنجد.

عبارت Intellectual Property در معناي لغوي به «قوانين مالكيت فكري» اشاره دارد اما در بيشتر كتب حقوقي «حقوق مالكيت معنوي» ترجه شده است[3][4]. اين عبارت در معناي جامع اشاره به حقوق ناشي از خلاقيت و نوآوري در همه‌ي زمينه‌هاي علمي، ادبي، هنري و صنعتي براي پديدآورنده‌ي اثر دارد.

استفاده کنونی واژه مالکیت فکری حداقل به سال ۱۸۶۷ و تاسیس کنفدراسیون آلمان شمالی که در قانون اساسی‌اش قدرت قانونی برای محافظت دارایی‌های فکری‏ به کنفدراسیون اهدا شد؛ باز می‌گردد. (ماده ۴ شماره ۶ از قانون اساسی آلمان سال ۱۸۶۷)[5]

موضوع مالكيت فكري يا معنوي اصولا پديده‌اي فيزيكي و قابل لمس نبوده و عموما به موضوعاتي مي‌پردازد كه ناشي از عملكرد فكري و نه معنوي[6] و عرفاني انسان‌ها است. از اين رو بسياري از صاحب‌نظران اعتقاد دارند كه اصطلاح «مالكيت فكري» تعبير مناسب‌تري از حقوق ذكر شده در مقايسه با «مالكيت معنوي» بدست مي‌دهد.

حفظ اين حقوق از ديرباز و ابتدا بر عهده‌ي حكومت‌ها قرار گرفته است و با تشكيل مجامع جهاني و علي‌الخصوص توسعه تسهيلات دسترسي به اطلاعات اين حقوق به يكي از دغدغه‌هاي اصلي در توسعه‌ي علم و تكنولوژي قرار گرفته است.

در ايران نيز عليرغم وجود برخي قوانين مرتبط و پذيرش كنوانسيون‌هاي بين المللي در مقاطع مختلف و عضويت ايران در آنها، قانون‌گذار هنوز تعريف روشن و جامعي از حقوق معنوي يا مالكيت فكري ارائه نكرده است. ولي بر اساس قوانين  موضوعي سال 1348 و حقوق تطبيقي مي‌توان تعريف زير را از آن استفاد نمود:

«حقوق معنوي مزايايي است قانوني، غيرمادي و مربوط به شخص پديدآورنده يك اثر فكري كه به موجب آن، وي براي هميشه از يك دسته حقوق خاص برخودار مي‌گردد.» . اين حق در مراتب بعدي به «حق مولف» اشاره مي‌كند كه بيان كننده رابطه‌ي اثر و آفريننده‌ي آن است و بر اساس آن خود آفريننده از امتياز‌هاي ويژه‌اي برخوردار مي‌شود كه منحصر به زمان حيات وي نبوده و آثار آن تا ابد به صورت ميراثي انتقال مي‌يابد[7].

مالكيت فكري اصولا يك پديده است، به اين معنا كه ناشي از واقعه يا فرآيندي است كه بر اساس آن موجوديتي خلق شده يا پديد مي‌آيد، و اين پديدآورندگي به خودي خود يا به موجب يك اتفاق كاملا بي‌هدف نبوده است و ناشي از اراده‌ي فرد، جمع  يا شخصيت حقوقي‌اي بوده است كه دنبال هدف يا موضوع خاصي بوده‌اند. هر چند ممكن است پديده‌ي حاصل شده با اهداف اوليه تطابق جزيي يا كلي نداشته باشد.[8]

به عبارت ديگر مالكيت فكري در حالت يا زماني ايجاد مي‌شود كه ادعا كننده‌ي حق، نقش خود را در پديد امدن پديده نشان داده و اثبات نمايد.

حقوق مالكيت فكري معمولا در دو دسته كلي حقوق مالكيت صنعتي[9] و حقوق پديدآورندگان آثار علمي، ادبي و هنري[10] قرار مي‌گيرند.

كپي‌رايت در معناي لغوي عليرغم معناي مرسوم آن كه به حق مولف يا تاليف گفته مي‌شود دقيقا اشاره به حق «نشر/ كپي» دارد. اين قانون در برگيرنده‌ي حوزه‌ي گسترده‌اي از آثار مختلف فرهنگي، هنري و نرم‌افزارهاي رايانه‌اي و امثال آنهاست.7

سابقه‌ي حقوق مالكيت فكري

حقوق‌دانان و تاريخ‌دانان درباره‌ي وجود قوانين و حقوق مدون شده‌ي در باستان عقايد و موراد گوناگوني بيان نموده‌اند. به عنوان مثال آندره موريو[11] در اين مورد مي‌گيود: «حقوق معنوي مولف از زماني كه انسان توانست قلم مويي در دست بگيرد، وجود داشته است و مبداء چنين حقي در اعماق اعصار گذشته قابل تشخيص نيست. به محض اينكه ادبيات بوجود آمد، سرقت ادبي هم از سوي جوامع و مردم سرزنش و ملامت شد و به محض تدوين قوانيني در اين خصوص، مرتكب سرقت فكري مجازات گرديده است.»

در ميان شواهد تاريخي هم مي‌توان به مواردي اشاره نمود: به عنوان مثال «هومودور[12]» يكي از شاگردان افلاطون، برخي از يادداشت‌هاي خود را كه از كلاس درس افلاطون برداشته بود به سيسيل برده و به نام خود فروخت، اين عمل بدون اجازه‌ي افلاطون بود و به همين دليل علاوه بر شماتت اهل ادب، خشم مردم را نيز نسبت به وي بر انگيخت.[13]

در مثالي ديگر خطيب مشهور رومي «سيسرون[14]» در نامه‌اي دوست خود «آتيكوس[15]» را به دليل انتشار و نسخه‌برداري از يكي از آثارش كه وي هنوز تصميم به انتشار آن نداشته است، به سختي سرزنش مي‌كند. [16]

حقوق مالكيت فكري در ايران



[1] Intellectual Property

[2] Intellectual Capital

[3] http://marifat.nashriyat.ir/node/180

[4] سيد محمدرضا ركني دزفولي، بررسي تطبيقي مالكيت معنوي در حقوق ايران و سازمان تجارت جهاني، نشريه معرفت، ش 106

[5] http://fa.wikipedia.org/wiki/مالكيت_فكري

[6] Spritual

[7] دكتر محمد جعفر لنگرودي، ترمينولوژي حقوق، تهران، گنج دانش، 1378

[8] همان با اندكي تصرف

[9] Patent  Law, Industrial Property law

[10] Copyright

[11] Andre Morillto

[12] Homidor

[13] http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385023101

[14] Marcu Tulliu Cicerone

[15] Odeon of Herodes Atticus

[16] كيوان آذري، حقوق معنوي پديدآورنده، نشريه دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، شماره 22



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: بررسي تطبيقي قوانين مالكيت فكري ,
:: بازدید از این مطلب : 3979
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

موضوع تحقیق : فرهنگ ای

چکیده

تبیین وشناساندن فرهنگ ایثار وشهادت از مکانیزم های دفاعی اسلام برای تسلیح جامعه در برابر هجوم فرهنگ های غیرخودی است. ایثارگری وشهادت طلبی نقش بسزایی درحفظ دین وارزشهای آن واستقلال کشور ایفا می کند . مراکز آموزشی درسطوح مختلف آن بستر مناسبی برای ایجاد ون هادینه کردن فرهنگ صحیح می باشند زیرا از ابزارهای نفوذ فرهنگ، تغییر نگرش در افراد آن جامعه است و قشر دانش پژوه(دانش آموزان و دانشجویان) به جهت خصوصیات روان شناختی، اثر پذیرترین گروههای جامعه هستند که بیشترین ومفیدترین اوقات خود را در مراکز آموزشی می گذرانند. لذا با برنامه ریزی وسیاست گذاری های علمی و جامع،می توان فرهنگ ایثارگری وشهادت را دراین مراکز به سطح قابل قبولی ارتقاء بخشید.

نگارنده دراین مقاله سعی نموده با تاکید بر مفهوم حقیقی ایثار و شهادت و توسل به توانمندی و تاثیر گذاری محیط آموزشی بر دانش پژوهان، با ارائه راهکارهایی علمی و بنیادین درجهت این برنامه ریزی گام بردارد . روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و نگارنده سعی کرده است با استفاده از آیات و منابع اصیل اسلامی به تبیین بحث بپردازد.

مقدمه

فرهنگ وادب هر ملتی سرمایه بی نظیری برای تثبیت نظام ارزشی وکسب استقلال و هویت جوانان ونوجوانان آن ملت است ، از سویی برای استقلال ابدی یک ملت ثبات فرهنگ براساس اعتقادات اصیل اخلاقی وباورهای قلبی افراد آن ملت لازم وضروری است واز سوی دیگر واقعیت های معنوی منبع نامحدودی از نیروی ایمان، قدرت معنوی واستقلال شخصیتی وفکری را دراختیار انسان می گذارد وانسان براساس چنین قدرت های معنوی می تواند به سوی نقش آفرینی مثبت در اجتماع حرکت کند، ایثار کردن وقبول شهادت از برترین ارزشهای معنوی فرهنگ اسلامی است که درتثبیت استقلال کشور وهویت دینی و ملی آنان نقشی بی بدیل دارد. ایثارمقام انسانی فوق العاده باشکوهی است که اسلام آن را ستوده وآن را درآیات و روایات متعددی بیان کرده است .الَّذین آمنُوا وهاجروا و جاهدوا فی سبیلِ اللهِ بِاَموالهِمِ و اَنفُسهِم اعظَم درجةً عند اللهِ و اولئک هم الفائزونَ (توبه/۲ و ۳)

آنچه در این زمان اهمیت دارد انتقال این ارزشها ودانشهای دینی واسلامی به نسل های پس از این است ونخستین راه درانتقال فرهنگ ازیک نسل به نسل دیگر، تعلیم وتربیت برخوردار از دانش ومعرفت، با استفاده از ریشه های ملی و بومی است. (قهرمانی، ۱۳۸۸ ، ش ۳۴ و ۳۳ ، ص ۳۲ ). ضمن آنکه تحولات پرشتاب کنونی در عرصه فرهنگ جهانی بسیاری از نگرش ها و روش های رایج تربیت دینی ما را تغییر داده است. اما درعین حال نقش نهادهای گوناگون اجتماعی از قبیل آموزش وپرورش ، خانواده، رسانه ها و … درانتقال فرهنگ پایدار وصحیح ،خصوصاً ایثار وشهادت، مؤثر وپراهمیت می باشد . در این میان نقش دستگاه های آموزشی چون آموزش وپرورش که مسئولیت میلیونها دانش آموز را برعهده دارد ودانشگاه با هزاران دانشجو، خطیرتر از همه دستگاهها ونهادهای دیگر خواهد بود.

تعریف فرهنگ

مرور ادبیات واژه فرهنگ این مطلب را به ذهن متبادر می سازد که تعریف روشن ومورد تواقفی در مورد فرهنگ وجود ندارد . لکن مفهوم رایجی که امروزه از واژه می باشد. کروبر ۱ وکلاکن ۲ با (CULTURE) فرهنگ برداشت می شود فرهنگ به معنای مرور بالغ برصد وشصت وچهار تعریف از فرهنگ بیان می دارند که فرهنگ مجموعه ای پیچیده از علوم، دانش ها، هنرها، افکار، اعتقادات ، آداب، سنن وقوانین اجتماعی و مقررات هستند که برجامعه حاکم است ومورد پذیرش اعضای آن می باشد) قهرمانی، ۱۳۸۸ ،ص ۳۱ و رک بیرو، ۱۳۷۰ ، ص ۷۷ ).بنابراین فرهنگ عبارت است ازمجموعه ویژگی های، معنوی، فکری واحساسی متمایزی که مختص یک جامعه یا گروه اجتماعی است همان از سوی دیگر در تمام جوامع بشری، ارزش هایی وجود دارد که بنیان اصلی فرهنگ آن جامعه می باشد. اهمیت وجایگاه این ارزش ها به گونه ای است که هر ملتی، هویت وحیات اجتماعی وسیاسی خود را درپای بند واحترام به آنها وانتقال کامل آن به نسل های آینده می داند. سرزمین شکوهمند ایران با فرهنگی برخاسته از هویت دینی، پیشرو در ارائه طرحی جامع درانتقال ارزشها می باشد وایثار وشهادت یکی از این ارزشها است که مقارن با تاریخ کبیر آن است وپس از واقعه ی عاشورا اعتبار وارزش این فرهنگ در نزد مسلمانان از جمله ایرانیان، مقام والایی یافته است. برای تبیین دقیق حوزه های فرهنگ می توان آن را به سخت افزاری و نرم افزاری تقسیم نمود:

۱- فرهنگ سخت افزاری: شامل ابزارها واشیایی که ساخته شده وبه ارث گذاشته شده است.

۲- فرهنگ نرم افزاری: شامل رسم ها، اعتقادات، علوم وهنر است وکودک ابتدا با فرهنگ سخت افزاری یعنی اشیا وابزارهایی که هر کدام معنایی دارند سروکار می یابد وپس از رشد عقلی با فرهنگ غیرسخت افزاری یعنی مفاهیم انتزاعی چون اخلاق، نژاد ، طبقه، آداب و رسوم و… آشنا می شود وآنها را می پذیرد وتأثیر این دو جنبه در شخصیت افراد و رفتارهای آنان انکارناپذیر است . مثلاً اختراع ابزارهای دقیق مانند ساعت ،کامپیوترها و…سبب شده مردم دانسته ویا ندانسته به علت ارتباطی که با این ابزارها دارند دچار حساسیت نسبت به زمان ومکان شده اند. اندازه گیری مفهوم خاص یافته است وعملاً رفتارهای اجتناعی ویژه ای برانگیخته است، که در نتیجه پدیده های فرهنگی جدیدی را به دنبال آورده است. بنابراین ابعاد معنوی ومادی فرهنگ بریکدیگر اثر می گذارند واز هم اثر می پذیرند.در تلاش برای انتقال فرهنگ ایثار و شهادت باید به هر دو جنبه فرهنگ، سخت افزاری و نرم افزاری توجه نمود . زیرا در ارائه راهکارها ما را به تمام جوانب راهنمایی می نماید. ۳

فرهنگ ایثار

کلمه ایثار باب افعال از ماده آثر یوثر به معنای او را بر خود برگزید و برتری داد)جر، ۱۳۶۳ ،ج ۱،ص ۲ (این کلمه، معنای بذل وبخشش، ترجیح دادن بعضی بربعضی دیگر، گذشت کردن از حق خود برای دیگران (رک دهخدا، ۱۳۷۶ ،ج ۳ ،۳۱۶۶) علامه مهدی نراقی در جامع السعادات می فرماید:

»برترین درجات جود وسخاء ایثار است وآن عبارت است از جود وبخشش مال با وجود نیازواحتیاج به آن. خدای سبحان درمدح اهل ایثارمی فرماید: »ویؤِثرُونَ علی اَنفُسهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصه « (حشر/۹) وآنان را بر خود مرجح می دارند اگر چه خود نیازمند باشند و رسول خدا(ص) فرمود:” أَیما امرِء اشتَهی شَهوةَ فَرَد شَهوتَه و آثرَ علی نَفسه غَفرَله .” هر مردی که چیزی را بخواهد وخود را از آن خواهش نگاه دارد ودیگری را بر خود ترجیح دهد آمرزیده می شود”.( نراقی، ۱۳۸۴ ،ج ۲ ،ص۱۶۳)

بنابراین ایثارگاهی با بذل مال یا کار وتلاش بیشتر انجام می گیرد، ودربعضی موارد ایثار با نثارجان در راه خدا صورت می گیرد که شهادت نام دارد. »ومنَ النّاسِ من یشری نَفسه ابتغاء مرضات اللهِ« . (بقره /۲۰۷) در میان مردم کسانی هستند که درجستجوی خشنودی خدا ازجان خویش می گذرند. اهل بیت وشیعیان آنها همواره کوشیده اند تا حدامکان از این فضیلت پاسداری کنند.

فرهنگ شهادت

مجموعه ای از اعتقادات وآموزه هایی که بنیان شکل گیری روحیه ی شجاعت، مبارزه و جهاد در راه خدای متعال ونهایتاً کشته شدن در راه ایمان وعقیده است . در فرهنگ اجتماعی ،سیاسی واقتصادی اسلام، ایثار واز خودگذشتگی به عنوان اوج وارستگی انسان ونشانه قرب بشر به خداوند متعال است واگر ایثار واز خود گذشتگی با نثارجان در راه خدا باشد، شهادت تلقی می گردد، واقعه ی عاشورا، اوج ایثار و رسیدن به مقام شهادت است که سرشار از نکات زندگی ساز برای همه انسانهای آزاده جهان می باشد . شهادت مرگ آگاهانه ومقّدس وهدفمند است. »ولاتحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون. « (آل عمران/۱۸۹ ((رک جنتی،۱۳۸۲،ص ۱۸۵وصابری یزدی،۱۳۷۵،ص ۳۵۱ )).

تعریف تربیت

در لغت رب- رب القوم از آن قوم نگهداری کرد،رب الصبی :کودک را پرورد تا بالغ شد .(جر، ۱۳۶۳ ،ج ۱) تربیت به معنای پرورانیدن ،آداب اخلاق را به کسی آموختن.(معین، ۱۳۷۱ ،ج ۱،ص ۱۰۶۳ ) رشد دادن، هدایت کردن در مسیری مشخص وبه فعلیت رساندن است ومی توان آن را پرورش دادن قوای روحی وجسمی برای رسیدن به کمال مطلوب دانست یا آنکه ایجاد کننده صفات پسندیده وملکات فاضله شمرد . مراقبت سالم از حیات درحال رشد، تغییر در شخص به منظور درک مسائل و زمینه سازی مطلوب برای استقلال فکری نیز تعریف دیگر آن است. (رک مدنی، ۱۳۸۶ ،ص ۱۲۹ و ۹۱- رودگر، ۱۳۸۶ ،ص۱۰۹ ) درتربیت دینی اصل بینش، گره زدن ایمان با عنصر عقل وعشق وقراردادن انسان در مسیرجذبه الهی وحیات طیبه است تا روابط انسان با خدا، خود وجهان در پرتو رابطه با انسان کامل که مربی ومعلم حقیق است، تنظیم شود .(رودگر ، ۱۳۸۶ ،ص۹۲ ) درواقع برای رسیدن به حقیقت دینداری بایستی تمامی رهنمودهای دینی سامان یابد تا بتوان شخص را به معنای حقیقی مؤمن دانست )مدنی، ۱۳۸۶ ،ص )

ارتباط نهادهای آموزشی با فرهنگ عمومی

» آموزش « و » تدریس« در اصلاح به معنای هرگونه فعالیتی است که از جانب یاد دهنده به منظور ایجاد یادگیری دریادگیرنده انجام شود. یادگیری هدف آموزش است . فرایندی است که از گذر تجربه، تمرین، تغییرات تدریجی ونسبتاً پایدار در رفتار فرد به وجود می آید. آموزش ویادگیری معنایی عام وگسترده دارد وآموزش های رسمی، غیررسمی ، مستقیم وغیرمستقیم یا هرگونه تلاش به منظور ایجاد یادگیری را در برمی گیرد(رک.نصیری، ۱۳۸۶) قبلاً بیان شد که منظورازتربیت رشد وهدایت کردن وبه فعلیت رساندن قوای روحی وجسمی برای رسیدن به کمال مطلوب است. بنابراین مبانی تعلیم وتربیت عبارت است از : اندیشه ها ونگرش های معرفت شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی وارزش شناختی که .( با واقعیت های نظام هستی پیوند دارند)(رک ساجدی، ۱۳۸۶ ،ش ۴۲ ،ص ۴)اصول تعلیم وتربیت »بایدهای« کلی است که از دل مبانی زاده می شوند یا قواعدی، است که مربیان با ملاحظه مبانی واهداف باید به کار گیرند . بی تردید تربیت انسان به هر شیوه ای ممکن نیست، بلکه امکانات ومحدودیت های وجودی واجتماعی، اقتصادی راهکارهای ویژه ای را می طلبد . شناخت مبانی، مربی را دراستفاده ازقواعد واصول مناسب برای نیل به اهداف تربیتی مدد می رساند، ضمن آنکه استفاده از شیوه و روش مناسب ما را به راهبردهای علمی وتأثیر گذار نزدیک می سازد. بسیاری از صاحب نظران علوم دینی، جامعه شناسان وروانکاران از ضعف وکمرنگی ارزشهای دینی و اخلاقی ونیز ارزش های فرهنگی در برخی از محیط های آموزشی نگرانند. ضعف اهتمام به نماز یا نماز جماعت، دعا ومناجات وسایر شعایر مذهبی ودینی، عدم رعایت پوشش مناسب از سوی دختران وحتی پسران ، کم توجهی به حفظ حریم محرم و نامحرم وحدود شرعی روابط دختر وپسر، رواج پدیده مدگرایی، اقبال به برنامه های غیراخلاقی، الگوپذیری از الگوهای غربی ،رشد پدیده شوم اعتیاد وکشیدن سیگار در میان برخی از جوانان، ضعف انگیزش علم خواهی وفاصله گرفتن از فرهنگ ایثار و شهادت طلبی … همه از آفت هایی است که در اثر عدم توسعه فرهنگ دینی وارزشهای بنیادینی چون ایثارگری وشهادت درمحیط های آموزشی و منابع آن ایجاد شده است . بنابراین سعی شده درنوشتار حاضر با توجه به امکانات موجود آموزشی ، و وضعیت دانش پژوهان، راهکارهای ارتقاء فرهنگی درخصوص فرهنگ ایثار وشهادت ارائه وتبیین گردد.

راهکارهای ترویج فرهنگ ایثار وشهادت

شناخت دانش پژوهان

اکنون مراحل مختلفی را که متصدیان واولیاء آموزشی کشور وعزیزمان باید در ترویج فرهنگ ایثار وشهادت رعایت نمایند، تا فرزندان انقلاب با فرهنگ ایثار وشهادت آشنا شده وآن را قسمتی از مقبولترین فرهنگ اجتماعی اسلام وانقلاب بدانند بیان می گردد.

اولیاء آموزشی وفرهنگی نیازمندند برای رسیدن به نتایج مطلوب در ترویج فرهنگ ایثار، ابتدا از ویژگی های این گروههای سنی کاملاً آگاه گردند. زیرا معرفت اولین گام برای نفوذ درافراد است .معرفت دانش پژوهان شامل زمینه های متنوعی می شود که ذیلاً مهمترین آنها نام برده می شود:

۱- نیازهای اساسی روانی ۲- استعدادهای اصلی ۳- علائق وگرایشها ۴- ویژگی های رشد ۵- ضعفها وکاستیها.

توحید وخداباوری

نوع دیدگاه وعقاید اشخاص ، منش اخلاقی آنها را تشکیل می دهد. انسان آنگونه عمل می کند که باور دارد. بنابراین ساز وکار اصلاح مبانی از بهترین راههای اصلاح رفتار است. اصلاح مبانی به معنای اصلاح باورهای نادرست وتعمیق باروهای درست است ودر نظام ادیان ابراهیمی از جمله اسلام، توحید زیربنای اصلی این نظام هاست. انبیای الهی اساس خودسازی ونخستین گام در راه تربیت انسان وتزکیه نفس و در نتیجه ایثارگری وشهادت طلبی را شناخت» توحید« وپالایش از شرک قرار می دادند . از این روآغاز دعوت وبن مایه تعالیم شان بر مدار توحید وکلمه طیبه »لا اله الا الله « بوده است. » وما ارسلنا من رسول الله نوحی الیه انه لا اله األاّ انا فاعبدون « (انبیاء/۲۵( وپیش ازتوهیچ پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که خدایی جز من نیست، پس تنها مرا بپرستید. توحید وخدا باوری از چند جهت با مبانی ایثار وشهادت پیوند می یابد، ازجمله :ارزش بخشیدن به آن، ایجاد انگیزه برای ایثار وتداوم آن،حمایت و تایید آن .( رک. نجارزادگان، ۱۳۸۶ ،ص ۴۰) بسیاری از مسئولین و مربیان و استادان محترم در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تلاش می کنند با توجه به نگرش های نوین جوانان به مسائل دینی، آنها را موجه جلوه داده وبا ارزشگذاری افراطی در جوانان انگیزه ورغبت نسبت به این آموزه پرثمر ایجاد نمایند غافل از اینکه اصل واساس دین خداشناسی است وباید ابتدا در تعمیق باور خدا تلاش نمود . شهید مطهری می فرماید:

»مفاهیم اخلاقی در تربیت دینی توخالی نیستند… حق ،عدالت، ایثار، عفت، تقوا … تمام اینها الفاطی توپر می باشد، پایه ومنطق ومبنا دارند، اساس مطلب این است که ما برای اخلاق چه منطقی به دست بیاوریم .آیا می توان غیر راه خداشناسی ومعرفه الله برای اخلاق، منطق مستدل پیدا کرد؟ … پشتوانه واعتبار همه این مفاهیم خداشناسی است . اگرایمان نباشد، این مفاهیم مثل اسکناس بی پشتوانه است.« ( مطهری، بی تا، ص ۲۸۶ و رک فروم، ۱۳۷۶ ،ص  ۳۳)در حقیقت هدایت افراد در گروه ایمان آنهاست.”… وانَّ الله لَهاد الَّذینَ امنُوا األی صراط مستقیم” ( حج/۵۴ )خدا کسانی را که ایمان آورده اند به سوی راه راست هدایت کننده است.

…» ومن یؤِمن بِاللهِ یهد قَلبه و اللهُ بِکُلِّ شَیء علیم« هرکس به خدا ایمان آورد قلب او را هدایت می کند، خدا به هر چیز داناست )(رک. کلینی، بی تا، ج ۳ ،ص ۵-۷۴) بنابراین اهم وظایف نهادهای آموزشی برای گرایش وقبول اصول ارزش اسلام از جمله ایثار وشهادت که رسیدن به بالاترین مراتب اخلاق اجتماعی در اسلام می باشد ،تعمیق باور صحیح نسبت به خدای رحمان وصفات عالی آن است.

شناخت شناسی فرهنگ ایثارگری

شناخت شناسی فرهنگ ایثارگری نکته مهم دیگری در اشاعه فرهنگ آن است . برای ثبات واشاعه فرهنگ ایثارگری درمراکز آموزشی،اولیای تعلیم تربیت وفرهنگ باید همواره درصددغنی سازی فهم دینی وشناخت، ملی باشند تا دربرابرشناخت وفهم فرهنگ غیرخودی مقاوم وفعال باشد. تاریخ با بهترین روش بیان فوق راتصدیق می کند .برای مثال شکست مغول وهضم آن درفرهنگ ایران نشان دهنده برتری این عامل است. دراینجا بازسازی وتوجه به دوشیوه شناخت که در( (www.shahed.isaar.ir رک ( بین دانش پژوهان نوجوان و جوان بیشترین سهم را در پذیرش فرهنگ ایثار وشهادت دارد آورده شده است.

شناخت از طریق پیامدهای رفتار

زمینه های شکل گیری شناخت باید روش ومستدل باشد .پیامدهای مطلوب در گزینش رفتار تأثیر بسزایی خواهد داشت وبخش عمده شناخت نوجوانان وجوانان از طریق پیامدهای رفتار ایثارگری شکل می گیرد، به عبارت دیگر رفتار ایثارگری وپیامد این رفتار مبنای استناد انسانها وقبول وپذیرش توسط افراد خصوصاً جوانان و نوجوانان است .دانش آموز ودانشجوی نوجوان وجوان، با توجه با پیامدهای رفتار استنباط می کنند که آیا آن رفتار با آن ویژگی فرهنگی تطبیق می کند؟ بنابراین اگر در فرایند شکل گیری شناخت از رفتار، تعارض پیش آید در فرد دو تمایل متفاوت وشناخت متعارض شکل می گیرد: ۱- ایثارگری خوب است اما در جامعه پیامد های منفی دارد پس قابل پذیرش نیست . ۲- رفتارمتناقض برخی ایثارگران این مطلب را القا می کند که ایثارگری تئوری ای است که قابل اجرا نمی باشد. بنابراین باید محیط اجتماعی ،آموزشی ما سیاست گذار بهترین پیامدها در رفتار ایثارگرانه باشد تا شناخت صحیح ومثبت ایجاد گردد.

شناسایی عوامل اصلی رفتار ایثارگری

در این مرحله برجسته ترین عوامل رفتارهای ایثارگرانه باید به خوبی مشخص وتبیین گردد. محرک اصلی فرهنگ ایثارگری ایمان، مبارزه طلبی (جهاد)، رشادت و ازخود گذشتگی است. اگر بخواهیم این فرهنگ حفظ شود باید این محرک های برجسته در جامعه حفظ گردد . بنابراین اولیای آموزشی و فرهنگی جامعه همواره باید در صدد شناسایی محرک های اصلی رفتار ایثارگری بوده وهمان را به عنوان یک نکته محرک برجسته معرفی وتبلیغ نمایند تا محرک های برجسته غیرخودی ونامأنوس با فرهنگ ایثارگری )مثل جنگ طلبی یا تهور و بی باکی غیردینی وجاه طلبی ( جایگزین محرک اصلی نگردد .

 

 

شناخت ومعرفی کارکردهای فرهنگ ایثار وشهادت

معرفی کارکردهای فرهنگ ایثار وشهادت به نسل امروز اهمیت وارزش این فرهنگ را تبیین می کند و بیانگر لزوم حفظ وگسترش آن در تمام زمانها خواهد بود.فدا کردن جان برای حفظ ارزشها، عزّت بخشیدن به افراد جامعه، هم بستگی اجتماعی ، ایجاد روحیه ظلم ستیزی وعدالت طلبی در جامعه، حفظ استقلال تمامیت ارضی کشور درمقابل بیگانگان، ایجاد شور ونشاط وتحرک در بین افراد جامعه همگی از کارکردهای فرهنگ ایثار وشهادت درجامعه می باشد که طی برنامه های متفاوت باید برای نوجوانان وجوانان تبیین گردد.

ایجاد ارتباط رفتار ایثارگرانه نسل گذشته ونسلی فعلی

درتحقیق انجام شده توسط آخوندی( ۱۳۸۳ )مبنی بر سنجیدن پای بندی به دفاع در مقابل تهاجم بیگانگان جهاد ۷۷ در صد پاسخ گویان با این ایده که پس از جنگ آرمان های جنگ و رزمندگان فراموش می شوند وبه این دلیل نباید جبهه رفت، مخالفت کرده اند و ۱۶/۸ درصد آن هم بی نظیر- گویا درتردید- بودند وتنها۹/۵ با این ایده موافق بودند (اخوندی، ۱۳۸۳ ، ص )۱۴۵یعنی۷۷% جوانان بی تردید درزمان جنگ حاضر به ایثار و فداکاری هستند، وانگهی ایثار مخصوص زمان جنگ ودر حوزه نبرد فیزیکی با دشمن نیست وایثار درغیر نبرد، گاهی از ایثار در میدان نبرد نیز مهم تر است. فرهنگ ایثار یعنی فرهنگ گذشت، فرهنگ زحمت وتلاش چنین فرهنگی درهرکسی به وجود آید باید وی را ایثارگرنامید. چنانچه تجلی ایثار را فقط در زمان جنگ ومخصوص رزمندگان بدانیم، هر اندازه تلاش کنیم نمی توانیم فرهنگ ایثار را به نسل امروز منتقل کنیم. ولی اگر تجلی ایثار را رد غیر زمان جنگ هم صحیح بدانیم وجلوه های ویژه ایثار را در عصر حاضر نشان دهیم و این تجلی را از زاییده ایثار درجبهه بدانیم، پیوند نسلی ایجاد خواهد شد. بنابراین فرهنگ ایثار و شهادت بایستی باز تولید شود ودر تولید آن، از ایثارگری های زمان انقلاب و جنگ الگو بگیریم، دراین صورت هم فرهنگ جبهه را به نسل امروز انتقال دادیم و مناسبات نسلی را بر قرار نموده ایم وهم با تولید،فرهنگ نوین ایثار استمرارچنین فرهنگی را تضمین کرده ایم .

برنامه درسی

برنامه درسی در تربیت اسلامی وترویج ارزشهای آن را نمی توان به عنوان جزیره ای منفصل یا کم ارتباط با سایر عناصر مرثر در ترویج فرهنگ ارزشی اسلام وایثار وشهادت تلقی کرد. در تعلیم وتربیت نظام مند، برنامه درسی با سایرعناصردرهریک از مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی ارتباط دارد، تلاش دانشمندان تعلیم وتربیت اسلامی به پیشرفت وتوسعه سیاست های آموزشی، اهداف تربیتی، طبقه بندی وتألیف متون درسی منجر شده است. اما تعلیم آموزه های ایثارگری وشهادت به مثابه یک نظام که متکفل تحقق هدف های اصیل جامعه اسلامی است، کمتر مورد توجه بوده است . در متون تعلیم و تربیت اسلامی همه عناصر تعلیم وتربیت وارتباط آنها دریک چشم انداز نظام مند درن ظر آورده نشده وبه تربیت اسلامی به عنوان یک روش کامل زندگی پرداخته نشده است.(نلر، ۱۳۷۹،۷۱-۷۲ ). تفکر در خصوص برنامه درسی در ترویج فرهنگ ایثار وشهادت مستلزم، شناخت زوایای معرفت شناسی آن وبه ویژه مفهوم دانش ازیک سو ونظام ارزشی آن از سوی دیگر است. اکثر صاحب نظران تربیت اسلامی، برنامه درس را به عنوان محتوا در نظر آورده اند. اینان برنامه درسی را شامل فهرستی از محتوا، موضوعات یا مواد درسی تلقی می کنند. دراین دکترین ، منشأ ومنبع دانش نقش اساسی درتعیین وتفکیک محتوا برعهده دارد.در حالیکه خداوند مصدر ومنشأ هر دانشی است ،برخلاف دیدگاه سکولار ، که مبنای وحی را جهت تعیین وتفکیک برنامه درسی و محتوای آن نمی پذیرد “دراسلام یقین به حقیقت منزل،غیرقابل تردید است”( جوادی آملی، ۱۳۶۱ ،ص ۴۳ ) برنامه درسی منتج از سیمای انسان طبیعی(مادی)، انسان وجامعه را همان طور که هست درنظر می آورد و غالبا در خصوص محتوای برنامه بر دانش های این جهانی و نیازهای انسان در سطح من طبیعی که مبتنی بر غرایز و امیال است،تاکید دارد.در صورتی که برنامه درسی منتج از سیمای انسان آرمانی،محتوا را در جهت تربیت انسان و جامعه ای بهتر تدوین و سازماندهی می کند و غالبا درخصو ص محتوای برنامه بر علوم دینی، تعالیم ایثارگری وگذشت، شهادت واز خودگذشتگی جایگاه ویژه ای دارد زیرا بر رشد وتکامل معنوی وآرمان های اصیل انسانی سروکار دارد. (رک Haque،۱۹۹۳،ص۳۷٫( بنابراین در تدوین برنامه درسی جامع ومتوجه به ارزشهای اسلامی (ایثارگری وشهادت طلبی) لازم است به جهت گیری سیمای انسان طبیعی وآرمانی توجه شود تا شکاف بین طبیعت با آرمان و واقع با ممکن با حداقل برسد. باید وسعت های وجودی آدمی آن طور که هست به عنوان مبنایی جهت تربیت انسان آن طور که باید به کار گرفته شود.(کرمعلیان و حسینی، ۱۳۸۳ ،ص۶۹ )

معلم وشاگرد

فقدان ارتباط عناصر تعلیم وتربیت با عمل موجب شده تا نظریه های ذهنی، انتزاعی وکم کاربرد در حوزه عمل فراهم آید. به منظور کاستن از این نقیصه اساسی ، توجه به رویکردهای جدید درخصوص عناصر تعلیم وتربیت اسلامی و به ویژه معلم و شاگرد ضروری است.رفع این نارسایی مستلزم کاستن از ذهن گرایی وتوجه بیشتر به حوزه کاربرد وعمل در فرهنگ ایثار وشهادت است. در هر نظریه تربیتی ایثار وشهادت، نقش وکنش معلم و شاگرد به دیدگاه آنها نسبت به ماهیت انسان وابسته است . مفروضاتی که معلم درباب ایثار وشهادت دارد بر رابطه معلم وشاگرد، نقش هریک ازآنها در فرایند آموزش، نوع برنامه، روش تدریس وفضای مدرسه مؤثر است. براساس انسان شناسی اسلامی ساحت درون انسان دارای دو منزلت است : فطرت و طبیعت.معلم از یک سو باید در صدد مهار من طبیعی شاگردان و از سوی دیگر رشد و بالندگی من انسانی والهی آن ها را دنبال کند تا تحولات لازم ارزشی ،گستره زندگی دانش پژوه را دربرگیرد ودر اثر جریان مستمری از تبیین ارزشها وتربیت وربوبی شدن، به کمال نزدیک شود. ربوبی شدن انسان، که مجموعه کامل نهادینه شدن وبروز ارزشهای اسلامی است ،جریانی مستمر، مادام العمر ومستلزم همکاری اشخ اص ونهادهای مختلف هم چون خانواده، مسجد، مدرسه، اجتماع، و…. است. این جریان در درون ساخت های وجودی شاگرد ودانشجو رخ می نماید ودر این معناست که تعلیم وتربیت به خودسازی نزدیک می شود(رک کرمعلیان، ۱۳۸۳ ،ص ۷۰ ) علاوه بر این، طبق تحقیقات انجام گرفته معلم از با نفوذترین ومحبوبترین افرادی است که بر روی شاگردانش می تواند تأثیر بگذارد واین تأثیر گذاری درسنین پایین تر بیشتر می باشد. یک بررسی علمی نشان می دهد که قریب ۳۵ درصد از کودکان درهفت سال دوم زندگی دوست دارند همانند معلم خود باشند .(رک، مجموعه مقالات همایش معلم، فرهنگ وتوسعه، ۱۳۸۰ ).ودانش پژوه درصورتی معلم خود را به عنوان اسوه ی اخلاق وایثار می پذیرند که او را دارای غنای علمی ومعرفتی واخلاقی بدانند. بنابراین معلمان اگر رفتاری بر اساس شناخت عمیق از فرهنگ ایثار وشهادت داشته باشند که قرین با مهرو عطوفت اسلامی گردد ، می تواننداسوه های بسیارخوب وتأثیر گذار درجهت ترویج این فرهنگ وسازندگی وتغییر ر فتار دانش پژوه به این سمت وسو گردند.

چند پیشنهاد درجهت افزایش دانایی معلمان عزیز نسبت به فرهنگ ایثار وشهادت:

۱- ایجاد کارگاه های پژوهشی متناسب با سطوح علمی معلمان واساتید در ارتباط با شناخت فرهنگ ایثار وشهادت و راهبردهای عملی ترویج آن.

۲- برگزاری کارگاههای مختلف آموزشی با طراحی متناسب با مقتضیات مدرسین و تأمین اهداف آموزشی در ارتباط با فرهنگ ایثار وشهادت.

آشنا سازی معلمان با اصول و روش های تربیتی یکی از موارد مهمی است که باید درکارگاههای فوق مورد توجه قرار گیرد. زیرا معلمان آگاه برای انتقال فرهنگ ایثاروشهادت ومعارف مرتبط با آن ، نیازمند استفاده از اصول وروش های صحیح تربیتی هستند.

ترجمه ونگارش متون عرفانی به زبان امروزین

طیف وسیعی از نوجوانان وجوانان به کتاب های عرفانی شرق دور ویا حتی مکاتب دین نما گرایش پیدا کرده اند. این گرایش، نتیجة عطش درونی جوانان نسبت به آگاهی از معنویت ودردسترس نبودن منابع قابل درک در زمینه عرفان اسلامی است . جوانان با وجودی که دین آنان، اسلام است وعالی ترین الگوهای ایثارگری در دین اسلام وجود دارد، چون کتاب های عرفانی غیراسلامی به زبان وشیوة امروزین نگاشته وترجمه شده اند، به این متون و رشادت های قهرمانان آن گرایش پیدا کرده اند . بدیهی است ترجمه وبه روزنویسی متون اسلامی وبه ویژه بخشهایی که مرتبط با بحث ایثار وشهادت است در متون عرفانی، به وجهی که به محتوای آن خللی وارد نشود ونیز نگارش جدید در این زمینه در جذب نوجوانان وجوانان ،مؤثر خواهد بود.

ایجاد حس عدم دل بستگی دردانش پژوهان

یکی از ضروریات رسیدن به مقام شهادت، عدم دلبستگی است. چینش همزمان عشق وعدم دل بستگی شهادت می آفرید. عدم دل بستگی باعث حرکت به سوی ناشن اخته هاست. بدون احساس از دست دادن است. لذا یکی از مبانی نظری بسیار مهم در ترویج فرهنگ ایثار وشهادت، تعمیق، باور به فقر انسان نسبت به خداوند وفانی و گذرا بدون جهان خواهد بود.

تکمیل راهکارها

به این جهت که اختصار درمقاله رعایت شود وبحث نیز تکمیل گردد بقیه راهکارهایی را که نظام آموزشی می تواند درترویج فرهنگ ایثار وشهادت اجرا نماید، به صورت خلاصه آورده می شود واین اختصار لطمه ای به فهم مطلب وارد نمی کند زیرا در مباحثی که گذشت توضیحات ضروری داده شده است:
۱- واقع نمایی و واقع گرایی در ارائه فرهنگ ایثار وشهادت.

۲- آموزش از زبان هم کلاسی ها (هم کلاسیهای که خودشان از نزدیک با شهید یا جانباز وایثارگری در ارتباط بوده اند

۳- تجربی سازی: آموزش شهادت طلبی از طریق خود جانباز یا ایثارگر انجام شود عقل فطرتی است که با تجربه ها ودانش رشد می یابد( فرهادیان، ۱۳۷۸ ،ص ۲۹۶)

۴- خوشایندسازی آموزشی: استفاده ازتئاترونمایشنامه درمدرسه و دانشگاه محیط آموزشی را که در بعضی موارد خسته کننده است متنوع وجالب می کند ودرهمان تئاتر و نمایشنامه موضوعات ایثار وشهادت را به بهترین وجه می توان به نمایش گذاشت.مسابقات داستان نویسی ،نقاشی ،پیامک و وبلاگ… در این موضوع روشهای مناسبی هستند که نه تنها ذهن یا به تعبیری بعد شناختی مخاطب را، بلکه همزمان جنبه عاطفی وی را نیز درگیر می سازد ویادگیری بهتر وعمیق تر صورت می گیرد .(رک پرکنیز، به نقل از مهرمهدی، ۱۳۸۳ ،ص ۳۱)

۵- آشناسازی دانش پژوهان با زندگینامه شهدا وایثارگران از طُرق مختلف از جمله برگزاری مسابقات یا ارائه تحقیق دانشجویی به عنوان بخشی از وظایف درسی.

۶- تشویق داوطلبانه دانشجویان ودانشگاهیان برای تحقیق وانجام دادن پروژه، پایان نامه، پیرامون ،ایثار، شهید وشهادت.

۷- اشاعه الگوهای دینی ایثار وشهادت.

۸- بالا بردن تکریم ایثارگران وخانواده های شهدا(واقعی و نه شعاری).

۹- توجه به عواطف جهت انتقال فرهنگ.

پیامبر(ص ) : ای جابر! دین اسلام دین با متانتی است. با خودت با مدارا رفتار کن بعد می فرمایند ای جابر،آنها که خیال می کنند با فشار آوردن بر روی خود وسخت گیری بر خود زودتر به مقصد می رسند اشتباه می کنند واصلاً به مقصد نمی رسند.

۱۰- پرداختن به جنبه های معرفتی به جای تأکید سطحی بر جنبه های رفتاری.قُل انّی علی بینَه من ربی : بگو من دلیل روشنی از پرودگار دارم. دمیدن روح اندیشه درباره این مسأله وضرورت پایبندی به آن درمیان دانش آموز ودانشجو از محوری ترین وظایف نهادهای آموزشی است.

۱۱- استفاده از وسایل کمک آموزشی در ترویج فرهنگ ایثار وشهادت.

۱۲- جایگزینی معناگرایی وایمان درونی بجای شکل گرایی وانضباط بیرونی ، با تفهیم وتعلیم حقیقی مفاهیم ایثارگری وشهادت ومصادیق عینی در جامعه.

۱۳- تدوین برنامه جامع جهت تعمیق و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در سطح کلان جامعه،که مراکز آموزشی نیز بخشی از آن می باشد.

نتیجه
درپایان می باید به این مسأله توجه نماییم که مشکلات ایجاد شده در زمینه کاهش و تضعیف فرهنگ ایثار وشهادت درمراکز آموزشی براساس همکاری کلّی وملّی مرتفع می گردد، زیرا دگرگونی درساختارهای فرهنگی واجتماعی کنونی نتیجه عملکرد و رفتارهای غیرمنطقی بعضی مدیران، پایین بودن میزان برخورداری بعضی از مسؤولان از مؤلفّه های ایثار وشهادت، عدم تکریم منطقی از جامعه ایثارگری درجامعه ، عدم هماهنگی بین نهادهای متولی آموزشی و غیر آن وعدم وجود برنامه ی جامع و برگرفته ازساختارهای کلّی فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی واقتصادی موجود در تعمیق و گسترش فرهنگ ایثارگری درجامعه است.

بنابراین اگر بخواهیم فرهنگ ایثارگری را نهادینه کنیم می باید از آموزش وپرورش در فرآیند جامعه پذیری واز همه مهم تر، عملیاتی کردن فرهنگ ایثار وشهادت در مراکز آموزشی شروع کنیم وانجام این امر باید در فضایی فرهنگی ومبتنی برآموزه های دینی وعلمی انجام پذیرد. (رک محمدرضایی ، بی تا، شناسایی عوامل وموانع ترویج فرهنگ ایثار وشهادت

امید است که این پژوهش بتواند ضمن شناسایی متغیرهای تأثیر گذار وشناخت روشهای مبنایی در فرایند تعمیق فرهنگ ایثار وشهادت، شرایطی را برای نهادینه نمودن فرهنگ فوق معرفی نماید.

 

منابع

۱- قرآن کریم.

۲- آخوندی، محمدباقر ،(۱۳۸۳ )، هویت ملی مذهبی جوانان ،قم : دفتر تبلیغات اسلامی.

۳- بیرو،آلن، (۱۳۷۰)، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه غلام عباس توسلی، تهران : مؤسسه کیهان .

۴- جر،خلیل(۱۳۶۳)، فرهنگ لاروس، ترجمه سید حمید طبیبیان، تهران : امیرکبیر .

۵- جنتی، احمد،)۱۳۸۲(، نصایح ، قم: نشر الهادی.

۶- جوادی آملی، عبدالله،(۱۳۶۱)، علوم انسانی: اسلام وانقلاب فرهنگی ، تهران : جهاد دانشگاهی .

۷- دهخدا ، علی اکبر( ۱۳۷۶ )، لغت نامه ، تهران: دانشگاه تهران.

۸- رودگر، محمد جواد،(۱۳۸۶)، تربیت دینی، آسیب ها وراه های درمان، فصلنامه کتاب نقد ، شماره ۴۲ ، تهران: پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی.

۹- ساجدی، ابولفصل ،(۱۳۸۶)، ابزارها وروش های آسیب زا درتعلیم وتربیت دینی دانش آموزان، فصلنامه کتاب نقد، شماره ۴۲ ، تهران : پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی.

۱۰- صابری یزدی، علیرضا ومحمدرضا انصاری محلاتی،(۱۳۷۵) ، الحکم الزاهره، قم : مرکز چاپ ونشر تبلیغات اسلامی.

۱۱- فروم، اریک،(۱۳۷۶)، هنر عشق ورزیدن ، ترجمه پوری سلطانی، تهران: انتشارات مروارید.

۱۲- فرهادیان، رضا ،(۱۳۷۸)، مبنای تعلیم وتربیت در قرآن واحادیث، قم : انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

۱۳- قهرمانی ، محمد وحسن عاشقی و روح الله مهدیون ، ( ۱۳۸۸ )،جهانی شدن، . فرهنگ وبرنامه ریزی آموزشی،ماهنامه مهندسی فرهنگی ، سال چهارم ،شماره ۳۳ و ۳۴

۱۴- کرمعلیان، حسن وسید علی اکبر حسینی، ( ۱۳۸۳ )، عناصر تربیتی انسان طبیعی وآرمانی در نظام تعلیم وتربیت اسلامی ، فصلنامه اندیشه دینی، شماره ۱۱ ، شیراز : دانشگاه شیراز.

۱۵- کلینی ، محمدبن یعقوب ،(بی تا)، اصول کافی، با شرح و ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، قم: انتشارات علمیه اسلامیه.

۱۶- مجموعه مقالات همایش معلم، فرهنگ وتوسعه ، ( ۱۳۸۰ )، اصفهان : اداره کل آموزش وپرورش.

۱۷- محمدرضایی ،علی اکبر وحسینعلی سرگزی و قاسمعلی کابلی وزینب الوستانی، ( بی تا)، شناسایی عوامل وموانع فرهنگ ایثار وشهادت (مطالعه موردی : استان گلستان )، مقاله برگرفته شده از سایت تبیان.

۱۸- مدنی، آزاده ،( ۱۳۸۶ )، آسیب شناسی تربیت دینی ، فصلنامه کتاب نقد، شماره ۴۲ ، تهران : پژوهشگاه فرهنک واندیشه اسلامی.

۱۹- معین،محمد،( ۱۳۷۱ )،فرهنگ شش جلدی معین،تهران:امیرکبیر.

۲۰- مطهری ، مرتضی ،( بی تا )، فطرت ، انتشارات صدرا.

۲۱- مهر محمدی، محمود،( ۱۳۸۳ )، آموزش عمومی هنر، تهران: انتشارات مدرسه.

۲۲- نجار زادگان، فتح الله،( ۱۳۸۶ )،رهیافتی براخلاق وتربیت اسلامی،قم : دفتر نشر معارف .

۲۳- نراقی، مولی مهدی( ۱۳۸۴ )، علم اخلاق اسلامی ترجمه کتاب جامع السعادات ، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران: انتشارات حکمت.

۲۴- نصیری،…..،( ۱۳۸۶ )،……….،کتاب نقد،شماره ۴۲ ،تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

۲۵- نلر، جورج،( ۱۳۷۹ )، انسان شناسی تربیتی ، ترجمه محمدرضا آهنجیان و یحیی قائدی ،تهران : آییژ.

ثار و شهادت در جامعه



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: موضوع "تحقیق " فرهنگ" ایثار " شهادت " جامعه" ,
:: بازدید از این مطلب : 4793
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

 

مقدمه

امروزه کار جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان ها به حساب می آید . همه روزه افراد زمان زیادی از وقت خود را در سازمان ها می گذرانند . فشارها و خواسته های نامحدود سازمانی افراد را مجبور می کند که مدام در حال کار کردن باشند . در نتیجه احتمال شکل گیری اعتیاد به کار در آن ها افزایش می یابد . پدیده اعتیاد به کار به ویژه در مشاغلی بیشتر مشاهده می شود که انرژی ذهنی بالایی را از فرد می طلبد . این پژوهش با اهداف مقایسه رابطه بین نگرش کارکنان نسبت به سازمان و مشارکت کار در آن با اعتیاد کاری در دو ماهه پالایشگاه نفت آبادان و اداره بندر خرمشهر صورت گرفته است .

حضور در محیط های کاری و مصرف بخش قابل توجهی از زمان روزانه برای انجام کار و دغدغه و اشتغالات ذهنی درباره فعالیت های کاری باعث شده است افراد زمان بسیار زیادی را به طور دلخواه و داوطلبانه به فعالیت های کاری اختصاص می دهند ، بدون آن که به اندازه مناسب و کافی به استراحت و تفریح پرداخته و زمانی را به خانواده و دوستان اختصاص دهند ، از این رو غالباً استرس زیادی را تجربه نموده و کارشان موجب مشکلات جسمی و روانی برای آنان می شود . از این عده به عنوان معتاد به کار و ازاین خصیصه به اعتیاد به کار یاد می شود . در واقع مسئله اصلی تحقیق ، این است که پدیده اعتیاد به کار باعث ایجاد مشکلات جسمی و روانی برای افراد و غفلت آن ها از خود و خانوادشان می شود که شناسایی عوامل موثر بر شکل گیری اعتیاد به کار حائز اهمیت فراوان است .

بیان مسئله

حضور در محیط های علمی و پژوهش در افراد و دغدغه ذهنی بسیار بالایی را ایجاد می کند و موجب می شود که افراد به علت الزامات سازمانی و همچنین شرایط رقابتی پیوسته در تلاش برای اعتلای علمی باشند . از این رو زمان زیادی را چه در هنگام حضور در دانشگاه و در خارج از آن به فعالیت های علمی و پژوهش اختصاص دهند . این وضعیت ، ویژه در دانشجویان دکتری و اعضای هیئت علمی بسیار مشهود است ، به گونه ای که امکان لطمه دیدن از لحاظ جسمی و روانی برای این دسته از افراد بسیار زیاد است . بنابراین انجام پژوهش در این زمینه بسیار ضروری است به دلیل آن که پرداختن به عوامل اعتیاد به کار می تواند رد شناسایی ، مدیریت و تعدیل این پدیده بسیار مفید باشد .گرچه تحقیقات زیادی به پدیده اعتیاد کار پرداخته اند :

(fassel , 1990 ; Garfield,1987 : kirechel ,1989; kiilinger,1991 ; klaf & klenier 1988; machalowitz, 1980 ; sruel,1987 : waddell, 1993)

اما پژوهش های اندکی در زمینه درک این مفهوم صورت گرفته است .

پژوهش های مختلف نشان دهنده وجود عوامل اثرگذار مختلفی در شکل گیری اعتیاد به کار است . عواملی نظیر ویژگی های جمعیت شناختی (مانند سن ، جنسیت ، نوع شغل) (Bruke , 1999; Spence & Robbins,1992) ؛ ویژگی های محیط و شرایط کاری (Bruke,1999 a ; spence & Robbins,1992) و ارزش های حاکم بر محل کار (Bruke,2001 a ; Schaef & Fassel,1988) از جمله عواملی هستند که در شکل گیری و ظهور اعتیاد به کار مؤثرند .

این پژوهش با هدف مقایسه رابطه بین نگرش کارکنان نسبت به سازمان و مشارکت کاری آنان با اعتیاد کاری صورت گرفته است . علت انتخاب جاتمعه مورد مطالعه این بوده است که حضور محیط هایی که نیازمند فعالیت های پژوهش بود و مسلتزم صرفه دغدغه های ذهنی فراوان است ، زمینه تحقیق و رشد اعتیاد به کار را فراهم می آورد بنابراین مسئله اصلی تحقیق مقیایسه رابطه بین نگرش کارکنان نسبت به سازمان و مشارکت کاری با اعتیاد آنان است .

ضرورت و اهمیت تحقیق

کار ، بخش اعظمی از زندگی انسان ها را تشکیل می دهد کار از لحاظ فیزیکی ، ذهنی ، انسان ها را به خود مشغول می سازد . در عین حال دنیای پرتلاطم کسب و کار فشارهای بی شماری بر صاحبان انواع کسب و کارها وارد ساخته است . امروز سازمان ها در حل کوچک شدن و تجدید ساختار هستند که منجر به افزایش انتظارات و تقاضاهای کاری و نیز افزایش ساعات کاری می شود .(Schaufeli et al , 2009) .

عوامل موثر در گرایش به اعتیاد متعددند که در مرحله اول عبارتند از جنگ ، فقر اقتصادی و گاهی بالعکس رفاه اقتصادی ، حالات خلقی نظیر اندوه دلتنگی ، شادی ، الهام از فرهنگ بیگانه ، نداشتن هدف مشخص و عدم ثبات خانواده .

اهداف تحقیق

هدف از این تحقیق : مقایسه رابطه اعتیاد کار بین نگرش کارکنان نسبت به سازمان ها و مشارکت کاری آنان.

سؤالات تحقیق

آیا میان اعتیاد کار و نگرش کارکنان نسبت به سازمان و مشارکت کاری آنان رابطه ای وجود دارد ؟

فرضیه ها

میان اعتیاد کار و نگرش کارکنان نسبت به سازمان ها رابطه ای وجود دارد .

میان اعتیاد کار و مشارکت کاری کارکنان رابطه ای وجود دارد .

تعاریف عملیاتی

تعریف مفهومی اعتیاد کار :

این واژه برای اولین بار توسط آتس (1971) به کارگرفته شده است . وی این واژه را به منزله نیاز غیر قابل کنترل یا اجبار و ناچار برای کار کردن مستمر توصیف نموده است .(oates,1971) این تعریف در برگیرنده دو عنصر اصلی است : کار کردن بسیار شدید ، وجود ذاتی میل برای کار کردن (MCMIllan Et al 2003)

تعریف عملیاتی اعتیاد به کار :

نمره ای که فرد در پرسشنامه کاری که در سال 1992 توسط اسپنس و رابین تدوین شده بدست می آید .

تعریف عملیاتی نگرش کارکنان نسبت به سازمان :

نمره ای است که فرد از پرسشنامه ................. به دست می آورد و توسط ............ تدوین شده است .

تعریف عملیاتی مشارکت کارکنان :

نمره ای است که فرد از پرسشنامه ............ به دست می آورد و توسط ................ تدوین شده است .

تعرفی اعتیاد کار

امروزه در اکثرمقالات روانپزشکی با واژه جدید و نو مانند ، اعتیاد به کار work abilic اعتیاد به اینترنت chat addiction و اعتیاد به موبایل celluar addiction روبرو می شویم . اعتیاد به کار که با اصطلاح work oholism از آن یاد می شود اعتیادی است که برای شخص ممکن است لذت بخش و یا خسته کننده باشد و مشکل ساز باشد .

این روز ها مدیران اجرایی در اطراف خود با چالش های بی شماری روبرو هستند ، این افراد می بایست با اتکاء به انتخاب های آگاهانه میان زندگی شغلی و شخصی خود تعادل ایجاد نمایند . یکی از بزرگترین دغدغه های شاخلین در محیط کار به همین امر بستگی داشته و به راحتی می تواند سلامتی جسمی و ذهنی ، آن ها را تحت الشعاع قرار دهد . باید توجه داشت که انبوه مشکلات عدیده ای که در پی اعتیاد به کار ایجاد می شود به نوع شغل فرد مورد نظر بستگی دارند و نه به جنسیت وی . در حقیقت این مشکل می تواند برای کلیه افرادی که در شرکت ها و سازمان های دولتی مشغول به فعالیت هستند و یا حتی کسانی که به طور شخصی برای خود در هر حرفه ای کار می کند ایجاد می شود . توجه کنید که اعتیاد کاری نتیجه خواست فردی ، بی استعدادی ، نبود تحصیلات کافی ، اشکالات اخلاقی و یا خانوادگی نیست و در بسیاری از نمونه ها تعداد زیادی از افرادی که به این اختلال دار می شوند خودشان هم از مشکل خود بی اطلاع اند . تنها چیزی که می دانند این است که از زندگی دیگران برایشان جذابیت ندارد و این امر هم به محیط کار و هم به محیط خانه بسط پیدا می کند . در برخی از نمونه های دیگر هم افراد به موفقیت های بسیار زیادی می رسند اما این موفقیت ها توانایی جلب رضایت آن ها را ندارد . کسی که به کار کردن معتاد می شود سعی می کند هر روز سخت تر از روز گذشته کار کند و به موفقیت های بیشتری برسد ، چرا که نمی تواند لحظه ای استراحت کند ؛ اطراف خود را احساس کند، و بوی موقعیت های امروز خود را استشمام نماید این برنامه های فشرده ی کاری نشأت گرفته از عوامل درونی تر نظیر احساس ناامنی وتصویر مخرب ذهنی شخص باشد در بسیاری از موارد رفتارهای فرد معتاد به کار شامل تحمیل کردن کارهای زیاد به خودش است . متأسفانه این افراد درک صحیحی از شخصیت درونی خود ندارد . در برخی موارد دیده شده که با استفاده از دارو یا الکل التیام بخشیدن آرام خود دارند و می خواهند از این طریق خودشان را کنترل کنند و تا می توانند از احساسات فاصبه بگیرند .

اعتیاد کاری در مقایسه با سخت کوشی :

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: اعتیاد کار ,
:: بازدید از این مطلب : 3466
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

اخلاق همسرداری

 

انسان موجودی است که از دوجنبه مورد بررسی قرار می گیرد ؛ (1) جنبه مادی و حیوانی (2) جنبه روحی و معنوی. بنابراین اعمال و رفتار انسان نیز در دو حوزه قرار می گیرد که رفتار های حیوانی و رفتار های انسانی دو نامی هستند که می توان بر این حوزه ها نهاد. در واقع این رفتار ها پاسخ به نیاز های او در این حوزه هاست.انسان با ازدواج کردن ، هم به یک سری نیاز های حیوانی و مادی خود پاسخ می دهد و هم به یک سری نیاز های روانی و معنوی که انسان از این جهت در بین موجودات منحصر به فرد است.البته در بعضی افراد برآورده کردن نیاز های مادی مهمتر از برآورده کردن  نیاز معنوی است ، و در بعضی برعکس ، اما آن چه مسلم است ، این است که دوام این پیوند و کامیابی در آن بستگی به رفتارهای طرفین دارد . این رفتارها هم رفتار های جنسی طرفین را در بر می گیرد که به آن بهداشت زناشویی می گوییم و هم رفتار های انسانی که زیر مجموعه ایی از اخلاق انسانی است.به نظر شما با تحکیم روابط جنسی می توان به دوام پیوند امیدوار تر بود یا با تحکیم رفتارهای زوجین ؟ اگر چه روابط جنسی در جای خود مهم و قابل توجه است ، اما مطمئناً نمی تواند جز پایه هایی زندگی باشد ، در واقع در همسر داری آنچه اصل است ؛ توع روابط انسانی است و آنچه فرع است ، نوع و میزان و کیفیت روابط جنسی است.دلیل این امر روشن است ، زیرا اولا آنچه محیط را صمیمی می کند ، برخورد طرفین نسبت به همدیگر می باشد ، اگر این برخورد بر اساس معیار های الهی باشد ، محیطی گرم شکل می گیرد و نگاه ها به نگاه های انسانی و الهی تغییر خواهند کرد و اینجاست که خدا به وعده خود عمل می کند و بین زن و شوهر مؤدت و رحمت برقرار می کند ؛ در این نوع فضا حساسیت های طرفین نسبت به هم تا حد صفر کم می شود و فضای اعتماد و آرامش شکل می گیرد. هنگامی فضای آرامش در محیط خانواده شکل بگیرد ، نه تنها فقط در کنار هم بودن به زوجین آرامش می دهد ، بلکه کوچکترین دیدار و نظر افکندن نیز مایه آرامش است. مسلما روابط جنسی و عاطفی نیز لذت بخش تر خواهد بود.این را با زمانی مقایسه کنید که این نوع روابط به اجبار صورت گیرد و از ترس از هم پاشیدن خانواده صورت می گیرد. مصداق اول برای زندگی سرشار از عواطف ، زندگی امام علی (ع) و همسر ایشان است که دائما برای خانواده و همدیگر جانفشانی می کردند و حتی از دیدار یکدیگر احساس آرامش می کردند. (برای مطالعه بیشتر به قسمت مقاله -- ائمه و اولیا خدا مراجعه کنید) و مصداق گروه دوم ، زندگی عده کثیری از مردم دنیاست.

اما چه چیز باعث شد تا محیط خانه علی (ع) با آن همه سادگی و فقر به آن محیط با نشاط تبدیل شود ؟ آیا جز این بود که خداوند به معنای واقعی کلمه مودت و رحمت را میان آن دو بزرگوار برقرار ساخته بود؟ دقیقا ًهمان چیزی که در قرآن به آن وعده داده است.

اما این سوال مطرح می شود که چرا بین زنان و شوهران امروزی این مودت و رحمت برقرار نیست ؟

جواب این سوال روشن است ، اگر به سیره و رفتار های آن فاطمه (س) و علی (ع) مطالعه کنیم ، و رفتارهای آن دو را مورد بررسی قرار دهیم جواب بسیار روشن خواهد شد.همان طور که گفته شد باید دیدگاه نسبت به همسر یک دیدگاه بر اساس معیار های انسانی باشد و نه بر آورده کننده نیاز های جنسی ! باید اخلاق حاکم بر خانواده یک اخلاق انسانی باشد ، باید هدف ها و نیت ها رضای خدای متعال باشد.اگر مرد و زن به این هدف با هم زندگی مشترکی را به دور از گناه و آلودگی شروع کنند ، مطمئناً به وعده خدا خواهند رسید. اما در عصر ما شروع زندگی به مبادله اقتصادی بیشتر شباهت دارد تا ازدواج ! اهداف طرفین کمتر مسائلی مانند رضای خداست . و این اهداف بیشتر رفع نیاز است ! (دقت کنید رفع نیاز اصل نیست بلکه فرع است) ، اگر خانواده بر اساس رفع نیازهای جنسی شکل بگیرد ، پس از مدتی خستگی طرفین نسبت به هم را در پی خواهد داشت ، و این باعث تضعیف بنیاد خانواده خواهد شد.و خود همین خستگی ها عدم اعتماد را به همراه خواهد داشت ، و حساسیت های شدیدی را در میان زن و مرد به وجود خواهد آورد.

اما چه طور اخلاق انسانی را برقرار کنیم ؟ 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: اخلاق "همسرداری" ,
:: بازدید از این مطلب : 3398
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

رابطه بین طلاق والدین

 

 

رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان

 

 

فصل اول:

کلیات

 

 

www.prozhe.com

 

 

 

 

 

 

-مقدمه و طرح مسأله
بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی ، رواني، جغرافيايي، قومي، نژادي و موارد ديگر در نحوه شكل‌گيري و بروز نوع بزه بسيار مهمي ايفاء مي‌كنند، تبيين مسأله بر اساس عامل محيط اجتماعي، تحديد نگرش حوزه جامعه شناسي اجتماعي است خصوصاً نحوه عملكرد كوچكترين ومهمترين نهاد اجتماعي يعني خانواده كه نقش مهمي را در همكاري و متجانس كردن رفتارهاي هنجاري افراد با محيط اجتماع بر عهده دارد. در اينجا به بررسي نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهكاري نوجوانان (با تكيه بر نظم در خانواده)مي‌پردازيم. اين كار به خصوص به لحاظ تحديد عوامل مورد بررسي در يك كار علمي اهميت دارد چرا كه نمي‌توان در آن حد در يك كار پژوهشي تمام ابعاد و زوايا را به طور دقيق در نظر داشته و مورد بررسي قرار داد. اگر خانواده مي‌تواند عامل مهم بزهكاري باشد و شرايط نامطلوب آن بزهكار پرورش دهد، به همان نسبت وجود شرايط مطلوب در خانواده رشد ذهني، عاطفي، رواني و اجتماعي نوجوان را امكان‌پذير ساخته، مهمترين گام در پيشگيري از بزهكاري است. به نظر مي‌رسد افزايش ميزان بزهكاري حاكي از تضعيف مناسبات گروهي خانواده بوده، به طوري كه وحدت گروهي از هم پاشيده است. به هر ميزاني كه روابط اعضاء از سيطره روابط صميمي، عاطفي، و اخلاقي خارج شود، خطر از بين رفتن كاركرد بسيار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهاي اجتماعي به فرزندان دور نخواهد بود. آنچه مهم است مناسبات و پيوندهاي گروه خانواده است به شكلي كه افراد به عنوان حاملين و عاملين نقشها بايد به گونه‌اي ايفاء نمايند كه كاركرد اساسي حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانه‌اي كه از سخن محبت‌آميز خالي است آفت رشد ذهني، عاطفي و اجتماعي نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگي در خانواده زمينه‌ساز رفتار بزهكارانه است.
هر گاه بنيان عاطفي و اخلاقي خانواده سست گردد روي نظم خانواده (طلاق) تأثير گذاشته، بزهكاري نيز رخ مي‌نمايد. نظم و تعدل در خانواده رابطه معكوس با روند بزهكاري داد. آنگاه كه طلاق رو به فزوني مي‌رود، كشمكشهاي دروني خانواده اوج مي‌‌يابد و فرزندان در سنين نوجواني به دور از نظر والدين در ورطه آلامي چون اعتياد، بزهكاري و ... گرفتار مي‌آيند. بهرحال روابط بين والدين و فرزند، از هم پاشيدگي خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقايد مذهبي و اخلاقي در بزهكاري نوجوانان نقش مهمي دارد.
اگر ارزشهاي يك نفر و ارزشهاي افرادي كه بر اثر او تأثير شديد دارند به جاي حمايت از رفتار از رفتار غير مجرمانه را رفتار تبهكارانه حمايت كنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد. همبستگي و پيوستگي و ثبات اركان خانواده كانون مناسبي را پديد مي‌آورد تا افراد به صورت نسبتاً كاملي هنجارهاي مقبول تعميم يافته را ملكه‌سازي و دروني كرده و به سهولت در عرضه اجتماعي، نقشهاي محول و محقق را به نحوي كه از آن انتظار مي‌رود به اجراء گذارند. خانواده، گروه كوچكي است كه ويژگي اساسي و غير قابل تفكيك آن صميمت آن است. اجتماعي كردن نسل آينده جزء بديهي‌ترين و اساسي‌ترين وظايف خانواده است. (روزن باوم، 149:1973) محبت موجب استواري كانون خانوادگي است، نفرت در جهت معكوس آن جريان دارد و متضمن نفاق و جدايي و مخاصمه و جدال است. هنگامي كه نفرت و اختلاف عميق و مخاصمه به كانوني راه يافت، بقاي نظم خانوادگي بين افراد آن متزلزل و دشوار مي‌شود.
1-1 اهميت و ضرورت مسأله:
اگر با ديدي جامعه‌شناسانه به اين پديده نگريسته شود بزهكاري را مي‌توان به منزله يك بيماري اجتماعي تلقي نمود كه بايد معالجه شود. مسلماً براي مبارزه با هر مرضي بايد ابتدا آن را شناخت و به زمينه‌هاي پيدايش آن پي‌برد، سپس بيمار را نجات دار و از بروز دوباره اين عارضه پيشگيري نمود. چنانچه بزهكاري يك عارضه و آسيب اجتماعي تلقي شود، لذا «قشر نوجوان» به عنوان يكي از اقشار آسيب‌پذير جامعه در معرض ابتلا به اين عارضه هستند يا به نوعي از آن دچار شده‌اند.
بررسي علت‌ها، سبب مي‌شود كه مسئولين مربوط، به چگونگي شكل‌گيري اعمال نابهنجار شناخت پيدا كنند، آنگاه شيوه‌هاي صحيح و مناسب مبارزه با آنها را جستجو نمايند. لذا اينگونه مطالعات و تحقيقات ضرورت مي‌يابند تا كجرويها و جرايم بهتر و عميق‌تر شناخته شود، منشاء آنها كشف گردد و بالاخره راههاي اصلا ح و بازپروري بزهكاران هموار گردد. بالاخره اين قبيل كاوش‌هاست كه امكان پيشگيري از ابتلاء به انحراف و سقوط استعدادها را در نيروهاي انساني بالقوه جامعه، فراهم مي‌سازد و خانواده و دولت، حال و آينده كشور از خسارات مادي و معنوي فراواني رهايي مي‌يابند.
با توجه به اينكه سازندگي فرداي جامعه بستگي به نيروي فعال پر شور و سلامت جسمي و روحي نسل نوجوان دارد، لازم است كه همه امكانات جامعه را براي پيشگيري و مبارزه و ريشه كن كردن بزهكاري نوجوانان كشورمان به كار برديم. از طرف ديگر آنچه موجب نگراني شده است صدمات و لطمات جبران ناپذيري است كه بر اثر فروپاشيدن كانون خانواده ايجاد مي‌شود، صدماتي كه متوجه تمام اعضاي خانواده منجمله فرزندان مي‌شود. بعد از جدايي براي اكثر افراد يك دوره تضاد و دوگانگي عاطفي و تغييرات خلقي جديد پيش مي‌آيد كه در رفتار خانواده بخصوص فرزندان تأثير عميقي مي‌گذارد كه از جمله آن بزهكاري است.

2-1 اهداف تحقيق
هدف ما در تحقيق حاضر اين است كه ببينيم خانواده چه نقشي در بوجود آوردن يا مانع شدن بزهكاري در نوجوانان دارد و چه عوامل خانوادگي در بزهكاري آنها مؤثر است. بزهكاري چيست و با چه متغيرها و معرفهايي مي‌‌توان آنرا سنجيد؟ (متغير وابسته)
به طور كلي مي‌خواهيم بزهكاري را در چارچوب خانواده و روابط والدين و فرزندان و با تأكيد بر نظم خانواده بررسي كنيم. نظم چيست و نظم خانواده چگونه حفظ مي‌شود؟ چه عواملي باعث ايجاد اختلال در نظم خانواده مي‌شود؟ نظم در خانواده ( را با چه معرفهايي مي‌توان سنجيد؟ با توجه به اينكه نظم اجتماعي خرد حداقل در چهار بعد با مشكل ماهوي مواجه است‍( كه عبارتند از:
1- همفكري مشترك
2- همگامي مشترك
3- همدلي مشترك
4- همبختي مشترك
اگر اين چهار مشكل در گروه اجتماعي (خانواده) حل شود، خانواده داراي نظم و تعادل خواهند بود. (چلبي، 19:1375) به عبارت ديگر، عدم همفكري، همگامي، همدلي و همبختي مشترك در خانواده منجر به اختلال در نظم خانواده مي‌گردد. مي‌خواهيم بدانيم آيا اين اختلال در نظم خانواده مي‌تواند منجر به طلاق شود. همچنين آيا اختلال در نظم خانواده مي‌تواند منجر به بزهكاري اعضاء خانواده از جمله فرزندان گردد. علاوه بر اين آيا طلاق روي بزهكاري فرزندان تأثير مي‌گذارد.
شكل بحراني از بين رفتن نظم در خانواده را طلاق در نظر مي‌گيريم. از بين رفتن نظم در خانواده پيامدهاي از جمله بزهكاري را به دنبال خواهد داشت. در تحقيق حاضر ما دو گروه خانواده سالم و ناسالم (افراد بزهكار و غير بزهكار) را با هم مقايسه مي‌كنيم.
با اين اميد كه با انجام اين تحقيق توانسته باشيم در شناخت و رفع مشكلات رفتاري نوجوانان قدمي كوچك برداشته باشيم و نتايج حاصله براي اولياء مربيان وخانوادهايي كه با نوجوانان خود مسأله دارند در زمينه آگاه كردن آنها در مورد نحوه برخورد با فرزندان‌شان و همچنين براي مراكز دادگستري و مراكز زندانها و مسئولين كشور مفيد و سودمند باشد.

 

 

 

 

 

 

فصل دوم:

ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2-پيشينه تحقيق (مروري بر ادبيات موضوع
در اين بخش ما در ابتدا به مشخص كردن واژه انحراف و بزهكاري، طلاق، خانواده و نظم مي‌پردازيم و سپس تئوريهاي مختلف را مطرح مي‌سازيم.
1-2 تعريف مسأله
انحراف:
هر جامعه از اعضاي خود انتظار دارد از ارزشها و هنجارها تبعيت كنند، اما همواره عده‌اي پيدا مي‌شوند كه پاره‌اي از اين ارزشها و هنجارها را رعايت نمي‌كنند. جامعه افرادي را كه هماهنگ و همساز با ارزشها و هنجارها باشند «سازگار» يا «همنوا» و اشخاصي را كه بر خلاف آنها رفتار مي‌كنند «نا سازگار» يا «نا همنوا» مي‌خواند. بنابراين همنوايي اجتماعي يعني مراعات هنجارها، ولي منظور از ناهمنوايي اجتماعي نقص هنجارهاي اجتماعي است. از اينرو كساني كه با جامعه همنوا هستند، «بهنجار» شمرده مي‌شوند و آنان كه همنوايي ندارند، «نا بهنجار» نام مي‌گيرند. از ميان افراد نا بهنجار، كسي كه رفتار ناهنجارش زودگذر نباشد و ديرگاهي دوام آورد، كجرو يا منحرف است و رفتار او را «كجروي اجتماعي» يا «انحراف اجتماعي» مي‌خواند.
در جامعه شناسي مراد از «انحراف» مجوعه رفتارهايي است كه با هنجارهاي اجتماعي در عين اعتبار و اجرا مطابقت ندارند و بنابراين در گروه اجتماعي موجب بروز واكنشهاي متنوعي مي‌شوند كه نظارت اجتماعي خوانده مي‌شود. از اينرو انحراف از نقص بدني و رواني آغاز و بر اثر نقض مقررات مذهبي، اوامر اخلاقي،رسوم اجتماعي و قواعد قانوني غير كيفري به بزهكاري مي‌رسد. (گسن، 48:1988)
مارشال كلينارد پيشنهاد كرده است كه اصطلاح «انحراف» بايد به موقعيتهايي اطلاق شود كه انسان بر خلاف مسير مورد قبول جامعه رفتار كند تا حدي كه جامعه توان تحمل آن را داشته باشد. بنابراين جنايت و بزهكاري، آشكارترين اشكال انحراف هستند. تبهكاري به اعمالي گفته مي‌شود كه جنبه قانون شكني دارند و مستوجب مجازات قانوني هستند و بزهكاري به اعمالي جنايي افراد نوجوان اطلاق مي‌شود.
بزهكار به كسي اطلاق مي‌گردد به نحوي عمل خلاف قوانين و قواعد جامعه از وي صورت گرفته و در پي آن بوسيله قوانين اجتماعي محكوم شده و به زندان افتاده است. بزهكار در برگيرنده كودكان و نوجوانان مي‌باشد.
انحراف جنبه نسبي دارد، بدين معني كه نمي‌توان براي آن يك تعريف قاطع ارائه داد. اعمال، نه تنها در ارتباط با معيارهاي جامعه بخصوصي در زمان معيني از تاريخ ‌آن جامعه انحراف به شمار مي‌روند.
طلاق:
طلاق در لغت جدا شدن زن و مرد، رها شدن از قيد نكاح و رهايي از زناشويي است. طلاق رابطه‌اي اجتماعي (بين دو نفر و از خلال آن دو گروه اجتماعي) است، با نظارت مقامات ذي‌صلاح (به عنوان نمايندگان جامعه) و با تحقيق تمهيدات لازم.
طلاق در زمره غم انگيزترين پديده‌اي اجتماعي است. تعادل انسانها را ناپديد مي‌سازد، همان طور كه بر جامعه آثاري شوم برجاي مي‌گذارد. به درستي مي‌توان گفت هيچگاه مطالعه آسيب شناسي اجتماعي و انحرافات اجتماعي و بزهكاري اجتماعي بدون شناسايي طلاق صورت پذير نيست. به تعبير ديگر هر جامعه كه در جستجوي سلامت است بايد اين پديده را مهار كند. (ساروخاني،10118:1376)
فروپاشي خانواده «يك موقعيت كه در آن والدين فرزند به قصد فسخ يا انحلال ازدواج از هم جدا شده‌اند و اين دوره جدايي از سه ماه بيشتر ادامه مي‌يابد». (Fergusson,…,1984:540)
ادبيات و نوشته‌هاي طلاق مشخص مي‌كند كه بيشترين موارد طلاق يك بحران توأم با فشار و تنش است كه بر همه اعضاء خانواده تأثير مي‌گذارد. مطالعات نشان مي‌دهد كه به طور متوسط براي هر كودك 18 تا 24 ماه طول مي‌كشد تا با طلاق سازگار شوند. (Benjamin Schlesinger, 1996:93)
كونيگ، طلاق را معلول تناسب نداشتن خصوصيات زوجين مي‌داند نه معلول ساخت ازدواج و خانواده موجود.
عدم ثبات زناشويي كم وبيش مترادف با مفاهيمي نظير فسخ زناشويي، طلاق، كيفيت پايين زندگي زناشويي به كار رفته است. (Booth,…, 1983:387)
خانواده:
برگس و لاك 1953 مي‌نويسد،
«خانواده گروهي است متشكل از افرادي كه از طريق پيوند زناشويي، همخوني و يا پذيرش (به عنوان فرزند) با يكديگر به عنوان شوهر، زن، مادر،پدر، برادر و خواهر در ارتباط متابلند وفرهنگ مشتركي پديد آورده و در واحد خاصي زندگي مي‌كنند»
خانواده در زمره عمومي‌ترين سازمانهاي اجتماعي است و بر اساس ازدواج بين دست كم دو جنس مخالف شكل مي‌گيرد و در آن مناسبات خوني واقعي يا اسناد يافته به چشم مي‌خورد. (به همراه اين مناسبات شاهد پيوندهايي قرار دادي مبتني بر پذيرش فرزند نيز هستيم)،خانواده معمولاً داراي نوعي اشتراك مكاني است، هر چند همواره چنين نيست و همين نيز وجه تمايز مفاهم خانواده و خانوار است و كاركردهاي گوناگون شخصي، جسماني، اقتصادي و تربيتي و ... را به عهده دارد. هرگز هيچ جامعه‌اي نمي‌تواند به سلامت رسد مگر آنكه از خانواده‌هايي سالم برخوردار باشد.
خانواده به عنوان يك نهاد اجتماعي در جامعه است. منظور از نهاد خانواده شبكه نقش‌ها و يا شبكه انتظارات و تكاليف د رخانواده است اما وقتي از خانواده به عنوان يك اجتماع طبيعي كوچك صحبت مي‌شود، منظور «مايي» است كه در يك ميدان تعاملي گرم با حريم نسبتاً مشخص به وجود آمده و اعضاء «ما» نسبت به آن احساس تعلق و وابستگي عاطفي مشترك دارند و در مقابل «ما» نيز به آنها نوعي هويت جمعي مشترك اعطاء مي‌كند.
نظم:
نظم حالت ساختي دارد. معني لغوي نظم بسيار صريح و روشن است، نظم در لغت به معني آرايش، ترتيب و توالي است. (چلبي، 31:1375)
در معنا يعني برقرار نمودن مقررات و هنجارها و اجراي هنجارها و وجود ضمانت اجرايي براي اجراي هنجارها، اگر جامعه منظم نباشد نشانگر عدم رعايت هنجارها در آن جامعه است.
تعادل نيز علاوه بر اينكه حالتي ساختي دارد، در عين حال، رابطه‌اي متعادل و متوازن روانشناختي را بين اجزاء ساختي مشخص مي‌كند. يعني، آيا رعايت هنجارها به شكلي متعادل و متوازن است. يا خير؟ پارسنز ابعاد مختلف نظم اجتماعي را به بعد هنجاري تقليل مي‌دهد.
آلكساندر نظم جمعي را به نوعي تعهدات دروني مشترك مي‌داند. طبق اين ديدگاه نظم اجتماعي نظمي است هنجاري و فوق فردي، در واقع اين هنجارها هستند كه افراد را به عنوان مجموعه‌اي مشبك به صورت بين ذهني به هم مرتبط مي‌سازند. وجدان جمعي دوركيم بيانگر چنين نظمي است به همين دليل هم است كه دوركيم در تحليل نهايي خود پايه هر نظم اجتماعي را عاطفي مي‌داند. در صورتي كه نظم دروني اجتماعي، صبغه عاطفي خود را از دست بدهد، خود نيز همزمان محو مي‌شود.
پارسنز مي‌گوييد كه در نظرش نظم نه يك آرزو است، نه يك آرمان بلكه يك مسأله است. پارسنز پايه و اساس زندگي را در دروني شدن هنجارها و ارزشهاي نهادي شده اجتماعي از سوي اشخاص مي‌داند.
هومانز آزادي انسان را تنها به عنوان دروني كردن كامل هنجارهاي گروهي به مثابه نظم مطلوب معرفي مي‌كند.
2-2 بررسي تئوريها و نظريات بزهكاري (انحراف) و نظم خانواده
در مورد رفتارهاي انحرافي نظريات مختلفي وجود دارد كه هر كدام بر اساس فرضها و يافته‌هاي خود به بررسي اين اعمال مي‌پردازند. در اين زمينه مي‌توان به سه رويكرد عمده يعني روانشناسي و جامعه‌شناسي اشاره كرد.
ابتدا روانشناسي انحراف را مرور می‌کنیم و سپس نظريات جامعه‌شناسي انحراف را مورد بررسي قرار مي‌دهيم كه عبارتند از:

نظريه فشار ساختاري
نظريه برچسب يا عكس‌العمل اجتماعي
نظريه انتقال فرهنگي
نظريه كنترل اجتماعي
2-2-2 نظريه روانشناختي در مورد انحرافات
نظريه‌هاي روانشناختي، كجروي را عكس‌العملي نسبت به مشكلات شخصيتي مي‌داند. اطلاق عناوين «ديوانه»، «مريض» و امثال آن به افراد كجرو حاكي از مرتبط دانستن نابهنجاري با خصوصيات شخصيتي و روانشناختي است.
زيگموند فرويد شخص «روان‌ رنجور» را حاصل توسعه نيافتگي و نقصان «خود برتر» دانسته و آن را نيز معلول «جامعه پذيري» غير طبيعي در دوران كودكي مي‌شمارد.
اغلب تئوريهاي روانشناسي بر آنند كه در فرايند اجتماعي شدن فرد منحرف و معمولاً در رابطه بين والدين و فرزند، نقصان وجود داشته است. اين نقصيه شامل ناراحتي عاطفي است كه به تشكيل خصلتهاي شخصيتي كژ سازگار منتهي مي‌شوند. گفته مي‌شود كه تجارب دوران كودكي مي‌تواند تأثير ديرپاي در رفتار دوران بلوغ و بزرگسالي داشته باشد. جان باولبي استدلال مي‌كند كه كودك نيازهاي دارد و مهمترين نياز او امنيت عاطفي است كه مؤثرترين وجه ممكن مي‌تواند با رابطة صميمانه‌اي كه بين مادر و فرزند برقرار مي‌شود، تامين گردد. چناچه كودك به ويژه در اوان كودكي از عشق مادري محروم شود اين امكان وجود دارد كه به شخصيت روان‌رنجور مبتلا گردد. افراد روان‌رنجور معمولاً بون تأمل و انديشه عمل مي‌كنند، بندرت احساس مي‌كنند و در مقابل مجازات و درمان واكنش چنداني نشان نمي‌دهند.
هانس آبزيك، بر آن است كه بين ويژگيهاي شخصيتي كه جنبه ژنتيك دارند و رفتار انحرافي رابطه‌اي وجود دارد. وي مدعي است كه بين خصايص شخصيتي از قبيل برون‌گرايي با رفتار جنايي رابطه وجود دارد. يك فرد برون‌گرا ماجراجوست، مغرور است، سريعاً واكنش نشان مي‌دهد و بدون تأمل و انديشه عمل مي‌كند. برعكس، شخصيت درون‌گرا كه شخصيتي آرام و كنترل شده است.
آلبرت باندورا و ريچارد والترز گفته‌اند كه هم تنبيهات بدني مستمر و هم بي‌مبالاتي زياد در كنترل رفتار پسران جوان توسط والدين به بزهكاري جوانان مي‌انجامد، توسط والدين به بزهكاري جوانان مي‌انجامد، به نظر آنان، پسراني كه اغلب توسط پدران خود كتك مي‌خورند به كنترلهاي خارجي متكي مي‌شوند، يعني در انجام هر عملي به جاي آنكه اساس تصميمات خود را بر احساس دروني خود از درستي و نادرستي آن عمل بگذارند بيشتر احتمال به دام افتادن را محاسبه مي‌كنند. از سوي ديگر پسراني كه هميشه و در مقابل هر نوع عملي با تأييد و تشويق والدين مواجه بوده‌اند، با اين ذهنيت رشد يافته‌اند كه هر چه بكنند پسنديده و مقبول است.
لازم به تذكر است كه هنوز هيچ صفت خاصي از شخصيت انسان را به طور كلي علمي با كجروي مرتبط ندانسته‌اند و هيچ اختلاف مستمر روانشناختي بين كجروان و راستروان شناخته نشده است.
3-2-2 نظريات جامعه شناختي انحراف StructuralStrain
همانطور كه قبلاً اشاره شد، نظريات جامعه شناختي انحراف خود به شش بخش عمده تقسيم مي‌شود كه در اينجا به بررسي و ارزيابي هر يك از نظريات مي‌پردازيم:
نظریه فشار ساختاری
1-3-2-2 در سال 1938 رابرت كي.مرتون ، جامعه‌شناس هاروارد، يك مقاله تحت عنوان ساختار اجتماعي و آنومي به چاپ رساند نظريه خود را بر اساس عقايد دوركيم از آنومي (بي‌هنجاري) و انسجام اجتماعي بنا كرده است.( ander Zanden, 1996:138/Hall Williams,1982:136) مرتون بر آن است كه انحراف از ساختار و فرهنگ جامعه سرچشمه مي‌گيرد. وي استدلال خود را با معيار توافق جمعي درباره ارزشها آغاز مي‌كند و معتقد است كه تمام اعضاي جامعه در ارزشهاي مشترك سهيم‌اند. اما از آنجايي كه اعضاي جامعه از لحاظ ساختارهاي اجتماعي در موقعيتهاي مختلفي قرار مي‌گيرند، براي درك ارزشهاي مشترك از فرصتهاي مساوي برخوردار نيستند. چنين وضعي ممكن است موجب انحراف شود. به بيان مرتون ساختار اجتماعي و فرهنگي جامعه براي رفتار منحرف اجتماعي مردمي كه در جايگاههاي مختلفي قرار گرفته‌اند، ايجاد فشار مي‌كند.
به خاطر شكافهاي ساختي از نظر اجتماعي بين آرزوها (اهداف مشترك) و دستيابي واقعي (دسترسي به ابزار اجتماعي براي رسيدن به اين اهداف) آنومي (بي‌هجاري) در نظام اجتماعي ايجاد شده است.
(Hamitlton, 1987:120-121)
مرتون ايالات متحده امريكا را مورد مثال قرار داده و تئوري خود رابه شرح زير طراحي مي‌كند: او مي‌گويد كه براي تعداد زيادي از آمريكاييها موفقيت مادي، مخصوصاً حالت رفاه مادي (تملك و ثروت اندوزي) يك هدف فرهنگي است. در آنجا پول به عامل موفقيت به حساب مي‌آيد. همينطور تنها ابزار و راههاي قابل قبول از لحاظ فرهنگي براي كسب موفقيت، داشتن تحصيلات عالي و شغلهاي با درآمد بالا مي‌باشد.
ممكن است مشكلي وجود نداشته باشد، اگر همه امريكايي‌ها دسترسي يكساني به ابزارهاي مورد تأييد و قانوني براي بدست آوردن موفقيت پولي داشته باشند. اما تأكيد خاص در امريكا بر تبليغ اهداف بدون توجه يكسان به حصول ابزار براي دستيابي به اين اهداف مي‌باشد. فقرا و اقليتها اغلب خودشان را از نظر دستيابي به حداقل آموزش رسمي و منابع اقتصادي ناچيز در وضع نامساعدي مي‌بينند. لذا فشار زياد افراد را به سمت ناهمنوايي و استفاده از اعمال نامتعارف سوق مي‌دهد. آنها نمي‌توانند اهداف تأييد شده از لحاظ فرهنگي را از طريق استفاده از ابزار قانوني بدست آورند. از اينرو براي بدست آوردن اهداف به هر ابزار و شيوه‌اي مثل شرارت، فسادو جرم‌ روي مي‌آورند. (Vander Zanden, 1996:138/Hamilton, 1987:121)
مرتون پنج شيوه عمل يا انطباق را مطرح مي كند، اولين شيوه همنوا و چهار شيوه ديگر كه از عدم قبول وسايل يا هدف هاي قانوني يا هر دو آنها حاصل مي شود، انحراف به شمار مي رود. ساخت فرصت موقعيت‌هاي اجتماعي را كه در سه دسته همنوا، منحرف، ناهمنوا، سازمان يافته شامل مي شود.
تيپولوژي (نوع شناسي)مرتون از انواع انطباق فردي
ابزار نهادي شده اهداف فرهنگي انواع انطباق
+ + همنوايي
- + نوآوري
+ - شعائرگرايي
- - انزواطلبي
شورش
پذيرش=+
رد كردن= -
رد ارزشهاي موجود و جايگزيني ارزشهاي جديد=
(Vander Zanden, 1996: 139/Hamilton, 1987: 108/Merton 1957:194)
همنوايي:
وقتي كه مردم هم اهداف فرهنگي موفقيت مادي و هم ابزارهاي قانوني از لحاظ فرهنگي براي رسيدن به اين اهداف را مي پذيرند، ايجاد مي شود، چنين رفتاري پايه محكم يك جامعه باثبات است.
نوآوري:
در نوآوري افراد اهداف تأييد شده موفقيت از نظر فرهنگي را مي پذيرند در حاليكه ابزار و راههاي تأييد شده و قانوني از لحاظ فرهنگي براي جستجوي آن اهداف را رد مي كنند. چنين افرادي ممكن است به فاحشگي يا روسپيگري، فروختن( قاچاق) مواد مخدر، چك جعلي، كلاهبرداري، اختلاس كردن، دزدي، دستبرد زدن يا لخت كردن و اخاذي كردن براي بدست آوردن پول و نمادهاي موفقيت دست زنند. (Vander Zanden, 1996: 139)
شعائرگرايي:
شامل رها كردن اهداف عالي موفقيت مي‌شود د رحاليكه برده‌وار و بي‌اختيار از ابزارهاي تأييد شده، پيروي مي‌كنند. براي مثال، اهداف سازمان براي عده‌اي از ديوان‌سالاران علاقه‌مند نامربوط مي‌شود در عوض آنها ابزاهايي را به خاطر خودشان بدست مي‌آورند، يك بت از مقررات و بوروكراسي افراطي مي‌سازند. (Vander Zanden, 1996:139)
انزواطلبي:
انزواطلبي هم اهداف فرهنگي و هم ابزار تأييد شده يا قانوني از لحاظ فرهنگي را در مي‌كنند بدون جايگزين كردن شيوه‌هاي جديد. براي مثال، آدمهاي الكلي، معتاد به مواد مخدر، آدمهاي ولگرد و كساني كه از جامعه به بيرون پرت شدند، آنها در جامعه هستند ولي جزيي از جامعه نيستند.
شورش:
شورشيان هم اهداف فرهنگي و هم ابزار تأييد شده و يا قانوني از لحاظ فرهنگي را رد مي‌كنند و براي آنها شيوه‌هاي جديدي جانشين مي‌كنند. چنين افرادي خود را از رفاداري و طرفداري از نظم اجتماعي موجود عقب مي‌كشند و طرفداري‌شان را به گروههاي جديد با ايدئولوژيهاي جديد منتقل مي‌كنند. جنبشهاي اجتماعي راديكالي (تندرو) يك نمونه خوبي از اين نوع اطباق هستند. (Vander Zanden, 1996:139-140)
به طور خلاصه، مرتون در تحليل خود نشان مي‌دهد كه چگونه فرهنگ و ساختار جامعه موجب انحراف مي‌شود. تأكيد بيش از حد بر هدفهاي فرهنگي در جامعة آمريكايي كه به قيمت زير پا گذاشتن راههاي متعارف كسب موفقيت تمام مي‌شود، تمايل براي ايجاد انحراف فشار وارد مي‌سازد، فشاري كه با توجه به پايگاه شخص در ساختار اجتماعي متفاوت است. همچنين شيوه واكنش شخص در مقابل اين فشار به پايگاه او در طبقه اجتماعي بستگي خواهد داشت. مرتون انحراف را بر حسب ماهيت جامعه تبيين مي‌كند، نه ماهيت فرد منحرف.
به نظر مرتون هرگاه فردگرايي مفرط غالب شود و تنها هدف كسب موفقيت باشد، دگرگوني ظريفي اتفاق خواهد افتاد. در اين حال قواعد و مقررات غير رسمي توانايي خود را براي نظام بخشيدن از دست مي‌دهند، مجازاتهاي نهادي شده كه ابزارهاي نظم اجتماعي هستند، اثر بخشي خود را از دست مي‌دهند و همه افراد به مهارت و كارداني شخصي خود باز مي‌گردند فرديت جاي مشاركت اجتماعي را مي‌گيرد، آن همان نتايجي است كه بعضي جامعه‌شناسان آنرا ويرانگر «وحدت اجتماعي» مي‌نامند.
نظريه عكس‌العمل اجتماعي تأكيد مي‌كند كه از طريق برچسب زدن يك عمل به عنوان منحرف زنجيره‌اي از حوادث را به حركت در مي‌آوريم كه فرد را به سوي انحرافات بزرگتري مي‌راند و بالاخره به آغوش يك تشكيلات و ساختار زندگي انحرافي مي‌اندازد. (Horton & Hunt, 1984: 171)
و بزهکاری فرزندان



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان ,
:: بازدید از این مطلب : 3419
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

ديه متفاوت و كفاره متساوى 

 

 

 

ديه متفاوت و كفاره متساوى

ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصى است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده مى‏باشد، نشانه آن اين است كه اسلام بسيارى از افراد اعم از زن و مرد را كه داراى اختلاف علمى يا عملى‏اند متفاوت مى‏بيند و تساوى آنها را نفى مى‏كند، و در عين حال ديه آنها را مساوى مى‏داند، مثلا درباره تفاوت عالم و جاهل مى‏گويد:

... هل يستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون (1)

آيا كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند مساويند؟

و درباره تفاوت مجاهد قائم و غير مجاهد قاعد چنين مى‏فرمايد:

لايستوي القاعدون من المؤمنين غير اولي الضرر و المجاهدون في سبيل الله (2)

مؤمنان خانه‏نشين كه زيان ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال خود در راه خدا جهاد مى‏كنند يكسان نمى‏باشند.

ودرباره اختلاف كسى كه قبل از فتح مكه و پيروزى چشمگير اسلام، جهاد و كمك مالى مى‏كرد و در راه خدا مبارزه و انفاق مى‏نمود با كسى كه بعد از فتح مكه در جهاد شركت مى‏كرد و در راه اسلام كمك مالى مى‏نمود چنين مى‏فرمايد:

... لا يستوي منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجة من الذين انفقوا من بعد وقاتلوا وكلا وعد الله الحسنى والله بما تعلمون خبير (3)

كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كرده‏اند با ديگران يسكان نيستند، آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانى‏اند كه بعدا به انفاق و جهاد پرداخته‏اند.

غرض آن كه قرآن كريم با تصريح به عدم تساوى ارزش‏هاى الهى افراد ياد شده وبا اصرار بر تفاوت معنوى آنان تصريح به تساوى آنان در قصاص و ديه دارد و در اين باره راجع به تساوى همگان چنين مى‏فرمايد:

وكتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس والعين بالعين والانف بالانف والاذن بالاذن والسن بالسن والجروح قصاص فمن تصدق به فهو كفارة له (4)

و مقرر كرديم برايشان كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى‏باشد وزخم‏ها به همان ترتيب قصاص دارند و هركه آن را ببخشد پس كفاره (گناهان) او خواهد بود.

يعنى هر انسانى اعم از زن و مرد در قبال انسان ديگر خواه زن و مرد قصاص مى‏شود چه اين كه قصاص اجزا و اطراف و قصاص جراحت‏ها نيز مساوى است، ليكن همين عموم يا اطلاق در آيه ديگر تقييد و تخصيص مى‏پذيرد زيرا خداوند در آيه ديگر چنين فرمود: 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: ديه متفاوت و كفاره متساوى ,
:: بازدید از این مطلب : 4000
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

آثار منفی طلاق بر کودکان

 

  فهرست مطالب

چکیده

3

مقدمه

4

1- طلاق چیست؟

5

2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق

6

1-2-  طلاق عاطفي

6

2-2- طلاق اقتصادي

7

3-2- طلاق قانوني

7

4-2- طلاق توافقي والدين

7

5-2- طلاق اجتماعي

7

6-2- طلاق رواني

7

3- بچه‌هاي طلاق، قربانيان ناسازگاري والدين

9

4- طلاق و خانواده های ایرانی

11

5- عوامل تهدید کننده پایداری خانواده

13

1-5-اختلاف فرهنگی و طبقاتی

13

2-5- دخالت دیگران

13

3-5- مسائل اقتصادی و مالی

13

4-5- هوسرانی و ازدواج مجدد

14

6-5- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات

14

7-5-  انتقام گیری و بهانه جویی

14

8-5- سلطه گری شوهر یا زن

14

6- آمار ها و اطلاعات موجود در رابطه با طلاق

15

1-6- بررسی وضعیت موجود طلاق

16

7- دیگر علل و عوامل مؤثر بر طلاق

17

1-7- عوامل اقتصادی مؤثر بر طلاق

17

2-7- عوامل شخصیتی مؤثر بر طلاق

18

3-7- عوامل ارتباطی بین طرفین

18

4-7- عوامل اجتماعی مؤثر بر طلاق

18

8-آثار و پیامدهای ناشی از طلاق

19

9-چالش ها، تهدیدها و عوامل تسهیل کننده طلاق

20

1-9- راهکارهای حقوقی

21

2-9- راهکارهای آموزشی ـ فرهنگی

22

3-9- راهکارهای اجرایی

22

سخن آخر

24

منابع

25

 

 

 

 

   

 

 

 

 

 

 

چكيده:

 

طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان.

تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود. امروز ما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.

در اين تحقيق سعي براين شده است نگاهی هرچند مختصر به این پدیده اجتماعی انداخته و در مورد برخی از آسیب های فردی و اجتماعی وارده از سوی آن به بحث و گفتگو بپردازیم  و با این امید که در آینده شاهد کاهش میزان طلاق و از هم پاشی کانون خانواده ها باشیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

ضعف بنيه فرهنگي و عدم آگاهي و پايبندي به ايمان و تقيدات مذهبي خانواده‌ها، بخصوص در ميان والدين؛ به عنوان مهمترين عامل سستي روابط خانوادگي و در نتيجه افزايش طلاق در ايران اعلام شد.

معضلات اجتماعي مانند افزايش نرخ طلاق و گسترش اضطراب در ميان جوانان، اين روزها مورد بحث رسانه هاي همگاني و موضوع بسياري از همايش ها و سمينارها در سراسر کشور قرار گرفته و بسياري از آنها حاوي آمارهاي بسيار تکان دهنده اي است.
بي ترديد افزايش دامنه آفت هاي جامعه که بايد دست اندرکاران امور تعليم و تربيت و فرهنگ سازي کشور را به تامل و چاره انديشي اساسي وادارد، معلولي بيش نيست. براي تجهيز و مقابله با اين پديده هاي ناهنجار، ابتدا بايد علل و ريشه هاي بروز اين مساله مهم را شناسايي کنيم، در غير اين صورت هر راه حلي اگرچه با صرف هزينه هاي زياد، بي تاثير خواهد ماند. به اين ترتيب، درخواست طلاق هنگامي صادر مي شود که هرگونه اميد و تلاش براي دستيابي به کانون گرم زندگي مشترک بي پاسخ مي ماند و واقعيتهايي رخ مي دهد که دستيابي به آرزوها را ناممکن مي سازد و آنگاه تنها راه رهايي به جدايي ختم خواهد شد. اما روانشناسان معتقدند: زندگي مجموعه اي از افتادن ها و برخاستن ها، لذت ها و تلخکامي ها، خواب ها و بيداري هاي هدفدار است، اين که تصور کنيم همه امور بايد موافق ميل و خواسته ما تحقق پذيرد، تصويري اشتباه است.
اصولاً خانواده اي را نمي توان سراغ گرفت که در آن به هيچ وجه اختلاف فکر و سليقه وجود نداشته باشد، هر انساني ذوق و سليقه اي مخصوص به خود دارد. اما براي دستيابي به آرامش بايد اين ذوق و سليقه را به هم نزديک کرد، زيرا انسان ها تنها در سايه توافق ها مي توانند در کنار هم زندگي کنند نه اختلاف ها. از سوي ديگر، در زندگي مشترک بي اعتنايي به پيمان زندگي، خودخواهي ها و تنگ نظري ها، بي حوصلگي و بي توجهي به سرنوشت يکديگر، اختلاف در سليقه ها، فزون طلبي ها، تنوع جويي ها، عدم رعايت وظايف فرد است که "طلاق" را مي آفريند و اين پايان مشکلات نيست، بلکه سرآغاز ويراني است و معضلات جديد را به وجود مي آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1- طلاق چيست؟

طلاق؛ نامي ساده و مفهومي پيچيده؛ پديده‌اي منفور و نكوهش شده، اما رو به افزايش. فروپاشي نظام كوچكي كه تبعات زيادي دربر دارد و تاثيرهاي منفي‌اش بر جامعه بويژه زنان و بچه‌هاي طلاق غيرقابل انكار است؛ پديده‌اي كه كمابيش از كنترل و پيش‌بيني خارج شده و جامعه‌شناسان را نگران كرده است.


در حقيقت همانگونه که پيوند بين افراد طبق آيين و قراردادهاي رسمي و اجتماعي برقرار مي شود. چنانچه طرفين نتوانند به دلايل گوناگون شخصيتي، محيطي و اجتماعي و … بايکديگر زندگي کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطي از هم جدا مي شوند .
از اين نظر خانواده همچون عمارتي است که زن و شوهر ستون هاي آن را تشکيل مي دهند و فروريختن هرستون استحکام و استواري عمارت را دچار تزلزل و گسستگي مي کند. طلاق با اين ديد، يکي از غامض ترين پديده هاي اجتماعي، ارکان خانواده را در هم ريخته و بيشتر اثرات مخرب خود را بر روي فرزندان برجاي مي گذارد. طلاق گسستن و فروپاشيدن و نابودي کانون گرم و آرامبخش زندگي است که اثرات جبران ناپذيري بر اعضاي خانواده مي گذارد.
در تحقيقي که توسط "جي هبر" (1990) صورت گرفت مشخص گرديد ازدواج هايي که به طلاق منجر شده اند، کاهش شديدي در اعتماد به نفس اعضاي خانواده به وجود مي آورد. چنين کمبودي مي تواند ماهيتي اجتماعي، رواني يا جسمي باشد. کاهش اعتماد به نفس درنتيجه طلاق منشا مهم اختلالات اعضاي خانواده در حين و بعد از طلاق مي باشد.
در اين تحقيق همچنين مشخص شد نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضاي خانواده را کاهش مي دهد، بلکه باعث مي گردد يکي از طرفین يا هر دو به طور قابل ملاحظه اي احساس پوچي کنند. اين تحقيق مدلي را نشان مي دهد که در آن افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد محتاج همياري و کمک هستند. گذشته از اين طلاق پديده اي است که بر تمامي جوانب جمعيت يک جامعه اثر مي گذارد، زيرا از طرفي بر کميت جمعيت اثر مي نهد، يعني واحد مشروع و اساسي توليد مثل يعني خانواده را از هم مي پاشد، از طرف ديگر بر کيفيت جمعيت نيز اثر مي گذارد، زيرا موجب مي شود فرزنداني محروم از نعمت هاي خانواده تحويل جامعه گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافي رواني در احراز مقام شهروندي يک جامعه اند. بنابراين آسيب اجتماعي ناشي از اين اقدام نه تنها متوجه اعضاي خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آينده مي باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

2- ابعاد مختلف آسيب هاي ناشي از طلاق:


"پل بوهامون" نشان داده است که طلاق بدان سبب مساله غامضي است که همزمان شش بعد را در نظر مي گيرد، اين ابعاد عبارتند از:


1-2-  طلاق عاطفي:

طلاق از نظر لغوي به معني رها شدن مي باشد و در اصطلاح عبارت از پايان دادن زناشويي به وسيله زن و شوهر. طلاق را اغلب راه حل رايج و قانوني عدم سازش زن و شوهر، فروريختن ساختار زندگي خانوادگي، قطع پيوند زناشويي و اختلال ارتباط والدين با فرزندان تعريف کرده اند.
زن و شوهر عواطف خود را از يکديگر دريغ مي دارند و روي از هم بر مي تابند، زيرا اعتمادشان به يکديگر و جذابيتشان براي هم به پايان رسيده است.

یکی از مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی رسد و نمود عینی ندارد اما مهمترین نوع طلاق است که کودکان زیادی از آن رنج می برند. در چنین خانواده هایی یک تشنج روانی حکم فرماست.

این مورد مربوط به خانواده هایی است که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرش های منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان و یا ناتوانی در تامین نیازهای زندگی تصمیم می گیرند که به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی، زن انزوا طلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه می دهد.

بسیاری از زوج ها با هم زندگی می کنند ولی از وجود و درون هم خبری ندارند، این قطع روابط عاطفی عوامل پنهان و ناگفته های بسیار دارد.

این طلاق های عاطفی که در خیلی از خانواده ها وجود دارد را نباید دست کم گرفت. بسیاری از خانواده ها مشکلات زندگی زناشویی را به دست گذر زمان می دهند که به گفته خودشان بعدا درست می شود، بعدا با آمدن فرزند بهبود پیدا می کند، اما بی اهمیت جلوه دادن مشکلات و مسائل و موکول کردن آنها به گذشت زمان می تواند سایه مشکلات را گسترده تر کند.در جامعه امروز تعهد به زندگی برای زنان به همان شکل که برای خیلی از زنان قدیمی تر که دارای قداست و ارزش بود، همچنان قداست و ارزشمند است و اغلب زنان امروز به هیچ طریق حاضر نیستند کانون خانواده را رها کنند. در این شرایط بیشترین آسیب به روح و روان کودک وارد می شود و اوست که باید این شرایط راتحمل کند.

در این اوضاع نابسامان کودک قربانی تسویه حساب های والدین می شود.

کودکان طلاق اگر در ظاهر سالم بمانند و به معضلات اجتماعی از قبیل جرایم و جنایات، مواد مخدر و الکل و غیره کشیده نشوند باز شادی و سرزندگی خود را از دست می دهند و مسلما نمی توانند پدر و مادرانی بهتر از پدر و مادران خود برای فرزندانشان باشند. این کودکان در شرایط پیش آمده زندگی خود احساس تنهایی، سرخوردگی و بی پشتوانگی می کنند.

این موارد در جامعه ما بسیار دیده می شود، شاید بتوان گفت این موارد ذکر شده قطره ای در یک دریاست. به هرحال باید توجه داشت که جلوگیری از طلاق، شاید غیرممکن باشد اما حداقل می توان راهکارهایی جست تا به وسیله آنها بتوان از مضرات این معضل کاست. در واقع می توان اینگونه بیان کرد که ما باید بیش از هر چیز به فکر بازخوانی فرهنگ طلاق در جامعه باشیم، باید سازمان هایی شکل گیرند که بتوانند به خوبی انگیزه های طلا ق در خانواده ها را بررسی کنند و بتوانند آنها را از این کار بازدارند و نیز بتوانند به درستی ارزیابی کنند که کدامیک از والدین شایستگی قبول و نگهداری فرزند خود را می توانند داشته باشد تا حدودی با این کار بتوان از دغدغه ها و دل نگرانی های جامعه کم کرد.

به امید روزی که در مطبوعات دیگر شاهد تیترهایی مثل "به ازای هر ۴ ازدواج یک طلا ق رخ می دهد"، "افزایش ۲۰ درصدی طلاق" و "درصد افزایش بالای طلاق در ازدواج های دانشجویی"، نباشیم


2-2- طلاق اقتصادي:

 وقتي خانواده اي از هم مي پاشد، تصفيه اقتصادي يعني تقسيم اموال و دارايي آنها در دو سهم ضرورت پيدا مي کند.
3-2- طلاق قانوني:

در دادگاه پايان رسمي ازدواج و همراه آن شرايط اجازه ازدواج مجدد براي طرفين اعلام مي گردد.


4-2- طلاق توافقي والدين:
تصميماتي که درباره حضانت فرزندان، ديدار بعدي آنان، مسئوليت هاي هريک از والدين از نظر مالي و تربيت کودکان و غيره اتخاذ مي گردد.
5-2- طلاق اجتماعي:
تغييراتي است که در رابطه با دوستان و آشنايان اتفاق مي افتد، به اين معنا که چون از وقوع طلاق اطلاع پيدا مي کنند، هريک به گونه اي واکنش نشان مي دهند.
6-2- طلاق رواني:
وقتي ازدواجي گسسته شد، احساس همدلي از بين مي رود و مفهوم "خود" تغيير مي کند. در اينجا طرفين بايد درک کنند که ديگر هيچ کدام يک پيوند را تشکيل نمي دهد، زيرا هريک خود را تنها مي بيند و اين تنهايي براي هريک از آنان يک "ضربه" است.
آمار رسمي طلاق نشان دهنده ميزان ناکامي زوجين در زندگي زناشويي نيست. اين آمار شامل افرادي که از يکديگر جدا زندگي مي کنند، اما به طور قانوني طلاق نگرفته اند، نمي شود. علاوه بر آن افراد زيادي وجود دارند که از زندگي مشترک خود راضي نيستند، اما به دلايل مختلف از هم جدا نمي شوند. آنها نگران پيامدهاي عاطفي، مالي، اجتماعي و فرهنگي طلاق هستند و ترجيح مي دهند به خاطر فرزندانشان به زندگي مشترک ادامه دهند. به اين ترتيب آمار رسمي طلاق در جامعه درصد ناچيزي از تعداد خانواده هايي که در شرايط “طلاق عاطفي” به سر مي برند را نشان مي دهد.
کارشناسان معتقدند عوامل مختلف اجتماعي در افزايش ميزان طلاق نقش دارد. به اعتقاد آنها به تدريج که زنان از نظر اقتصادي مستقل مي شوند آمار طلاق نيز افزايش مي يابد. با افزايش سطح درآمدها زنان مجبور به تحمل نارسايي هاي زندگي مشترک براي تامين مايحتاج اوليه زندگي خود نيستند.
محمد اکبري (آسيب شناس اجتماعي)در اين باره مي گويد: "معمولاً بيشتر ازدواج ها بر پايه عشق و علاقه صورت مي گيرد، اما هميشه آينده مطابق با آن چه فکر مي کنيم پيش نمي رود و گاهي در زندگي مشترک اتفاقاتي رخ مي دهد که باعث مي شود به ناگاه تمام تصورات ما فرو بريزد. در اين شرايط اگر دو طرف نتوانند بنا به شرايطي که وجوددارد از هم جدا شوند به ناچار مجبور خواهند شد با سخت ترين شرايط تا پايان عمر، زندگي خود را با طلاق عاطفي سپري کنند.
وي درباره عواقب چنين روندي در زندگي توضيح مي دهد: "تفاوت هاي فردي يک اصل مسلم غيرقابل انکار است که براي نظام اجتماع و طبيعت ضروري است و به پيروي از اين اصل طبيعي اگر هم بين زن وشوهر اختلاف وجود داشته باشد اين اختلاف ها مي تواند با گذشت و چشم پوشي برطرف شود. در حالي که اگر اين فاصله زياد شود عوارضي متوجه زن و مرد و فرزندان مي شود و البته اگر بالاخره جدايي رخ دهد به خصوص در ايران بيشترين عوارض جدايي را زن متحمل مي شود. آن هم به دليل نوع نگاه جامعه به قشر زن، محدوديت هاي اجتماعي و نوع نگاه مردان به زنان مطلقه، که آنها را در وضعيت دشواري قرار مي دهد که به همين دليل هم بسياري از زنان ترجيح مي دهند به زندگي مشترک ادامه دهند و با ناامني هاي رواني و اجتماعي بعد از طلاق مواجه نشوند"
به گفته اين آسيب شناس، طلاق عاطفي پديده اي فراگير در کشور است، مساله اي که به دليل محدوديت هاي اجتماعي و فرهنگي، مشکلات مالي، اجبار خانواده ها و عوامل ديگري که اجازه جدايي زن و شوهر را نمي دهد، خانواده هاي زيادي را وادار مي کند در شرايطي که زن و مرد از نظر رواني علاقه اي به ادامه زندگي مشترک ندارند، پس از يک دوره طولاني دعوا و کشمکش، از مرحله دشمني و تنفر عبور کنند و به وضعيت "بي تفاوتي" برسند. به اعتقاد وي بي تفاوتي آخرين مرحله روابط بين زن و شوهر است که در آن اصل "بود و نبود" همسر فرقي براي زوجين نمي کند بلکه مسائل جنبي ديگر زندگي ازجمله مسائل مالي و امنيت اجتماعي زن است که احساس نياز به همسر را شکل مي دهد. در چنين شرايطي ميزان ناهنجاري هاي اجتماعي افزايش پيدا مي کند و موجب به وجود آمدن ارتباطات خارج از چارچوب خانواده مي شود. ضمن آن که به گفته اکبري در مرحله طلاق عاطفي اگرچه زوجين در زير يک سقف زندگي مي کنند، ولي به لحاظ عاطفي و اجتماعي جدا هستند و در همين زمان اغلب انحرافات و آسيب هاي اجتماعي رخ مي دهد.
با توجه به مطالب ذکرشده بايد به خاطر سپرد که ارتباط، موضوعي دوسويه و جاده‏اي دوطرفه است. نمي‏توان و نبايد انتظار داشت که يکي از زوجين تحقير و تهديد کند و در عوض، انتظار لطف و محبت داشته باشد. اگر بر خانه و در خانه‏اي روح زندگي و جوهر معني‏دار زندگي حاکم نباشد، آن زندگي، شکل زندگي دارد و خودِ زندگي نيست. بنابراين بر هر زني و هر مردي لازم است که با خود بينديشند رمز آرامش و ثبات و خوشبختي چيست؟ اين رمز کلمه‏اي 5 حرفي است: "تفاهم"!
تفاهم همان واژه آشنا و دوست‏داشتني است که بارها و بارها در زندگي خود شنيده‏ايم و يا به کار گرفته‏ايم. از بسياري از زوج‏هاي خوشبخت اگر پرسيده شود رمز موفقيت و آرامش در زندگي‏شان چيست، بي‏شک به عنوان کلمه‏اي جادويي اين کلمه را بر زبان جاري خواهند ساخت: "تفاهم" و "تفاهم". زن و مرد با هم تفاوت‏هايي دارند و مطلع‏بودن از کم و کيف اين تفاوت‏ها راهگشاي تفاهم آنهاست. زوجين گاهي اوقات از دست شريک زندگي خود عصباني يا کلافه مي‏شوند. چرا که انتظار دارند همسرشان عيناً همانند خودشان باشد.
در يک کلام، شناخت خصوصيات و ويژگي‏هاي زنان و مردان مي‏تواند گستره تفاهم را در زندگي مشترک بيشتر و وسيع‏تر نمايد. زماني که زن و مرد قادر باشند به يکديگر احترام بگذارند و تفاوت‏هايشان را بپذيرند، خوشبختي نيز با تمام زيبايي و شکوهش فرصتي براي شکوفايي پيدا خواهد کرد.

 

 

 

3- بچه‌هاي طلاق، قربانيان ناسازگاري والدين:

 

طبق آخرين آمار ارائه شده از سوي رئيس مجتمع قضايي شماره 2 خانواده، 6 ميليون زن مطلقه در كشور وجود دارد. اين به گواهي جامعه‌شناسان و روان‌شناسان، حكايت از وجود 6 ميليون زني مي‌كند كه هر روز با مشكلاتي تازه در جامعه دست و پنجه نرم مي‌كنند. از دردسرهاي اقتصادي و رفاهي گرفته تا مشكلات فرهنگي و اجتماعي. درباره وضعيت اين زنان، تحقيقات ميداني و آماري بسياري انجام شده و البته مسائلي نيز پوشيده مانده است.

 

در جرم‌شناسي آمار جنايي را بايد حدس زد، چون تنها بخشي از بزهكاران دستگير مي‌شوند و فقط قسمتي از حقيقت پيداست. آمارهاي ارائه شده در اين زمينه لزوما درست نيست و مي‌تواند خطاهايي داشته باشد.

اختلاف نظر بر سر آمارها هميشه وجود دارد؛ اما كارشناسان بر سر آسيب‌هايي كه طلاق يكي از دلايل آنهاست، هم عقيدهاند . ميلاني با بيان اين‌كه طلاق يكي از مكروه‌ترين و منفورترين امور در دين اسلام است، مي‌گويد: در جوامعي كه انسان‌ها در چارچوب ازدواج با يكديگر زندگي مي‌كنند، طلاق مفهوم واقعي خود را پيدا مي‌كند. طلاق في‌نفسه ممكن است مشكلي نداشته باشد؛ اما يك عامل محرك است و مي‌تواند زمينه‌ساز اختلالات روحي و رواني و مشكلات اجتماعي باشد.

 

كودكان را قربانيان اصلي طلاق هستند طلاق والدين ممكن است زمينه تشويش روحي كودك را فراهم كند. وقتي شخصيت كودك دچار اختلال مي‌شود، او آماده كشيده شدن به بيراهه و انجام جرم و بزه است. درواقع طلاق والدين مي‌تواند عاملي زمينه‌ساز براي بزهكاري كودكان باشد.

زنان بعد از كودكان در معرض بيشترين آسيب بعد از طلاق قرار دارند: نبود تامين اجتماعي به معناي واقعي كلمه براي زنان مطلقه، بويژه آنها كه سرپرستي فرزنداني را به عهده دارند، مشكلات بسياري براي آنها به وجود مي‌آورند. بعضي از زنان مطلقه در اثر فشارهاي اقتصادي و اجتماعي درگير جرايمي چون خودفروشي، قاچاق مواد مخدر و سرقت مي‌شوند. بسياري نيز در معرض بزه‌هايي چون خشونت‌هاي جنسي، تجاوز به عنف و غيره قرار مي‌گيرند.

در شرايطي كه جامعه دچار آنومي شده، آمار طلاق بالا مي‌رود و بسياري از خانواده‌ها از هم مي‌پاشند. اين مساله به آن معنا نيست كه تمامي زناني كه از همسران خود جدا مي‌شوند به سمت بزه مي‌روند. بسياري از اين زنان زندگي آرام و سالمي را در پيش مي‌گيرند؛ اما عده‌اي كه بحران‌هاي ديگري دارند و زمينه ارتكاب جرم در آنها وجود دارد، با پيش آمدن طلاق، براي رفتن به سمت بزه مستعدتر مي‌شوند. نبايد فراموش كرد كه طلاق عملي مجرمانه نيست؛ اما مي‌تواند عاملي محرك براي وقوع جرم باشد.

تحقيق درباره اين مساله به دليل وجود موانع بسيار دشوار است. در جامعه ما و با توجه به فرهنگ ما، تحقيق درباره جرايم منافي عفت، كار دشواري است؛ مثلا زني كه مورد تجاوز به عنف قرار گرفته، بندرت دست به شكايت مي‌زند؛ چون احساس مي‌كند چيزي به دست نمي‌آورد و آبروي خود را از دست مي‌دهد. احساس مي‌كند اثبات اين مساله بسيار دشوار است و اگر اين اتفاق علني شود، ممكن است ديگران به او انگ بزنند. عامل فرهنگي، مهم‌ترين مانع تحقيق در اين زمينه است. اطلاعاتي كه درباره بزه‌ديدگي زنان وجود دارد، به دلايل ذكر شده، كمتر از اطلاعات مربوط به بزهكاري زنان است.

 

روان‌شناسان در دنيا به اين نتيجه رسيده‌اند كه عملكرد خانواده مهمتر از ساختار خانواده است و اگر خانواده‌اي نتواند عملكرد مناسب داشته باشد، بايد ساختار را شكست.

 

در قديم مي‌گفتند ساختار خانواده بايد به هر قيمتي حفظ شود. حتي اگر والدين با كودكان بدرفتاري مي‌كنند، پدر بي‌مسووليت است يا يكي از دو طرف معتاد است يا مثلا يكي از والدين، همسر خود و كودكشان را مورد ضرب و شتم قرار مي‌دهد. امروزه روان‌شناسان به اين نتيجه رسيده‌اند آسيبي كه چنين خانواده‌اي به همراه دارد، بيشتر از طلاق است.

اين روان‌شناس آماري از كانون اصلاح و تربيت نقل مي‌كند كه به گواهي آن، نوجواناني كه در اين كانون به سر مي‌برند، بيشتر از خانواده‌هاي آسيب‌زا (با پدر و مادري كه با هم زندگي مي‌كنند) هستند، تا خانواده‌هاي طلاق.

بعد از طلاق معمولا يكي از والدين مسووليت فرزند را به‌عهده مي‌گيرد؛ اما قبل از آن والدين سرگرم دعوا و جدال هستند و براي بچه‌هاي خود وقت ندارند. البته در ايران، بعد از طلاق تازه دعواي والدين شروع مي‌شود و اين آغاز مصيبت است. اين مساله در كتاب بچه‌هاي طلاق نوشته دكتر تايبر نيز نقل شده است.

در فرهنگ ما مشاوره قبل و بعد از ازدواج و قبل و بعد از طلاق وجود ندارد، معمولا ما نمي‌دانيم براي چه ازدواج مي‌كنيم و نمي‌دانيم براي چه طلاق مي‌گيريم. طلاق بد است؛ اما به هر حال وجود دارد و حال كه وجود دارد، بايد طرز برخورد با آن را بياموزيم تا اثرات منفي‌اش را كمتر كنيم. بايد جلسات مشاوره اجباري براي والدين در آستانه طلاق برگزار شود تا آنها بدانند بعد از طلاق چگونه با يكديگر و فرزندان خود رفتار كنند.

كودكان از سنين 7 به بالا سازش بيشتري دارند،كودكاني كه بعد از طلاق با يكي از والدين زندگي مي‌كنند، قادرند خود را با محيط تطبيق دهند. كودك درك مي‌كند كه اين شرايط براي او بهتر است. هر روز دوروبرش دعوا نيست و محيطش آرام‌تر است؛ به شرطي كه پدر و مادر بدرستي با او رفتار كنند. به او بگويند ما همديگر را دوست نداشتيم و نتوانستيم با هم زندگي كنيم. اما هر دو تو را دوست داريم و براي اين‌كه بهتر زندگي كني، تمام تلاشمان را مي‌كنيم. جلسات مشاوره به پدر و مادر اين رفتار را ياد مي‌دهد. به آنها كمك مي‌كنند با استرس خودشان كنار بيايند تا بتوانند رفتار عادي با فرزند خود داشته باشند و اين استرس را به او منتقل نكنند.

معمولا پدر و مادر خود را گم مي‌كنند و فكر مي‌كنند چون فرزندشان رنجيده، بايد به همه خواسته‌هايش تن بدهند. آنها بايد راه رفتار درست با فرزندشان را پيدا كنند و با او عادي برخورد كنند و مطلقا او را وارد انتقامجويي‌هاي خود از همسر سابقشان نكنند.

به گفته روان‌شناس، نبودن تامين اجتماعي و مشكلات رفاهي بعد از طلاق، فشار مضاعفي بر روي زنان مطلقه است كه استرسشان را بيشتر مي‌كند. بايد قانون حمايت از زن يا مرد سرپرست تصويب شود. معمولا زنان، سرپرستي فرزندان را قبول مي‌كنند و معمولا اين زنان شغل ندارند و مهريه و نفقه خود را هم براي طلاق گرفتن بخشيده‌اند. وظيفه دولت است 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: آثار "منفی" طلاق "کودکان" ,
:: بازدید از این مطلب : 3320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 11 آذر 1395

 

شناخت اجتماعی

 

 

ما اگر بخواهیم کسی را بشناسیم و رفتار او را پیش بینی و مهار کنیم، باید درباره وی آگاهیهایی داشته باشیم و به آنها بیندیشیم.این آگاهیها باید هم درباره خود رفتارگر باشد و هم درباره پیرامون او.به گفته دیگر، برای شناخت یک رفتارگر، ما به آگاهیهایی از پدیده‏های درون و بیرون وی نیاز داریم.برای شناخت یک رفتارگر، ما همچنین نیازمند اندیشیدن به وی و جهان پیرامون وی هستیم.اندیشیدن به خود و دیگران است که «شناخت اجتماعی»را پدید می‏آورد.
این نوشتار، به دیدگاههای برجسته در دانش شناخت اجتماعی، خاستگاه فلسفی و روان‏شناختی این دیدگاهها، چهره‏های اندیشمند اجتماعی، و ویژگیهای شناخت اجتماعی و شناخت غیراجتماعی می‏پردازد.این نوشتار می‏کوشد که خوانندگان را به گونه‏ای فشرده اما روشن، با دانش شناخت اجتماعی آشنا سازد تا شادی با شناخت بیشتر خود و دیگران، جهانی بهتر و بسامانتر و خردمندانه‏تر و دادگرانه‏تر بسازند.چه، بسیاری از بیدادگریها و بدیها، از روی ناآگاهی و نداشتن شناخت است.به سخن دیگر، خاستگاه بدیها و بیدادگریها، تنها خودخواهی نیست؛زیرا نادانی یا کم‏دانی یا کژدانی نیز دیگر خاستگاه بدی و بیدادگری است.
باشد که با افزایش آگاهی و کاهش خودخواهی، به سوی آینده‏ای بهتر و جهانی دادگرانه‏تر گام‏ برداریم، چرا که«زندگی، تلاشی است پایان ناپذیر، برای بهتر بودن.»
شناخت اجتماعی چیست؟
بی‏گمان، آدمی همواره درباره خود و دیگران می‏اندیشیده است و در پی آن بوده که خود و دیگران را بشناسد.این گفته، پرسشهایی را پیش می‏آورد:ما درباره خودمان و دیگران چه اندیشه‏هایی داریم و چگونه می‏اندیشیم؟پیامد این اندیشه‏ها چیست؟این اندیشه‏ها را چگونه می‏توان بررسی کرد؟....
دانش شناخت اجتماعی که بخشی از روان‏شناسی اجتماعی است، می‏کوشد به این پرسشها پاسخ دهد.نخست ببینیم که«شناخت اجتماعی» (1) چیست.«شناخت اجتماعی»، برداشتهای ما درباره خودمان و دیگران است.از دیگر سو، «دانش شناخت اجتماعی»، بررسی سازمان یافته این برداشتهاست.
دانش شناخت اجتماعی، به ساختار و فرآیند و پیامد این برداشتها می‏پردازد و از دیدگاهی اجتماعی، با پدیده‏هایی همچون:نگرش (2) (شیوه انمدیشیدن یا برخورد)، دریافت (3) (ادراک)، توجه، حافظه، پردازش اطلاعات، نگرش یکنواخت (4) (همانند دانستن همه اعضای یک گروه یا دسته)، برداشت، (5) خودشناسی، داوری، تصمیم‏گیری، شناسه (6) (ساختاری شناختی که نمایانگر دانش کلی فرد درباره یک پدیده است)، نسبت دهی (7) (علت یابی رفتار)و دیگر پدیده‏های شناختی سر و کار دارد.
افزون بر این، از آن جا که بسیاری از شناختها و کنشهای (8) ما چندان آگاهانه و اندیشمندانه نیست، دانش شناخت اجتماعی، با انگیزه‏ها (9) (پدیده‏های وادارنده درونی مانند خواستها و نیازها)و عواطف (10) (احساساتی همچون خشم، شادی، اندوه، ترس و...)و همچنین با رفتار نیز سر و کار دارد؛چرا که غالبا رفتار و عواطف و شناخت چندان از یکدیگر جدا نیستند و با هم ارتباط دارند و هر یک از آنها می‏تواند بر دوتای دیگر تأثیر بگذارد.برای نمونه، اگر ما کسی را راستگو بدانیم(شناخت)، احساسات(عواطف)و رفتار ما نیز در برخورد با وی به احتمال زیاد خوب خواهد بود.یا اگر از کسی پیشاپیش بدمان بیاید (عواطف)، رفتار ما با او و شناختمان درباره وی، به احتمال زیاد خوشایند نخواهد بود.یا اگر با کسی که او را نه می‏شناسیم و نه احساسی درباره‏اش داریم خوشرفتاری کنیم، چنین رفتاری می‏تواند بر شناخت و نیز بر عواطف یا احساسات ما درباره او تأثیر بگذارد و شناخت و احساسات ما را درباره وی به احتمال زیاد خوشایند سازد.از این رو، ساختارهای شناختی و عاطفی و رفتاری، شاید تا اندازه‏ای از یکدیگر جدا باشند، اما اغلب با یکدیگر همکاری و ارتباط متقابل دارند و از همدیگر تأثیر می‏پذیرند



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: شناخت اجتماعی شناخت اجتماعی ,
:: بازدید از این مطلب : 3387
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 29 آبان 1395

 

شناخت اجتماعی

 

 

ما اگر بخواهیم کسی را بشناسیم و رفتار او را پیش بینی و مهار کنیم، باید درباره وی آگاهیهایی داشته باشیم و به آنها بیندیشیم.این آگاهیها باید هم درباره خود رفتارگر باشد و هم درباره پیرامون او.به گفته دیگر، برای شناخت یک رفتارگر، ما به آگاهیهایی از پدیده‏های درون و بیرون وی نیاز داریم.برای شناخت یک رفتارگر، ما همچنین نیازمند اندیشیدن به وی و جهان پیرامون وی هستیم.اندیشیدن به خود و دیگران است که «شناخت اجتماعی»را پدید می‏آورد.
این نوشتار، به دیدگاههای برجسته در دانش شناخت اجتماعی، خاستگاه فلسفی و روان‏شناختی این دیدگاهها، چهره‏های اندیشمند اجتماعی، و ویژگیهای شناخت اجتماعی و شناخت غیراجتماعی می‏پردازد.این نوشتار می‏کوشد که خوانندگان را به گونه‏ای فشرده اما روشن، با دانش شناخت اجتماعی آشنا سازد تا شادی با شناخت بیشتر خود و دیگران، جهانی بهتر و بسامانتر و خردمندانه‏تر و دادگرانه‏تر بسازند.چه، بسیاری از بیدادگریها و بدیها، از روی ناآگاهی و نداشتن شناخت است.به سخن دیگر، خاستگاه بدیها و بیدادگریها، تنها خودخواهی نیست؛زیرا نادانی یا کم‏دانی یا کژدانی نیز دیگر خاستگاه بدی و بیدادگری است.
باشد که با افزایش آگاهی و کاهش خودخواهی، به سوی آینده‏ای بهتر و جهانی دادگرانه‏تر گام‏ برداریم، چرا که«زندگی، تلاشی است پایان ناپذیر، برای بهتر بودن.»
شناخت اجتماعی چیست؟
بی‏گمان، آدمی همواره درباره خود و دیگران می‏اندیشیده است و در پی آن بوده که خود و دیگران را بشناسد.این گفته، پرسشهایی را پیش می‏آورد:ما درباره خودمان و دیگران چه اندیشه‏هایی داریم و چگونه می‏اندیشیم؟پیامد این اندیشه‏ها چیست؟این اندیشه‏ها را چگونه می‏توان بررسی کرد؟....
دانش شناخت اجتماعی که بخشی از روان‏شناسی اجتماعی است، می‏کوشد به این پرسشها پاسخ دهد.نخست ببینیم که«شناخت اجتماعی» (1) چیست.«شناخت اجتماعی»، برداشتهای ما درباره خودمان و دیگران است.از دیگر سو، «دانش شناخت اجتماعی»، بررسی سازمان یافته این برداشتهاست.
دانش شناخت اجتماعی، به ساختار و فرآیند و پیامد این برداشتها می‏پردازد و از دیدگاهی اجتماعی، با پدیده‏هایی همچون:نگرش (2) (شیوه انمدیشیدن یا برخورد)، دریافت (3) (ادراک)، توجه، حافظه، پردازش اطلاعات، نگرش یکنواخت (4) (همانند دانستن همه اعضای یک گروه یا دسته)، برداشت، (5) خودشناسی، داوری، تصمیم‏گیری، شناسه (6) (ساختاری شناختی که نمایانگر دانش کلی فرد درباره یک پدیده است)، نسبت دهی (7) (علت یابی رفتار)و دیگر پدیده‏های شناختی سر و کار دارد.
افزون بر این، از آن جا که بسیاری از شناختها و کنشهای (8) ما چندان آگاهانه و اندیشمندانه نیست، دانش شناخت اجتماعی، با انگیزه‏ها (9) (پدیده‏های وادارنده درونی مانند خواستها و نیازها)و عواطف (10) (احساساتی همچون خشم، شادی، اندوه، ترس و...)و همچنین با رفتار نیز سر و کار دارد؛چرا که غالبا رفتار و عواطف و شناخت چندان از یکدیگر جدا نیستند و با هم ارتباط دارند و هر یک از آنها می‏تواند بر دوتای دیگر تأثیر بگذارد.برای نمونه، اگر ما کسی را راستگو بدانیم(شناخت)، احساسات(عواطف)و رفتار ما نیز در برخورد با وی به احتمال زیاد خوب خواهد بود.یا اگر از کسی پیشاپیش بدمان بیاید (عواطف)، رفتار ما با او و شناختمان درباره وی، به احتمال زیاد خوشایند نخواهد بود.یا اگر با کسی که او را نه می‏شناسیم و نه احساسی درباره‏اش داریم خوشرفتاری کنیم، چنین رفتاری می‏تواند بر شناخت و نیز بر عواطف یا احساسات ما درباره او تأثیر بگذارد و شناخت و احساسات ما را درباره وی به احتمال زیاد خوشایند سازد.از این رو، ساختارهای شناختی و عاطفی و رفتاری، شاید تا اندازه‏ای از یکدیگر جدا باشند، اما اغلب با یکدیگر همکاری و ارتباط متقابل دارند و از همدیگر تأثیر می‏پذیرند



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: شناخت اجتماعی شناخت اجتماعی ,
:: بازدید از این مطلب : 3399
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 29 آبان 1395

 

سقط جنین ومجازات آن

 

 

سقط جنین و مجازات آن:
سقط جنین عبارت است از ، اخراج عمدی و غیر طبیعی و قبل از مو عد طبیعی جنین به نحوی که حمل خارج شده از بطن مادر زنده نباشد یا قابل زیست نباشد .،،،،،حمل : به کودکی گویندکه در شکم مادر است و از نظر پزشکی به دوران بعد از هفت ماهگی تا قبل از تولد طفل گفته می شود.

ادیان مختلف نیز سقط جنین را بجزدر موارد استثنائی ممنوع اعلام کردند . این اعتقادات مذهبی قوانین و مقررات را تحت تاثیر قرار داد و به همین دلیل قانونگذاران کشورهای مختلف سقط جنین را ممنوع و برای آن مجازات تعیین کردند. در آیین زرتشتی سقط جنین گناهی بس عظیم تلقی می شد و برای زنی که مبادرت به این عمل می کرد ، عقوبت سختی در نظر می گرفتند .

دین مسیحیت ابتدا سقط جنین را بنحوی تعریف می کرد که شامل مواردی که هنوز روح در در نطفه دمیده نشده است نمی شد.

 

 

سنت آگوستین معتقد دمیده شدن روح و حرکت در پسرها چهل روز بعد از انعقاد نطفه و در دخترها هشتاد رو ز بعد ازانعقاد صورت می گرفت .

اکثر فلاسفه یونان قدیم سقط جنین را در شرایطی مجاز می دانستند  مثلا سقراط سقط را با میل مادر جایز می دانسته و ارسطو در صورتی که مادر اولاد زیادی آنرا تجویز می کرده است ، اما بقراط در قسم نامه معروفش از سقط جنین به عنوان عملی ناپسند یاد کرده و آنرا به دلیل صدماتی که به زنان وارد می کرد ، ممنوع اعلام کرده است.

 در حقوق ایران سقط جنین از همان مراحل اولیه استقرار نطفه قابل مجازات است و ضوابط آن در مواد721 تا716 قانون مجازات اسلامی و همچنین در مواد 623 و 624 ق.م.ا پیش بینی شده است.

 

 

 


مبحث اول

بخش اول :ارکان تشکیل دهنده سقط جنین
الف : سقط جنین یا سقط حمل جرمی است مقید که تحقق آن موکول به حصول نتیجه است : در حقوق ایران تحقق جرم مستلزم باردار بودن زن است و هدف قانونگذار اساسا" حمایت از دوران حاملگی درمقابل هر نوع عملی است که دوران طبیعی بارداری را مانع می شود . بنابراین سقط جنین با سقط حمل در هر زمان اعم از اینکه در اولین روزهای انعقاد نطفه باشد که هنوز شکل و صورتی ندارد و یا در روزهای آخر حاملگی انجام پذیرد که شکل یک انسان کامل را به خود گرفته مستوجب کیفر است.
درسقط جنین فرقی بین جنین یا حمل مشروع و یا نامشروع وجود ندارد . ( نظریه مشورتی 2171 / 7 – 7 / 6/ 66) بنابراین دیه حمل نا مشروع نیز همان دیه حمل مشروع است.

 


ب : اخراج حمل و جنین قبل ازموعد طبیعی

دوران طبیعی بارداری معمولا در حدود ده ماه است ، با انقضای زمان طبیعی بارداری طفل زنده بدنیا می آید و در حدی از رشد و تکامل است که قابل زیستن در محیط خارج از رحم مادرمی باشد . در مواردی چون وضع حمل بر اثر صدمه وارده ناشی از تخلفات رانندگی ( موضوع ماده 716 ق.م.ا ) مرتکب، به حبس از دو ماه تا شش ماه و پرداخت دیه ، در صورت مطالبه دیه از طرف مصدوم محکوم می شود . در عین حال هر گاه صدمه بدنی غیر عمدی ناشی از تخلفات رانندگی (موضوع ماده 715 ق.م.ا) منتهی به سقط جنین شود یعنی جنین زنده ای ساقط و تلف شود جرم سقط جنین تحقق می یابد. مرتکب در این حالت به حبس از دو ماه تا یکسال و نیز پرداخت دیه ، در صورت مطالبه دیه از ناحیه مصدوم محکوم می شود.

 

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: سقط جنین ومجازات آن ,
:: بازدید از این مطلب : 3375
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 29 آبان 1395

 

شناسايي و اجراي راي داوري تجاری بین المللی

 

 

تقريبا در همه نظام هاي حقوقي ملي، مکانيسم شناسايي و اجراي آراي داوري داخلي و خاريجي از يکديگر متفاوت است. در غالب کشورها مقررات مخصوصي براي شناسايي و اجري آراي داوري خارجي تنظيم شده  و همه کنوانسيونهاي بين المللي مربوط به شناسايي و اجر نيز ناظر به آراي داوري خارجي است. بدين ترتيب براي اعمال مقررات شناسايي و اجرا( اعم از مقررات ملي يا مقررات کنوانسيونها) چاره اي از تشخيص آراي داوري داخلي و خارجي از يکديگر نيست، ولي با اين همه عمده ترين معيار تشخيص خارجي يا داخلي بودن راي داوري که در نظام هاي حقوق ملي از قبول نسبتا عامي برخوردار گرديده و در کنوانسيون نيويورک نيز به وضوح انعکاس يافته است، عامل محل صدور است. البته گرايشي نيز وجود دارد که محل صدور و قانون حاکم بر آيين دادرسي هر دو را به طور ترکيبي مورد توجه قرار دهند.[10]

اما از سالها پيش به واسطه برخي از مشکلات ناشي از وابسته نمودن راي داوري به محل خاص کوشش هايي به عمل آمده است تا نهاد حقوقي جديدي تحت عنوان آراي داوري بين المللي، با معيارهايي خاص خود تاسيس گردد و به تبع تقسيم جديد آراي داوري به آراي داوري ملي و آراي داوري بين المللي، جايگزين تقسيم سنتي و مرسوم آراي داوري به داخلي و خارجي شود.[11] از جمله قانون نمونه آنسيترال قدمي در راه تامين اين هدف برداشته است زيرا از يک سو معيارهايي براي داوري بين المللي در بند سه از ماده يک به دست مي دهد و از سوي ديگر نظام اجرايي خاصي را براي آراي داوري، قطع نظر از محل صدور در نظر گرفته است.(مواد 35 و36 قانون نمونه) با اين وصف، قانون مزبور هم بر ذکر محل صدور در راي داوري تکيه نموده و راي را بدان وابسته گردانيده است(بند چهار ماده 31) و هم روند اعتراض به راي و درخواست کنارگذاردن راي را در ماده 34 پيش بيني کرده است و مي دانيم که کنارگذاردن راي يا همان ابطال آن در وضعيت حقوقي کنوني محدود به آراء داوري است که در کشور مقر داخلي تلقي مي شوند و مشکل بتوان يک راي داوري بين المللي به معناي واقعي کلمه را کنار گذارد زيرا چنين تصميم قضايي که توسط يک دادگاه ملي اتخاذ شده ناگزير يک راي ملي است و علي الاصول نبايد بتواند به يک تصميم بين المللي و به تبع همه آثار متعلق به آن آسيب برساند. به عبارت ديگر امکان ابطال راي در دادگاه هاي محل صدور با ايده غير محلي نمودن يا بين المللي کردن آراء، که مقتضي رهايي از حق نظارت دادگاه هاي محلي يا دست کم انتقال وظيفه نظارت از دادگاه هاي محل صدور به محل اجراست، منافات دارد.[



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: شناسايي و اجراي راي داوري تجاری بین المللی ,
:: بازدید از این مطلب : 3284
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 29 آبان 1395

اکراه و اشتباه در حقوق مدنی و جزا

 

 

 

اكراه بیشتر جنبه فقهی داشته و طبق گفته فقها اكراه به بیم دادن مكره به رساندن زیانی به او یا به مال یا به ناموس و كسان او محقق میشود كه زیان آنان به زیان یا تألم مكره منتهی می شود .
در مقررات جزائی معنای اصطلاحی اكراه عبارتست از (( وادار كردن دیگری بر انجام یا ترك عملی كه از آن كراهت دارد )) ولی در قانون مدنی ما از اكراه تعریفی نشده است در نتیجه با توجه به شرایط اكراه و تلفیق مواد 202 و 208 ق . م می توان گفت : (( اكراه عبارت از فشار غیر عادی و نامشروعی است كه به منظور وادار ساختن شخص بر انجام دادن یك عمل حقوقی بر او وارد می شود )) پس شخص مكره در شرایطی عقد را انشاء می كند كه آزادی تصمیم و استقلال اراده نداشته است و در شرایط عادی حاضر به انجام دادن آن عمل نبوده است .در فقه امامیه مكره را فاقد طیب نفس می دانند و برخی از فقهای دیگر معتقدند كه مكره كسی است كه قصد لفظ دارد اما قصد معنی و مدلول عقد را ندارد
در مسائل جزائی اشتباه عبارتست از (( تصور خلاف واقع مرتكب نسبت به تشخیص حكم یا موضوع قانون یا ماهیت و یا عناصر متشكله جرم كه حسب مورد قابلیت انتساب جرم را به مرتكب آن از بین می برد و حد اعلای اشتباه جهل به قانون است )) در حالیكه در قانون مجازات اسلامی نمی توان ماده خاصی در خصوص اشتباه دید اما بر حسب آیات و روایات می توان چنین استنباط نمود كه اشتباه با جمع شرایطی از علل نسبی رافع مسئولیت جزائی خواهد بود . در قانون مدنی نیز اشتباه عبارتست از (( تصور خلاف حقیقت ( اعم از مادی یا فیزیكی ) كه در ذهن انسان نقش می بندد )) كه در حقوق مدنی یكی از موضوعات اساسی در قسمت تعهدات و در هر عقدی اشتباه است . فایده بحث اكراه در جایی است كه معامله بین طرفین عقد واقع شده است و شرایط صحت عقد نیز رعایت شده است ولی اراده حقیقی آنها توافق نداشته باشد و باید محقق نمود كه اكراه در چه مرحله ای ایجاد شده و قانون چه اثری بر آن مترتب نموده است . از آنجا كه اراده منبع اصلی هر تعهد قرار دادی است لذا تراضی وقتی می تواند سبب ایجاد عقد شود كه دارای شرایط لازمه خود باشد از جمله اینكه طرفین ایجاب و قبول دارای قصد ایجاد تعهد را داشته باشند و قصد و رضای آنها در محیطی آزاد و سالم و خارج از هر گونه فشار و یا زور نامشروع ایجاد شوددر خصوص اشتباه این اصل كه جهل به قانون رافع مسئولیت نیست به این جهت نیست كه همه افراد در واقع همه قوانین مطلع باشند بلكه وجود این قاعده به علت مصلحت است كه اگر چنین نباشد چاره ای دیگر نیست و جهت ایجاد درنظم در جامعه و حفظ انظباط ایجاب می كند كه بگوییم جهل به قانون رافع مسئولیت نیست .
در قوانین مدنی اشتباه حقوقی به دو دسته تقسیم شده است : الف ) تصور وجود قانونی كه اساساً وجود ندارد
ب ) تفسیر نادرست از یك قانون به تصور اینكه آن تفسیر نادرست است و به نظر می آید دامنه اشتباه حقوقی به مراتب محدود تر از اشتباه موضوعی باشد و فقط راجع به وجود قانون و تفسیر نادرست مواد قانونی یا فهم نادرست مقررات موضوعه است ولی اشتباه موضوعی دامنه بسیار وسیعی دارد كه در قسمت های بعد بطور اجمالی به آنها پرداخته می شود .
مبحث اول :
الف : اكراه در قوانین جزایی و مدنی
1. اكراه مادی یا فیزیكی : وادار كردن دیگری به انجام كار یا ترك وظیفه ای كه از طریق ایراد صدمه و فشار مستقیم نسبت به جسم و اعضاء عینی اكراه شده باشد و با توجه به ماده 54 قانون مجازات اسلامی (( در جرائم موضوع مجازاتهای تعزیری و بازدارنده هرگاه كسی بر اثر اجبار یا اكراه كه عادتاً قابل تحمل نباشد مرتكب جرمی گردد مجازات نخواهد شد )) اجبار قابل تحمل ، اكراه و اجبار غیر قابل تحمل ، اجبار نامیده می شود .
2. اكراه معنوی یا روانی : وادار كردن دیگری به انجام یا ترك وظیفه ای از طریق اعمال تهدید به هتك حیثیت یا شرف و یا افشای سری نسبت به اكراه شده یا بستگان او می باشد كه استعمال كلمه عادتاً در مواد 202 ق. م و 54 ق . م . ا مبین آن است كه قانونگذار تشخیص موثر بودن اكراه را در مسائل كیفری و مدنی و موضوعاً وظیفه قاضی دادگاه دانسته است .
3. اكراه تام : اكراهی كه اختیار مكره را می گیرد و او را در دست مكره بی اراده می سازد .
4. اكراه ناقص : اكراهی كه رضا را زایل می كند اما آنچنان نیست كه بتواند اختیار را از بین ببرد . اكراه تام كه حكم اجبار را نیز پیدا می كند حكم كیفری را از اصل ساقط می كند ولی در اكراه ناقص حكم از اصل ساقط نمی شود .ب) اشتباه در قوانین جزایی و مدنی
1. در مورد قوانین جزایی هرگاه مرتكب جرم ادعای عدم آگاهی از حكم كند و بتواند ادعای خود را به اثبات برساند به موجب قاعده (( دراء )) از كیفر معاف خواهد شد مدرك فقهی آن در فرمایش رسول اكرم (ص) است كه فرموده اند : (( تُدرَأ الحُدودُ بِالشُبَهاتِ )) یعنی كیفر ها را بوسیله اشتباه رفع كنید بنابر این به موجب این قاعده در نظام كیفری اسلام جهل به احكام با رعایت شرایطی باعث معافیت از مجازات مرتكب جرم خواهد شد
2. اشتباه موضوعی كه قلمرو این اشتباه محدود به جرایم عمدی است و در جرایم غیر عمدی باعث تنزل مسئولیت جزائی مرتكب جرم می شود و به تعبیری می توان گفت كه اشتباه موضوعی در جرایم شبه عمدی و غیر عمدی یكی از مصادیق خطا ست . در خصوص جهل به قانون فرقی نمی كند كه نا آگاهی از قانون به خاطر جهل قصوری باشد یا جهل تقصیری به این معنی كه در جهل قصوری شخصی در شرایطی قرار گرفته كه به هیچ وجه نمی تواند دسترسی و آگاهی به حكم پیدا كند جهل تقصیری به این معنی است كه شخص جاهل می تواند از قانون آگاه شود اما در اثر سهل انگاری بدنبال آگاهی نمی رود كه این جهل زمانی موجب زائل شدن مسئولیت می گردد كه جاهل مقصر غیر ملتفت باشد پس جاهل مقصر ملتفت معذور نیست بلكه مسئول است در قوانین مدنی اشتباه مصادیق بسیاری دارد كه عمده آنها به قرار ذیل می باشند :
الف. اشتباه در نوع عقد
ب : اشتباه در موضوع معامله
ج : اشتباه در شخصیت طرف عقد
الف ) در خصوص اشتباه در نوع عقد مانند اینكه كسی پیشنهاد فروش مالی را به دیگری می كند و او به گمان اینكه مقصود مالك بخشیدن آن مال است عقد را می پذیرد كه در این صورت هیچ یك از دو عقد بیع و هبه منعقد نمی شود ( مستفاد از ملاك ماده 194 ق . م )
ب ) در خصوص اشتباه در موضوع معامله مانند اینكه كسی خانه تهران خود را بفروشد و دیگری به تصور اینكه باغ شمیران مورد معامله است آن را بپذیرد كه در این صورت طبق ماده 200 ق. م معامله باطل است
ج ) اشتباه در شخصیت طرف معامله مانند اینكه شخص تصور كند طرف قرارداد پزشك است و با او درباره عمل جراحی قرارداد می بندد ولی معلوم می شود كه او دكتر در ادبیات بوده است اشتباه در شخصیت طرف معامله در صورتی موجب بطلان است كه شخصیت طرف علت عمده عقد بوده باشد یعنی ثابت شود مشتبه اگر حقیقت امر را می دانست راضی به معامله نمی شد و در غیر این صورت كه شخص راضی شود معامله صحیح خواهد بود.
مبحث دوم :
الف )منبع فقهی اكراه
در حدیث رفع پیامبر اكرم ( ص) (( رُفِعَ عَنْ اُمَتى تِسعَهُ الْأشیاء اَلخَطاءُ والنِسیانُ وَ مَا اسَكَر هُو عَلَیه وَ ما لا يَعلمُون و ما لما يُطیقون وَ ما اضطَرو غلَیه وَالطَیرهَ وَ الحَسَد وَ التَفَكُرو فى الوَسواسِه فى الخَلقِ ما لَم يَنْطِقُ الانسانُ )) از امت من نه چیز برداشته شده است : خطا ، فراموشی ، واردار شدن به انجام یا ترك كار ( اكراه) آنچه را كه نمی دانند ، آنچه را كه طاقت آن را ندارند ، آنچه را كه از روی ناچاری انجام دهند ، فال بد ، حسد و رشك ، اندیشیدن و وسوسه بد . اثر حكم اكراه علت تام رافع مسولیت است و باید توجه داشت كه زوال مسئولیت جزایی غالباً موجب زوال مسولیت مدنی نیست به عنوان مثال جرم انجام یافته توسط مكره می تواند موجب ادعای جبران خسارت باشد بنابراین درهر مورد تصمیم مقتضی با توجه به شرایط بایستی اتخاذ نمود .
ب) شرایط لازم برای تحقق اكراه
1. تهدیدی كه موثر در شخص با شعوری باشد 2. تهدید در تهدید شونده موثر واقع شود 3. اكراه به طور نا مشروع واقع شود یعنی اكراه كننده حق اعمال چنین تهدیدی را قانوناً نداشته باشد ( مستفاد از مواد 202 ،205 و 207 ق.م )
اثر اكراه در اراده : مراحل تكوین اراده چهار مرحله است 1. مرحله تصور : یعنی انسان اصولاً قبل از انجام هر كاری ارادی برای تأمین خواسته های خود موضوع آن را می سنجد و این یعنی ادراك .
2. مرحله تدبر : یعنی پس از تصور مرحله سنجش و اندیشیدن سود و زیان عمل در ذهن است
3. مرحله تصمیم : در نتیجه اشتیاقی كه نفس به سوی انشاء عمل كشیده می شود شخص قصد و تصمیم انجام عمل را پیدا می كند
4. مرحله اجرای تصمیم : در آخرین مرحله شخص تمایل و رضای درونی خود را به فعلیت می رساند . ( مستفاد از ماده190 ق . م ) اهمیت عنصر قصد در ساختار عقد بیشتر از رضاست رضا به عقد اعتبار می دهد ولی قصد انشاء عقد را محقق می كند و این دو را نباید با هم خلط كرد پس فقدان قصد معامله را باطل می كند و فقدان رضا نیز معامله را غیر نافذ می كند . اراده اعم از قصد و رضا و انشا است كه مكره قصد لفظ دارد اما قصد معنا را ندارد و چون با انعقاد عقد كمترین دو ضرر را انتخاب می كند بنابراین حداقل قصد را خواهد داشت در نتیجه اكراه چون با خلل به یكی از عناصر تهدید شوند موثر واقع شود 3. عقود در معاملات اثر غیر نافذ را می بخشد اما در قوانین جزایی حكم مسئولیت را بر شخص مكره مترتب نمی شود چنانكه عناصر سه گانه جرم در قوانین جزایی جمع نمی باشد ( 1- عنصر مادی : كردار مرتكب جرم 2- عنصر قانونی : تخطی و تجاوز به قانون 3- عنصر روانی : قصد ارتكاب جرم ) و جرم فاقد عنصر معنوی یا روانی است و مكره مبرا از مسئولیت كیفری خواهد بود
اثر اكراه در اعمال حقوقی :با توجه به مواد 199 و 190 و 191 و 203 ق . م و با توجه به اینكه عقود به لحاظ تأثیر شرط اساسی در وجود و عدم آنها به سه دسته تقسیم می شوند : 1- عقد صحیح 2- عقد غیر نافذ 3- عقد باطل آن دسته از اعمال اكراهی كه در غالب عقد صورت می گیرند حكم غیر نافذ را خواهد داشت .
اما در مورد ایقاع قانون مدنی بحثی به میان نیاورده است اما اتحاد مبانی ما را به وحدت حكم می رساند و با این استدلال حكم ایقاعات را می توان به ماده 202 ق.م تسری داد آنها را غیر نافذ دانست اما نه به طور وسیع در تمام ایقاعات و ایقاع بر خلاف اقرار كه قصد اخبار است قصد انشاء می باشد .مسولیت مدنی معامل مكره در ورود خسارت به دیگری
در این مورد نیز قانونگذار حكمی ندارد اما با استفاده از مسئولیت مدنی در مواد دیگر آن می توان گفت در صورتی كه تهدید ثالث موجب ورود ضرر و زیان به دیگری شود مكره حق رجوع به تنها عامل اكراه یعنی مكره را خواهد داشت چون عامل ورود ضرر شخص ثالث بوده و رابطه سببیت بین ضرر وارده به معدل و اقدام مكره محرز است لذا باید از عهده خسارت وارده بر مكره بر آید



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: اکراه و اشتباه در حقوق مدنی و جزا ,
:: بازدید از این مطلب : 3291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 29 آبان 1395

 

پژوهشي فقهي در باب مالكيت فكري و معنوي

 

 

 

این تحقیق در باب مالكيت فكري كه از آن به مالكيت معنوي نيز تعبير مي‌شود. اين نوع از مالكيت در دو شكل عمده مورد بحث قرار مي‌گيرد كه هركدام مصاديق متفاوتي را شامل مي‌شوند:

1- مالكيت‌هاي ادبي و هنري، كه شامل آثار سمعي و بصري، تجسمي، مكتوب و‌... مي‌باشد.
2- مالكيت‌هاي صنعتي و تجاري كه شامل اسماء تجارتي، علائم تجارتي و صنعتي، حق اختراع، حق دانش فني، طرح‌هاي صنعتي و... مي‌گردد. امروزه در حقوق هر چند مختصر ولي با دقت به تك‌تك اين شاخه‌ها و متفرعات آنها پرداخته شده كه هركدام قابليت سرفصل واقع شدن براي تحقيق و تتبع را دارا مي‌باشند. در اين مقاله بحث مالكيت فكري به طور كلي مدنظر بوده و از اين ميان بيش‌تر شاخه مالكيت‌هاي ادبي و هنري مورد توجه قرار گرفته است و در مجموع سعي شده در حد توان، پيشينه تاريخي بحث، نظرات فقهي و حقوقي مورد بررسي قرار گيرد و در انتها با توجه به اينكه در غرب به ابعاد گسترده‌تري از اين موضوع توجه شده است تلاش شده با اشاره به قوانين اتحاديه اروپا، خواننده محترم با مصاديق جديد و راهكارهاي جلوگيري از سوء استفاده‌هاي مختلف از اين نوع مالكيت آشنا گردد.

اولاً: هدف از طرح موضوع، آشنايي هرچه بيش‌تر خوانندگان با مالكيت فكري و استعدادها و ظرفيت‌هاي بحث مي‌باشد تا انگيزه‌ها را براي تتبع هرچه بيش‌تر تحريك نمايد. لذا به برخي مسائل مانند تغيير برخي فتاواي آورده شده (فتواي آيت‌الله العظمي صافي گلپايگاني و بنا بر قولي فتواي امام خميني يا مواضع اخير جمهوري اسلامي ايران) پرداخته نشده است. ثانياً با ملاحظه جمهوري اسلامي ايران در سال 1381 پيرو لايحه دولت مبني بر پيوستن ايران به كنوانسيون‌هاي برن و پاريس در زمينه حقوق مالكيت‌هاي فكري و تصويب مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان، به آخرين اصلاحيه‌هاي اين كنوانسيون متعهد شده است.

تاريخچه:

از ابتداي خلقت، انسان بنا بر فطرت و طبيعتش براي تلاش‌هاي كم يا زياد خود ارزش قائل بوده و در آنچه به دست مي‌آورده اعمال سليقه مي‌كرده و ديگران را نيز از تصرف در آن باز مي‌داشته به طوري كه اين حس غريزي در بشر منشاء پديدآوردن اندوخته‌هاي شخصي و احساس تعلق به آنها گرديده است. اين احساس تنها نسبت به اندوخته‌هاي غيبي او محدود نمي‌شده، بلكه در مورد اشعاري كه مي‌سروده، نقاشي‌هايي كه مي‌كشيده و يا مطالبي كه مي‌نوشته نيز اعمال مي‌گشته. به عقيده برخي از زماني كه انسان توانسته قلم يا قلم‌مويي در دست بگيرد اين احساس وجود داشته است. موارد متعددي از دوران باستان در اين مورد وجود دارد به عنوان مثال: هومودور شاگرد افلاطون پس از استفاضه از محضر استاد، يادداشت‌هاي خود را به سيسيل برد و در آنجا فروخت. اين عمل كه بدون اجازه افلاطون صورت گرفته بود نه تنها مورد شماتت اهل علم و ادب قرار گرفت بلكه خشم مردم را نيز برانگيخت.1

در اروپا به طور روشن اين بحث در عهد رنسانس و با انقلاب فكري- صنعتي كه در آنجا خصوصاً در صنعت چاپ پديد آمد، آغاز شد و بايد نخستين آثار حمايت از نوشته‌ها را در امتيازاتي جستجو كرد كه حكام و سلاطين اروپايي در قرن 16 به ناشران و كتاب‌فروشان اهدا مي‌كردند كه باعث مي‌شد ناشران و چاپخانه‌داران اين احكام را وسيله‌اي براي دست‌اندازي به حقوق مولفين قرار دهند. اين وضع طي دو قرن در اروپا ادامه يافت تا اينكه براي نخستين بار در سال 1709 در انگليس قانوني به تصويب ملكه رسيد كه حقوقي را براي مولفين اثر به رسميت مي‌شناخت. در اوايل همين قرن در فرانسه نيز قانوني به همين مضمون به تصويب رسيد و كم‌كم بسياري از كشورهاي ديگر در اروپا، آمريكاي لاتين و آسيا دست به وضع چنين قوانيني زدند. در اواخر قرن 19 با گسترش ارتباطات و پيشرفت علوم و صنايع نجومي، روشن شد كه قوانين ملي هرچند جامع و كامل نباشند، نمي‌توانند به خوبي از حقوق معنوي مولفين و مخترعين دفاع نمايند؛ چرا كه سوءاستفاده كنندگان با كمك وسايل ارتباط جمعي در خارج از مرزهاي ملي اقدام به سرقت‌هاي ادبي و هنري و صنعتي مي‌نمايند. لذا موافقت‌نامه‌هاي دوجانبه و چندجانبه و بالاخره بين‌المللي در اين زمينه فراهم شد تا اين كه در زمينه مالكيت صنعتي و حقوق مخترعين به كنوانسيون پاريس 1883 براي حمايت از مالكيت صنعتي انجاميد كه تا 1996، 140 عضو داشته و در زمينه حقوق مولفين آثار ادبي و هنري و علمي نيز به كنوانسيون برن سوييس در سال 1886منتهي شد. با ادغام دفاتر اين دو كنوانسيون بين‌المللي در سال 1893 نخستين سنگ بناي سازمان جهاني مالكيت معنوي گذاشته شد.

در تاريخ تمدن اسلامي علم‌آموزي، خواندن و نوشتن يك ضرورت عقيدتي بوده است و پيامبر اسلام صلي‌‌الله عليه‌ و آله از همان روزهاي نخستين دعوت علم را به عنوان يك ارزش مطرح نموده‌اند. اما بحث پيدايش كتاب در جهان اسلام به طور خاص، پيوندي عميق با كتابت حديث دارد كه از نظر شرعي مسئوليتي عظيم داشته و اعتبار آن نيز بستگي به تشرع ناقل دارد. لذا هركتابي از هر كسي مورد قبول نبوده و شخصيت مولف موضوعيت داشته است. در اواخر قرن دوم و شكل‌گيري نهضت ترجمه كه در آن بسياري از دست‌آوردهاي علمي و عقلي از يونان، روم، ايران، هند و ساير ملل مغلوب به زبان عربي ترجمه شد، نويسندگي، تذهيب، وراقي و استنساخ به حرفه‌هاي پيشرفته و پردرآمدي تبديل گرديده و زمينه براي جعل، تحريف، يا به‌نام خود زدن ترجمه ديگران در حين استنساخ‌ پديد آمد لكن به خاطر حمايت دستگاه حكومت از مترجمان و نيز در خدمت حكومت بودن بسياري از استنساخ‌كنندگان براي فرستادن نسخ متعدد به ساير نقاط مملكت، اين امر تحت كنترل بود و كمتر به وقوع مي‌پيوست. از سوي ديگر با اعتقاد به اينكه گسترش علوم و معارف ديني يك فريضه شرعي است، اكثر مولفين يا مترجمين، يا به حقوق مادي حاصل از آن توجه نمي‌كردند و يا به همان ميزان پاداش حكومت اكتفا مي‌نمودند. اما اين حق را كه اثر متعلق به ايشان است براي خود محفوظ مي‌دانسته و حتي برخي به آن تصريح مي‌كردند. علي بن حسين مسعودي عالم و مورخ نامدار سده سوم و چهارم هجري قمري در مقدمه كتاب خود «مروج الذهب و المعادن الجواهر» مي‌نويسد: هركس حرفي از كتابم را تحريف كند يا بخشي از آن را از بين ببرد يا نكته‌اي روشن و معلوم را تباه سازد يا شرح حال كسي را عوض كند و دگرگون سازد يا از خود بنويسد يا اثرم را به غير من نسبت داده يا ديگري را در آن شريك جلوه دهد، خداوند او را به غضب خود گرفتار كند!2

در ايران اولين قرارداد مالكيت ادبي ميان ايران و آلمان در سال 1309 ه.ش منعقد شد و نخستين رويكردهاي قانوني آن نيز در فصل 11 قانون جزا مبحث دسيسه و تقلب در كسب مصوب 1310 مي‌باشد. در سال 1348 قانون حمايت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان در سال 1352 ،نيز قانون ترجمه و تكثير كتب و نشريات حقوقي به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد و در سال 1337 ايران به كنوانسيون پاريس در زمينه حمايت از مالكيت صنعتي پيوست.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي مسأله حقوق مولفين و مخترعين، به دليل فتواي حضرت امام در تحريرالوسيله مبني بر عدم ثبوت چنين حقوقي در شرع، به بحث پيچيده‌اي تبديل شد.

عده‌اي از قضات دستگاه قضايي با استناد به قوانين موجود حكم به ثبوت اين حقوق در دعاوي مي‌كردند و برخي ديگر بنا بر فتواي امام خميني حكم به عدم ثبوت آنها مي‌نمودند و به اين ترتيب مسأله مالكيت معنوي (حقوق ادبي، هنري و صنعتي) به عنوان مسأله‌اي مستحدثه مورد توجه حكومت و فقها گرديد.

در ابتداي ورود به بحث فقهي بايد يادآوري نمود كه از مساله مورد بحث در كتب فقهي متقدم ذكري به ميان نيامده است و همه متاخرين نيز به آن نپرداخته‌اند. لذا ناچاريم براي هرچه مستحكم شدن استدلال‌ها، مختصري درباره گزاره‌هاي كليدي بحث بيان نماييم:



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: پژوهشي فقهي در باب مالكيت فكري و معنوي ,
:: بازدید از این مطلب : 3279
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 29 آبان 1395

برداشت اقتصاد نهادگرا و مطالعه اقتصاد اسلامي

چكيده: با توجه به پيچيده‌تر شدن مسائل اقتصادی، لزوم نگاه چند بعدی به مسائل اجتماعی بر اساس چارچوب تحلیل بين ‌رشته‌اي[1] هرچه بیشتر روشن مي‌شود. اقتصاددانان نهادگرا از اوايل قرن بيست بر اين مسئله تأكيد داشته و تلاش‌هايي در جهت تبيين آن صورت داده‌اند. در اين مقاله با توجه به تجربیات ادبیات اقتصاد نهادگرائي به ارائه چارچوبی براي تحلیل مسائل اقتصاد اسلامي مي‌پردازيم. اين مقاله با توجه به ديدگاه نهادي به بررسي نهاد مالكيت مي‌پردازد و سپس با ارائه تحليل نهادي از مدل تعادل عمومي والراس امكان نگاه وسيع‌تر در اقتصاد اسلامي را فراهم مي‌آورد. در نهايت برخي درس‌ها براي اقتصاد اسلامی و رويكرد به برنامه‌هاي تحقیقاتی آینده مشخص خواهد شد.

 كليدواژه‌ها: اقتصاد ـ اقتصاد نهادی ـ اسلام و اقتصاد ـ اقتصاددانان.

مقدمه

تاریخ مکاتب اقتصادی مملو از تلاش متفکران در زمینه عملکرد اقتصاد است. در سال 1776 آدام اسميت فيلسوف اخلاق دانشگاه گلاسكو با كتاب ثروت ملل سنتز كاملي از بحث‌هاي پيشينيان خويش ارائه داد و بسياري از اصول اساسي علم اقتصاد را براي بهروزي انسان‌ها بر شمرد. اصول اقتصادي رقابت كامل، مبادله آزاد، تقسيم نيروي كار و بسياري ديگر چراغ راهي براي بقيه متفكران بود تا بتوانند عملكرد اقتصادي را بهتر تبيين كنند. سنت كلاسيكي و چارچوب تحليلي آن پس از مدتي بر اساس پيش‌فرض‌هايي ادامه يافت كه جهانشمول در نظر گرفته مي‌شد. نويسندگان كلاسيك تجزيه و تحليل خود را بر اين فرض بنيان نهاده‌اند كه عامه مردم بر مبناي الگوي انسان اقتصادي به محاسبات عقلائي مطلوبيت‌ها و رنج‌ها مي‌پردازند و با پيروي از دست نامرئي بازار يا قانون طبيعي و به طور كلي احساس لذت طلبي كه بوسيله «بنتام»[2] تشريح شده مي‌كوشند تا بالاترين مطلوبيت را براي افراد بيشتري بدست آورند.

كارل ماركس در كتاب «سرمايه»[3] و توريستين و بلن در مقاله‌اي تحت عنوان «مفاهيم از پيش مطرح شده علم اقتصاد» اساس اين فرضيه‌ها را به چالش كشيدند. در فضاي اجتماعي سياسي آمريكا كه به تازگي از انگليس استقلال يافته بود، انتقادهاي وبلن براي پيگيري مباحث ضد كلاسيكي بسيار مساعد بود. اين زمينه باعث شد تا مكتب نهادگرائي[4] در برابر اقتصاد كلاسيك قد علم كند. البته نهادگرائي هيچ‌گاه تبديل به جريان مسلط اقتصادي نشد و ديدگاه‌هاي آنان هميشه مورد بي توجهي قرار مي‌گرفت. با اين وجود اگر تمام مباحث نهادگرائي نيز ناديده گرفته شود، علم اقتصاد و حتي انديشه بشري وامدار تحليلي هستند كه ارمغان اين مكتب براي تفكر بشري است. نورث[5] در كتاب ارزشمند نهادها، تغييرات نهادي و عملكرد اقتصادي[6] به اين نكته اشاره مي‌كند:

«نه در نظريه‌ اقتصادي معاصر و نه تاريخ نگاري بر پايه اعداد و ارقام هيچ كدام نقش نهادها در عملكرد اقتصادي را به حساب نمي‌آورند. چرا كه چارچوب‌هاي تحليلي لازم براي وارد نمودن تحليل‌هاي نهادي در علم اقتصاد و تاريخ اقتصادي هنوز آماده نشده است. هدف از نگارش اين كتاب فراهم آوردن چنين چارچوب‌هاي بنياني است. پيامد منطقي اين تحليل آن است كه بخش عمده‌اي از نظريه‌پردازي در علوم اجتماعي بطور اعم و علم اقتصاد به طور اخص بايد مورد بررسي و مطالعه مجدد قرار گيرد، ديگر اينكه در سايه اين تحليل فهم جديدي از تغييرات تاريخي حاصل مي‌گردد» (داگلاس نورث، 1377، ص 19).

اگر بخواهيم مباحث اقتصاد اسلامي در كنار ساير معارف اسلامي شرايطي را براي بهروزي و رستگاري نوع بشر فراهم آورد، استفاده از اين چارچوب تحليلي باعث مي‌شود كه بتوان هرچه كامل‌تر ابعاد بيشتري را در تحليل مسائل اقتصاد اسلامي به كار برد.

در اين مقاله سعي مي‌كنيم به تبيين ضرورت بررسي مسائل از نگاه‌ نهادي بپردازيم. سئوال اساسي در اين بخش آن است كه نگاه نهادي چه كمكي به تبيين اقتصادي از نگاه اسلامي مي‌كند. در بخش بعد به تحليل نهادها و تأثير آن در اقتصاد اسلامي مي‌پردازيم. نهاد مالكيت كه در اقتصاد جزو نهادهاي اساسي به شمار مي‌رود بررسي خواهد شد و در نهايت يك تحليل نهادي از مدل معروف نئوكلاسيكي تعادل عمومي و الراس ارائه مي‌دهيم و مشخص مي‌كنيم كه نگاه نهادي چه تغييري در حل مسائل ايفا مي‌كند و در پايان درس‌هايي براي اقتصاد اسلامي برخواهيم شمرد.

1- ضرورت تحليل مسائل از نگاه نهادي

1-1- تعريف ن



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: برداشت اقتصاد نهادگرا و مطالعه اقتصاد اسلامي ,
:: بازدید از این مطلب : 3195
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

آزادي فردي و حدود آن در حكومت اسلامي

اشاره :
از روز سه شنبه 31 شهريور ماه تا پنجشنبه دوم مهرماه سال جاري سميناري در رابطه با مسائل و موضوعات مربوط به حقوق بشر در انستيتوي شرق شناسي وابسته به وزارت امور خارجه آلمان در هامبورگ برگزار شد .
در اين سمينار، عده اي از اساتيد و صاحب نظران ايراني و آلماني شركت داشتند و ديگاههاي خود را در زمينه هاي مختلف مرتبط به موضوع بحث از نقطه نظر اسلام وغرب بيان نمودند از هر دو طرف مقالاتي به جلسه سمينار ، ارائه و قرائت مي شد و سپس پيرامون آن بحث و گفتگو صورت مي گرفت ، سخنراني و گفتگوها به يكي از سه زبان فارسي ، آلماني و انگليسي انجام مي گرفت كه بوسيله مترجم ، هم زمان با ايراد سخنراني از زباني به زباني ديگر ترجمه مي شد .
عناوين كلي بحث عبارت بودند از : 1- استقلال ، آزادي و خود مختاري انسان ، 2- دموكراسي ، سكولاريسم و مذهب ، 3- آزادي فردي و مرزهاي آن ، 4- اقليت ها و حفظ حقوق آنها ، 5- حقوق بشر و دموكراسي ( دعوي جهان شمول بودن حقوق بشر ) سخنرانان و شركت كنندگان موضوعات بالا را از ديدگاه اسلام و جهان غرب مورد بحث و بررسي قرار دادند .
از سوي اساتيد ايراني 8 مقاله به سمينار ارائه و قرائت شد ، مقالات و سخنراني منسجم آلمانيها كمتر بود ولي در همه مسائل و موضوعات در بحث شركت نموده و نظرات خود را ابراز مي داشتند . صرف نظر از برخي از مسائل و حوادث نامطلوب حاشيه اي سمينار، در مجموع ، محفل گفتگوي علمي مفيد و پرباري بود، ديدگاههاي مختلف به خوبي مورد نقد و بررسي قرار گرفت ، نقطه نظرهاي اسلام و ديدگاههاي دولت اسلامي نيز تشريح و برخي از ابهامات ضمن سؤال و جوابهاي صريحي كه بعمل آمد روشن شد . تا حدودي نقطه هاي مشترك و متفاوت ديدگاهها در زمينه حقوق بشر تبيين شد كه البته اين مقال در مقام گزارش دستاوردهاي سمينار نيست .
به هر حال ، اينجانب نيز در رابطه با موضوع آزادي فردي و مرزهاي آن ، مقاله حاضر را كه آزادي فردي و مرزهاي آن را در يك دولت اسلامي بررسي مي كند تهيه و فشرده آن را در جلسه سمينار قرائت كردم و اينك اصل آن از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد .
مقدمه :
تاريخ بشريت آكنده از مبارزات و درگيريها وتصادمات گروههاي مختلف انساني است . انسان بحكم داشتن طبع اجتماعي ، از همان روزهاي نخستين خلفت ، زندگي فردي را رها كرده و زيستن با ديگر همنوعان را پيشه خويش ساخته است . در اين زندگي كه خود بخود براساس نياز متقابل و تعاون با يكديگر پديد آمده است همواره برخوردها و همكاريها وجود داشته است .
انسان ، به زودي ، احساس و امكان سلطه خود را بر موجودات طبيعت و حيوانات دريافت و در مقام دستيابي بر آنها و بهره گيري از آنها برآمد ، در راه تثبيت سلطه خود واستثمار آنها با مقاومت آگاهانه اي برخورد نكرد بلكه مي بايست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بكار انداخت استعداد خود و آگاهي يافتن از قوانين طبيعت و قواي غريزي نهفته در حيوانات كه هردو ثابت و تقريباً لايتغير هستند كشف كند . قرآن كريم در آيات زيادي بر اين حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبيعت در استخدام او تصريح مي كند ، مخصوصاً در اين زمينه آيات 5 تا 16 سوره نحل بخوبي گوياي اين مطلب است .
در همين راستا، و بر اساس همين خلق وخوي بهره گيري از ديگران ، آدمي سعي كرده است همنوعان خود را نيز به استخدام خويش در آورد و با تحميل روش خود بر ديگران آنان را براي اهداف خويش به خدمت بگيرد ، ولي در اين راه بلحاظ اينكه نوع انسان از يك گوهر و در طبيعت انساني همه از يك پديده هستند ، طبعاً با مقاومت روبرو شده و درگيريها و برخوردها و جنگها از همين جا نشأت گرفته است ، صلاح انديشي ها و راهنمائي ها و دعوتهاي مردان الهي و مصلحين اجتماعي نيز تا حدود زيادي براي جلوگيري از طغيان اين خاصيت انساني و تعديل آن و توجه دادن او به حفظ حرمت ذاتي فرد فرد انسان است .



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: آزادي فردي و حدود آن در حكومت اسلامي ,
:: بازدید از این مطلب : 3247
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

چکیده :

باپیشرفت صنعت وتکنولوژی بالطبع تغییرات محیط واجتماع , تأثیرات شرکتها برجامعه مورد توجه قرارگرفته است .ازآنجائیکه گردانندگان شرکتها مدیران هستند و نظرات آنان تأثیرگذاراست .لذاتوجه به اخلاق مدیران نیز مسئول بودن آنها درقبال جامعه تحت عنوان مسئولیت اجتماعی مدیران موردبحث سالهای  اخیر بوده است

درمقاله ای که پیش روی دارید باارائه تاریخچه اخلاق ومسئولیت اجتماعی مدیران ونیز اهمیت آن درجامعه فعلی وبیان تعاریف ودیدگاههای گوناگون ورابطه بین اخلاق ومسئولیت اجتماعی , ارتباط آن رابا توسعه پایدار واینکه چه نقشی می تواند درتأمین اهداف شرکت ایفا نمایند موردبررسی قرارمی گیرد .

همچنین مکاتب موجود در این زمینه واین که عواملی محیطی تأثیر گذار براخلاق ومسئولیت اجتماعی مدیران چه مواردی می باشد .درپایان روشهای اندازه گیری اخلاق ومسئولیت اجتماعی آورده شده است  ونیز اهم دلایل موافقت ومخالفت نسبت به این موضوع نیز فهرست واربیان گردیده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اهميت اخلاق و مسئوليت هاي اجتماعي مديران

امروزه اخلاق و مسئوليت هاي اجتماعي مديران بيش از گذشته مورد توجه صاحب نظران رشته مديريت قرار گرفته است. مديران كساني كه تصمیماتی را که علاوه بر داشتن مباني واقعيت، مستلزم قضاوت ارزشي و اخلاقي نيز هست، اتخاذ مي كنند. انتخاب يك شق از ميان شقوق مختلف با توجه  به تصميمات قبلي ,فشارهای لحظه اي ، ارزش هاي مذهبي، سنتها، و عوامل اجتماعي و اقتصادي به عمل مي آيد.(تدبير ارديبهشت 83 )

واضح است كه هر تصميم مدير مي تواند طي يك روند سلسله وار دير يا زود سرنوشت تمامي نهادهاي جامعه را به مقداركم يا زياد دستخوش تغییر نمايد. این موضوع به ويژه  در كشور ما به خاطر شرايط خاص و نياز به توسعه اقتصادي و صنعتي از اهميت بيشتري برخوردار است.اگر مديران شركت ها به اهداف اجتماعي خود حرمت نگذارند، آلودگي محيط، بيماري، تبعيض و نا بساماني محيط شان را فراخواهد گرفت و اگر با اندكي دورانديشي به قضيه ننگرند، این مشكلات آخرالامر گريبان خودشان را خواهد گرفت. (اميدوار، عليرضا، 1383)

مسئوليت اخلاقي و اجتماعي يك تعهد مداوم صاحبان صنعت و تجارت و دولت است كه آنها راملزم  به رعايت اصول اخلاقي و توسعه اقتصادي هم زمان با ارتقاء سطح زندگي نيروي كارو خانواده آنها در جامعه در سطح گسترده مي نمايد. همچنين مسئوليت اجتماعي شركت ها، تعهد صاحبان صنعت و تجارت در مقابل اجتماع مي باشد كه مي بايست ضمن احترام به فرهنگهای مختلف موقعيت هاي شغلي جهت توليد، مهارت نيروي كار، اجتماع و دولت ايجاد نمايد.         (Frederick  Lyins     , 2004  )

Mallen معتقد است مديريت مسئوليت اجتماعي شركت مانند اداره كردن ديگر بخش هاي شركت است. وي مي گويد شما مي توانيد آن را به خوبي انجام دهيد و هم مي توانيد آنرا به بدي انجام دهيداگر فرآيند مديريت مسئوليت اجتماعي باعث شود كه شما از انجام ديگر امور مهم باز بمانید، این به معني آن نيست كه اشكال از نفس مديريت مسائل اجتماعي است بلكه، اشكال از نحو انجام آن كار توسط شماست. مديريت صحيح مسئوليت هاي اجتماعي مي تواند از اهداف اقتصادي شركت به خوبي پشتيباني نمايد، مي تواند روابط خوبي با سرمايه گذاران كه در مواقع بحراني نظرشان در رابطه با كار بسيار مهم است بنا نمايد و مي تواند هزينه هاي شركت را كاسته و سودآوري را افزايش دهد. (Mallen  baker و2004)

با توجه به افزيش مشاركت آحاد جامعه در فعاليت هاي اقتصادي ارائه الگويي براي تبيين اصول اخلاقي و اجتماعي و ارزيابي بر آن اساس بسيار ضروري مي نمايد. در این زمينه مي توان به منابعي همچون ، متون مذهبي، عرف و اصول فني و علمي و استانداردهاي مربوطه استناد كرد، البته دين اسلام با انبوهي از توصيه هاي عملي در زمينه رعايت اصول اخلاقي و اجتماعي در بين ديگر اديان از جايگاه ممتازي برخوردار است. از این نظر مسلمانان داراي پشتوانه اي قوي هستندو این موضوع حتي دربرگيرنده هاي بسياري از توصيه ها و الزاماتي است كه تحت عنوان سرمايه گذاري اجتماعي مطرح شده است. از اقدامات جالب توجهي كه كشورما در سالهاي اخير انجام داده است، پيشنهاد براي اعطاي جايزه بين المللي اخلاق در علم ابن سينا است كه مورد استقبال جهاني قرار گرفت و از چند سال گذشته هر ساله به كساني اعطا مي شود كه در زمينه علمي شرايط لازم را احرازنمایند. (تدبيربهمن 83)

البته اهميت مسئوليت اجتماعي و اخلاقي مديران بر هيچ كس پوشيده نيست. امروزه كساني كه به هر نحودرگير كارهاي اقتصادي هستند به خوبي آگاه هستند كه اعمال مسئولانه و منصفانه واقدماتي كه موجب بهبودي كيفيت زندگي افراد ذينفع مجموعه مي شود منجر به توسعه اقتصادي يعني سود آوري براي هر دو طرف معامله خواهد شد، با استفاده از راهكارهاي لازم درزمينه مسئوليت اجتماعي شركت ها روش تأثيربركارمندان، مصرف كنندگان، ودر سطح بالاتر حتي جامعه ومحيطي را كه درآن مشغول فعاليت هستند را تغيير داده اند. شركت ها با افزايش روابط كاري واحترام به حقوق اساسي كارمندان مانند ايجاد موقعيت هاي يكسان براي آنها، عدم تبعيض ومدرنيزه كردن كارها سعي مي كنند تا كيفيت زندگي نيروي كار، خانواده وموقعيت زندگي آنها را بهبود بخشند. اكنون شركت ها به مزاياي كاركردن بر مبناي كيفيت كالاوخدمات با درنظر گرفتن سلامتي مصرف كنندگان پي برده اند ومي دانند كه ديگر ميزان سود دهي يا زيان دهي آنان مقياس ارزش آنها نيست. (Mallen  baker, 2004)



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: اهميت اخلاق و مسئوليت هاي اجتماعي مديران ,
:: بازدید از این مطلب : 3678
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

قوانین مجازات اسلامی، قانون حدود وقصاص، مصوب ٣/٦/١٣٦١

قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم میشود و باید با جنایت او برابر باشد. قصاص دو قسم است قصاص نفس و قصاص عضو.

قسم اول قصاص نفس و احکام آن

فصل اول

ماده ١- قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است و اولیاء دم میتوانند با اذن ولی مسلمین تا نماینده او قاتل را با رعایت شرایطی که خواهد آمد به قتل برسانند.

ماده ٢- قتل در موارد زیر عمدی است:

الف ـ مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن کسی را دارد خواه آن کار نوعأ کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.

ب ـ مواردی که قاتل عمدأ کاری را انجام دهد که نوعأ کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد.

ج ـ مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری راکه انجام میدهد نوعأ کشتن نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعأ کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد.

ماده ٣ - قتل نفس سه نوع است: عمدـ شبه عمدـ خطاء که احکام دو نوع اخیر در فصل دیات خواهد آمد.

(اکراه در قتل)

ماده ٤- اکراه مجوز قتل نیست بنا براین اگر کسی را وادار به قتل کنند نباید مرتکب شود اگر مرتکب شد قصاص میشود و اکراه کننده به حبس ابد محکوم میگردد.

تبصره ١ـ اگر اکراه شونده طفل غیر ممیز باشد نباید قصاص شود بلکه باید عاقله او دیه قتل را بپردازند و اکراه کننده نیز به حبس ابد محکوم است.

ماده ٥

هرگاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص میشود.

ماده ٦

هرگاه مرد مسلمانی عمدأ زن مسلمانی را بکشد محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازد.

ماده ٧

هرگاه کافر ذمی عمدأ کافر ذمی دیگری را بکشد قصاص میشود گرچه پیرو دو دین مختلف باشند و اگر مقتول زن ذمی باشد باید ولی او قبل از قصاص نصف دیه مرد ذمی را به قاتل بپردازد.

(شرکت در قتل)

ماده ٨ - هرگاه دو یا چند مرد مسلمان مشترکأ مرد مسلمانی را بکشند ولی دم میتواند با اذن حاکم شرع همه آنها را قصاص کند لیکن در صورتیکه قاتل دو نفر باشند باید به هر کدام از آنها نصف دیه و اگر سه نفر باشند باید به هر کدام از آنها دو ثلث دیه و اگر چهار نفر باشند باید به هرکدام از آنها سه ربع دیه را بپردازند و به همین نسبت در افراد بیشتر.

تبصره ١- ولی دم میتواند برخی از شرکای در قتل را با پرداخت دیه مذکور در ماده ٨ قصاص نماید و از بقیه شرکاء نسبت به سهم دیه اخذ نماید.

تبصره ٢ در صورتیکه قاتلان و مقتول همه کفار ذمی باشند همین حکم جاری است.

ماده ٩

هرگاه دو یا چند نفر جراحتی بر کسی وارد سازند که موجب قتل او شود چه در یک زمان و چه در زمانهای متفاوت چنانچه قتل مستند به جنایت همگی باشد همه آنها قاتل محسوب میشوند و کیفر آنان باید طبق مواد دیگر این قانون با رعایت شرایط تعیین شود.

ماده ١٠

شرکت در قتل زمانی تحقق پیدا میکند که کسی در اثر ضرب و جرح عده ای کشته شود و مرگ او مستند به عمل همه آنها باشد خواه عمل هر یک به تنهائی برای قتل کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنها مساوی باشد خواه متفاوت.

ماده ١١ - هرگاه کسی جراحتی به شخصی وارد کند و بعد از آن دیگری او را به قتل برساند قاتل همان دومی است اگر چه جراحت سابق به تنهائی موجب مرگ میگردید و اولی فقط محکوم به قصاص طرف یا دیه جراحتی است که وارد کرده مگر مواردیکه در قصاص جراحت خطر مرگ باشد که در این صورت فقط محکوم به دیه میباشد.

 

ماده ١٢ -هرگاه جراحتی که نفر اول وارد کرده مجروح را در حکم مرده قرار داده و تنها آخرین رمق حیات در او باقی بماند و در این حال دیگری کاری را انجام دهد که به حیات او پایان بخشد اولی قصاص میشود و دومی تنها دیه جنایت بر مرده را میپردازد.

ماده ١٣ -هرگاه ایراد جرح هم موجب نقص عضو شود و هم موجب قتل، چنانچه با یک ضربت باشد قصاص قتل کافی است و نسبت به نقص عضو قصاص یا دیه نیست.

ماده ١٤ـ در هر مورد که باید مقداری از دیه را به قاتل بدهند و قصاص کنند باید پرداخت دیه قبل از قصاص باشد.

فصل دوم

شرایط قصاص

ماده ١٥ـ کسیکه محکوم به قصاص است باید با اذن ولی دم او را کشت، پس اگر کسی بدون اذن ولی دم او را بکشد مرتکب قتلی شده که موجب قصاص است.

ماده ١٦ـ پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد فقط به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محکوم و تعزیر میشود.

ماده ١٧ـ هرگاه دیوانه یا نابالغی عمدأ کسی را بکشد خطا محسوب و قصاص نمیشود بلکه باید عاقله آنها دیه قتل خطا را به ورثه مقتول بدهند.

ماده ١٨ـ هرگاه عاقل دیوانه ای را بکشد قصاص نمیشود بلکه باید دیه قتل را به ورثه مقتول بدهند.

ماده ١٩ـ هرگاه بالغ نابالغی را بکشد قصاص میشود.

ماده ٢٠ـ قتل در حال مستی موجب قصاص است مگر اینکه ثابت شود که در اثر مستی بکلی مسلوب الاختیار و قصد از او سلب شده و قبلأ برای چنین عملی خود را مست نکرده باشد.

ماده ٢١ـ هرگاه کسی در حال خواب یا بیهوشی شخصی را بکشد قصاص نمیشود لکن باید دیه قتل به ورثه مقتول داده شود.

ماده ٢٢ـ قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعأ مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند.

فصل سوم

شرائط دعوی قتل

ماده ٢٣ـ در مدعی حین اقامه دعوی عقل و بلوغ شرط است و چنانچه دعوی مستلزم امر مالی گردد رشد نیز شرط است اما نسبت به مدعی علیه هیچیک شرط نیست.

ماده ٢٤ـ مدعی باید نسبت به مورد دعوی جازم باشد و با احتمال و ظن نمیتوان علیه کسی اقامه دعوی کرد لکن با وجود اماره و آثار جرم دعوی بدون جرم نیز مسموع است.

ماده ٢٥ـ مدعی علیه باید معلوم و مشخص و یا محصور در میان عده ای معین باشد.

ماده ٢٦ـ مورد دعوی باید معلوم باشد بنا بر این مدعی قتل باید نوع آن را از لحاظ عمد یا غیر عمد بیان کند و اگر اصل قتل ثابت شود و نوع آن اثبات نشود باید با صلح میان قاتل و اولیاء مقتول و عاقله دعوی را خاتمه داد.

فصل چهارم

ماده ٢٧ـ راههای ثبوت قتل در دادگاه عبارتند از ١ـ اقرار ٢ـ شهادت ٣ـ قسامه ٤ـ علم قاضی.

ماده ٢٨ـ با اقرار به قتل عمد گرچه یکمرتبه هم باشد قتل عمد ثابت میشود.

ماده ٢٩ـ اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده دارای اوصاف زیر باشد.

١ـ عقل ٢ـ بلوغ ٣ـ اختیار ٤ـ قصد.

بنا براین اقرار دیوانه و مست و کودک و مجبور و اشخاصی که قصد ندارند مانند ساهی ـ هازل ـ نائم ـ بیهوش نافذ نیست.

ماده ٣٠ـ اقرار به قتل عمد از کسی که به سبب سفاهت یا افلاس محجور باشد نافذ و موجب قصاص است.

ماده ٣١ـ اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار نماید و دیگری به قتل خطایی همان مقتول اقرار کند ولی دم در مراجعه به هر یک از این دو نفر مخیر است که برابر اقرار عمل نماید و نمیتواند مجازات هر دو را مطالبه کند.

ماده ٣٢ـ اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار کند و پس از آن دیگری به قتل عمدی همان مقتول اقرار نماید در صورتیکه اولی از اقرار برگردد قصاص یا دیه از هر دو ساقط است و دیه از بیت المال پرداخت میشود و این در حالی است که قاضی احتمال عقلائی ندهد که اقرار دومی توطئه ای برای رهائی اولی بوده است.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: قوانین مجازات اسلامی، قانون حدود وقصاص، مصوب ٣/٦/١٣٦١ ,
:: بازدید از این مطلب : 3480
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

قوه قضاییه در یک نگاه

مطالعه‏ی مقررات مربوط به قوه‏ی‏قضائیه درقانون اساسی

اجرای عدالت یکی از آرمان‏ها و آرزوهای دیرین جامعه‏ی بشری است . منظور از اجرای عدالت ، یعنی حل اختلافات و منازعات افراد با یکدیگر یا افراد با دولت بر طبق قوانین مصوب . این وظیفه‏ی خطیر برعهده‏ی قوه‏ی‏قضائیه گذاشته شده است که قوه‏ای مستقل و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخسیدن به عدالت و عهده‏دار و ظایف زیر است :

مبحث اول : وظایف قوه‏ی قضائیه

 

به موجب اصل یکصد‏وپنجاه‏وششم وظایف قوه‏قضائیه عبارت است از :

  1. 1.  رسیدگی وصدور حکم درموردتظلمات ، تعدیات ، شکایات ، حل‏وفصل دعاوی ورفع خصومات واخذتصمیم واقدام لازم درآن قسمت از امور حسبیه ، که قانون معین می‏کند .
    این وظیفه عمدتاً برعهده‏ی تشکیلاتی از دستگاه قضاء است که به نام « دادگستری » خوانده می‏شود. وشامل دوتشکیلات عمده « دادسرا یا پارکه » و و « محاکم یا دادگاه‏ها » می‏شد. اصل‏یکصدوپنجاه‏ونهم مقرر می‏دارد : « مرجع رسمی تظلمات‏وشکایات ، دادگستری‏است.» تشکیل دادگاه‏ها و تعیین صلاحیت آن‏ها منوط به حکم قانون است ، بنابراین وظیفه‏ی اصدارحکم برعهده‏ی محاکم می‏باشد.
  2. 2.  احیای حقوق عامه و گسترش عدل آزادی‏های مشروع :

3. نظارت برحسن اجرای قوانین : تنها اجرای قوانین هدف عمده‏ی دستگاه‏ها نمی‏باشدبلکه باید علاوه برآن حسن جرای قوانین نیز تأمین گردد. نظارت برحسن اجرای قوانین در محاکم برعهده‏ی دیوان‏عالی کشور است ونظارت برحسن اجرای قوانین درادارات برعهده‏ی سازمان بازرسی کل‏کشور است. ( اصل‏یکصدوشصت‏ویک ویکصدوهفتادوچهارم‏قانون‏اساسی )

4. کشف جرم وتعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام. وظیفه‏ی مزبور را عمدتاً تشکیلاتی به نام « دادسرا » برعهده دارند .

5. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم واصلاح مجرمین .
دستگاه قضاء نباید منتظر بنشیند تا جرمی به‏وقوع بپیوندد وسپس وظیفه‏ی او شروع شود ومجرم یا مجرمین را تعقیب ودستگیر کند وبه مجازات قانونی برساند. بلکه عمده وظیفه‏ی این قوه آن است که تمهیدات مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم را به‏کار بندد.

 

مبحث دوم :سازمان وتشکیلات قوه قضائیه

بند 1 : رئیس‏قوه‏قضائیه 

در رأس سازمان و تشکیلات این قوه شخصی به عنوان «رئیس‏قوه‏قضائیه» قرار دارد که عالی‏ترین مقام این قوه است . که اینک نحوه‏ی انتصاب وشرایط و وظایفش را درزیر مطالعه می‏کنیم :

       نحوه‏ی تعیین رئیس‏قوه‏قضائیه

  ازجمله وظایف و اختیارات مقام رهبری عزل‏ونصب و قبول استعفای رئیس قوه‏‏ی‏قضائیه است ( بند 6 اصل یکصدودهم قانون‏اساسی ) که به موجب اصل یکصدوپنجاه‏وهفتم‏قانون‏اساسی برای مدت پنج سال و به‏منظور انجام دادن مسئولیت‏های قوه‏ی‏قضائیه درکلیه‏ی امورقضائی واداری و اجرایی تعیین می‏شود.

       شرایط ریاست قوه‏قضائیه

  فردی که به عنوان ریاست این قوه تعیین می‏شود وعالی‏ترین مقام قوه‏ی قضائیه تلقی می‏گردد،براساس اصل یکصدوپنجاه‏وهفتم‏قانون‏اساسی ، باید واجد شرایط ذیل باشد

1. مجتهد عادل باشد

2. آگاه به امورقضائی باشد

3. مدیرومدبر باشد



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: قوه قضاییه در یک نگاه مطالعه‏ی مقررات مربوط به قوه‏ی‏قضائیه درقانون اساسی ,
:: بازدید از این مطلب : 3474
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

ماهيت حقوقي خسارت :

 

خسارت به طور كلي در حقوق مدني تحت دو عنوان بررسي مي شود :

الف) خسارت ناشي از قرارداد           ب) خسارت غير قراردادي

و به عبارت ديگر مسئوليت قراردادي و غير قراردادي

در تميز اين دو نوع مسئوليت قراردادي بايد گفت كه مسئوليت در صورتي قراردادي است كه دو شرط در آن جمع باشد :

1)   بين زيان ديده و عامل ورود ضرر قرارداد ناقذي حكومت كند

2)    خسارت ناشي از اجرا نكردن مفاد اين قرارداد باشد

فقدان يكي از اين دو شرط مسئوليت را از زمره مسئوليت هاي قراردادي خارج و تابع مسئوليت غير قراردادي مي سازد .

 

   قانون مدني خسارت ناشي از نقض قرارداد را در فصل اثر معاملات آمده است .در دو مبحثي كه به قواعد عمومي و خسارات حاصله از عدم اجراي قرارداد اختصاص داده شده است سخن از تقصير مديون و زيان هاي ناشي از آن ديده نمي شود و همه جا سخن از عهد شكني است اين وضع موجب شده است كه بعضي مسئوليت متعهد در جبران خسارت را دنباله التزام او در قرارداد پندارند و ارتباط نزديك ميان مسئوليت مدني و اين بحث را از ياد ببرند .

   در حالي كه تحليل حقوقي اين دو نهاد نشان مي دهد كه مسئوليت مبناي مشترك دارد نقض عهد نيز اگر به عمر صورت پذيرد يا آميخته با تقصير باشد از ديدگاه قانون گذار خطاي نابخشودني است كه ضمان به بار مي آورد .

   بر مبناي اين تحليل ضمان ناشي از عهد شكني را نيز مي توان شاخه اي از مسئوليت مدني شمرد و هر دو بحث را به هم آميخت .اين اقدام از لحاظ نظري نادرست نيست و در عمل باعث دشواري و تكلَف مي شود همين قضاوت را معيار تميز تقصير در مسئوليت مدني تجاوز از قانون و عرف است و در مسئوليت قراردادي نقض عهد و پيمان شكني كافيست كه احكام آن دو را متفاوت سازد .



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: ماهيت حقوقي خسارت : ,
:: بازدید از این مطلب : 3949
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

مسئوليت پزشك را از دو جنبه كيفري و مدني

در اين مقاله مسئوليت پزشك را از دو جنبه كيفري و مدني مورد بحث قرار مي دهيم و هدف اين است كه روشن كنيم آيا مسئوليت پزشك منوط به اثبات تقصير او است يا فراتر از آن نيز مي رود؟ و ديگر اينكه آيا پزشكي كه به قصد احسان فردي را معالجه مي نمايد ولي به عللي آن فرد جان خود را از دست مي دهد ضامن است مطلقاً در همه موارد يا در بعض موارد ضامن است؟ و يا اينكه در مورد پزشك كلاً قاعده احسان – كه مسقط ضمان است – را جاري كنيم؟ بدين معني پزشك محسن است و بر طبق آيه شريفه «ماعلي المحسنين من سبيل» ضماني بر او نيست. و چنانچه قائل به ضمان شويم در واقع بوي اسائه شده است «هل جزاء الاحسان إلا الاحسان» جهت روشن شدن مطلب كنكاشي پيرامون مسئوليت پزشكي در ابعاد مختلف لازم است.
مسئوليت پزشكي
آيا در موردي كه پزشك بطور مستقيم باعث تلف جان يا مال بيمار مي شود بايد او را ضامن دانست هر چند در عالم پزشكي خطائي مرتكب نشده باشد؟
تميز اتلاف در مواردي كه پزشك تمام السبب را ايجاد مي كند، به ويژه در امر پزشكي دشوار است. بطور معمول، رابطه مستقيم بين تلف و اقدام پزشك در جراحي ها بيشتر عينيت مي يابد. بر همين اساس ماده 26 قانون ديات تدوين شده است (1) كه مؤداي اين ماده مطابق نظر مشهور فقهاء عظام است، و قيد «اگر چه ماهر بوده باشد» در پايان ماده نشان مي دهد كه بكار بردن مهارتهاي متعارف در امور پزشكي نيز او را از مسئوليت نمي رهاند. برخلاف نظر ابن ادريس (قده) كه مي فرمايد: پزشك آگاه و محتاط و مأذون را ضامن نمي داند.
بنابراين، جراح زيبائي كه بين بيمار را قطع مي كند ضامن است. زيان ديده تنها بايد وقع فعل و انتساب آن را به پزشك جراح ثابت كند و هيچ گونه نيازي به اثبات خطاي جراح ندارد. و گروهي از فقهاء (2) اذن بيمار را سبب از بين رفتن ضمان مي دانند، بدين معني عملي كه از نظر شرعي مجاز باشد ضمان ندارد، و مشهور فقهاء اذن را ناظر به مداوا مي دانند نه اتلاف.
اين معني در مورد دامپزشك نيز وجود دارد، چنانكه در ماده 27 قانون ديات مي فرمايد: هر گاه بيطار و دامپزشك گرچه متخصص باشد در معالجه حيواني، هر چند با اذن صاحب او باشد، موجب خسارت شود ضامن است، مگر اينكه قبل از درمان از صاحب حيوان برائت حاصل نمايد.
عليهذا اگر اثبات كند كه احتياطهاي لازم و آنچه دانش پزشكي امروز در اختيار جراح نهاده است، بكار برده است، مي تواند رابطه عليت بين كار او و تلف را دچار ترديد يا منتفي كند و آن را منسوب به طبيعت بيمار و نقص دانش پزشكي سازد. همچنين اكراه، و گاه غرور و وقوع حوادث پيش بيني نشده و احتراذ ناپذير مانند زلزله و آتش سوزي – نيز رابطه ميان فعل پزشك و ورود خسارت را قطع مي كند.
از نظر اجتماعي، مسئول شناختن پزشك درباره زيان ناشي از اقدامي كه او در چارچوب دانش زمان خود داده است. قدرت ابتكار و شكوفائي استعداد را از او مي گيرد و دانش پزشكي را در مرز درمان هاي مرسوم و بي ضرر متوقف مي سازد. از بعد اخلاقي نيز، چگونه مي توان جزاي احسان و نيكي را به بدي داد، و از انساني كه همه كوشش و دانش پزشكي خود را در راه درمان بيمار بكار برده است خسارت گرفت؟ و اين معني برخلاف حكم عقل عملي است «هل جزاء الاحسان إالاالاحسان» ضامن دانستن محسن بحكم عقلاء بماهم عقلاء نبايد، «ما علي المحسنين من سبيل» بملاك شكر منعم و جزو آراء محموده است، و قهراً قاعدهملازمه جاري مي شود.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: مسئوليت پزشك را از دو جنبه كيفري و مدني ,
:: بازدید از این مطلب : 3197
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

مفهوم عدالت در حقوق

الف) مفهوم عدالت

تعريف عدالت

«عدالت» مفهومي است كه بشر از آغاز تمدن خود مي‌شناخته و براي استقرار آن كوشيده است.([۱]) مشاهده طبيعت و تاريخ رويدادها، و انديشه در خلقت، از ديرباز انسان را متوجه ساخت كه آفرينش جهان بيهوده نبوده و هدفي را دنبال مي‌كند.([۲]) انسان نيز در اين مجموعه منظم و با هدف قرار گرفته و با آن همگام و سازگار است. بنابراين، هر چيزي كه در راستاي اين نظم طبيعي باشد، درست و عادلانه است.حقوق نيز از اين قاعده بيرون نبوده و مبناي آن در مشاهده موجودات و اجتماع‌هاي گوناگون است. پس، از ملاحظه «آنچه هست» مي‌توان به جوهر «آنچه بايد باشد» دست يافت. به بيان ديگر، در شيوه ارسطويي جستجوي عدالت، واقع‌گرايي و پايه آن مشاهده و تجربه است. ([۳])

اين مقاله جاي تفصيل براي ملاحظه سير تاريخي عقايد نيست، ولي تعريف‌هاي مهمي از عدالت را بيان مي‌كند.

افلاطون و عدالت اجتماعي

افلاطون در كتاب «جمهوري» به تفصيل از عدالت سخن مي‌گويد. ([۴]) به نظر او عدالت آرماني است كه تنها تربيت‌يافتگانِ دامان فلسفه به آن دسترسي دارند و به ياري تجربه و حس نمي‌توان به آن رسيد. عدالت اجتماعي در صورتي برقرار مي‌شود كه «هر كس به كاري دست زند كه شايستگي و استعداد آن را دارد، و از مداخله در كار ديگران بپرهيزد». پس، اگر تاجري به سپاهي‌گري بپردازد، يا يك فرد سپاهي، حكومت را به دست گيرد، نظمي كه لازمه بقا و سعادت اجتماع است به هم خواهد ريخت و ظلم جانشين عدل‌خواهي شد.

حكومت، شايسته دانايان و خردمندان و حكيمان است و عدل آن است كه هر كسي بر موضع خود قرار گيرد و، به جاي پول و زور، خرد بر جامعه حكومت داشته باشد.

بي گمان، مقصود افلاطون طبقاتي كردن جامعه به شيوه خوان‌سالاران نبوده. زيرا، در جامعه آرماني او اوصاف سپاهي‌گري، حكمت و تجارت اكتسابي است نه ارثي، و معيار توصيف اشخاص، زمان اشتغال است نه ولادت. با وجود اين، بر او خرده گرفته‌اند كه چرا وضع شغل و معلومات شخص، او را به حكم طبيعت، تنها سزاوار كاري معين مي‌كند، چندان كه تجاوز از آن ستمگري باشد. وانگهي، تقسيم ميان آزادمردان و بردگان نيز در اين طبقه‌بندي مي‌گنجد: چنان كه ارسطو بر همين پايه ادعا كرد كه بعضي از مردم به حكم طبيعت، برده‌اند و بايد در همين وضع باقي بمانند.([۵])



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: مفهوم عدالت در حقوق ,
:: بازدید از این مطلب : 3306
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : شنبه 15 آبان 1395

گزارشي درباره مطالعه در زمينه حقوق بشر در مراجع كيفري فرانسه و سويس

راثرموافقت مقام عالي وزارت دادگستري وتاييد دولت شاهنشاهي ايران بموجب نامه مورخ 30 اكتبر 1971 بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد بورس مطالعه تكميلي درزمينه حقوق بشربمدت سه ماه(دوماه دركشورفرانسه ويكماه درسويس) ازطرف سازمان ملل متحد باينجانب اعطا شد بنابمندرجات نامه مزبوراين قبيل بورس ها قسمتي ازبرنامه كلي خدمات مشورتي سازمان ملل متحداست كه درسال1955 ميلادي بتصويب مجمع عمومي آن سازمان رسيده وهدف آن آشنا ساختن استفاده كنندگان از بورس يا وضع حقوق بشردرساير كشورها ومهيا ساختن آنان براي اجراي وظائف ومسئنوليتهايي است كه دراين زمينه دركشور متبوع آنان بآنها محول ميشود ضمنا درآن نامه تصريح شده بود كه امر تبادل نظردراين باره واتخاذ تصميم درباره نحوه اجراي آن بعهده دفترخدمات فني كميسيون اقتصادي اروپا، مركز اروپايي سازمان ملل متحد واقع دركاخ ملل درشهرژنو ميباشد اداره اخيرالذكر نيز با ارسال نامه مراتب را تاييد ومقدمات مسافرت اينجانب را توسط نمايندگي سازمان ملل درتهران فراهم ساخت . ازطرف مقام عالي وزارت دادگستري نيزابلاغ ماموريت شماره 76361/4 مورخ 27/11/1350 تحت عنوان كارآموزي تخصصي دررشته حقوق بشر صادر گرديد.

اينجانب روز دوشنبه نهم اسفند ماه 1350برابربابيست وهشتم فوريه 1972 باهواپيماي شركت هواپيمايي ملي( هما) به پاريس عزيمت كردم . دراين شهربدواطبق برنامه اي كه باينجانب ابلاغ شده بود به آژانس فني، صنعتي واقتصادي كه آنرا بطور اختصار((آكتيم، مينامند وموسسه اي است كه ازطرف دولت فرانسه براي تصدي امورمربوط به كارآموزان خارجي وانجام خدمات مربوط بآنها تاسيس يافته مراجعه كردم وپس ازانجام تشريفات اداري وبيمه شدن دربرابر بيماري وسوانح از طرف موسسه مزبوربمدرسه ملي قضائي فرانسه معرفي شدم وطبق قرارقبلي درروز 12 اسفند بمركز اداري آن مدرسه درپاريس مراجعه وباآقاي برتراند كادي يكي ازقضات پاريس كه عهده دار امورمربوط بكنفرانسها درآن مدرسه بود ملاقات كردم.

هدف از تاسيس مدرسه مزبور تربيت كارآموزان قضائي وتامين كادر لازم براي وزارت دادگستري فرانسه است اين مدرسه از سازمانهاي وزارت دادگستري فرانسه است كه ابتدا بموجب فرمان سال 1958 بنام (( مركز ملي مطالعات قضائي)) Le centre National d\' etudes judiciaires تاسيس يافته سپس به مدرسه ملي قضائي)) تغيير نام پيدا كرده است . پيش ازاين تاريخ شرط ورود بخدمت قضائي درفرانسه طي دوره كارآموزي دردادسرا وتوفيق درامتحان نظري وفني درخاتمه دوره مزبوربوده وپس ازتاسيس اين مدرسه شيوه تربيت قاضي بصورت منظم ترودقيقتري درآمده است مدرسه مزبورداراي شخصيت حقوقي ميباشد وازخود مختاري مالي برخورداراست واداره امورآن مشتركاوسيله ي قضات واساتيد دانشكده حقوق بعمل مي آيد . مدرسه داراي شوراي اداري مركب از رئيس ديوانكشور(رئيس شوري) دادستان كل ديوانكشوروچهارده نفرديگر ميباشد وظيفه شوري كمك به مدير مدرسه درانجام وظائفي ميباشد كه به عهده اومحول است ونيز تنظيم مقررات داخلي مدرسه است اين مقررات پس از تصويب وزير دادگستري قابل اجرااست . اساتيد مدرسه ازميان اساتيد دانشكده حقوق وقضات وكارمندان واشخاص ذيصلاحيت ديگر برگزيده ميشوند ومديران كنفرانس ازبين قضات دادگاههاي استان وشهرستان مقر مدرسه انتخاب ميگردند. مقر مدرسه درغرب كشور فرانسه درشهر بردو درفاصله تقريبي560 كيلومتري پاريس ومركز اداري آن درپاريس ميباشد ورود بمدرسه ازطريق كنكور است . جزدرمورد عده اي معدود كه بلحاظ مشاغلي كه بعهده داشته اند بدون گذراندن مسابقه ورودي بمدرسه وارد ميشوندداوطلبان ازميان فارغ التحصيلان حقوق برگزيده ميشوند. وظيفه مدرسه آنست كه كارآموزان را ازطريق مطالعات دانشگاهي ونظري با علم حقوق وجنبه هاي عملي آن بيشترآشنا ساخته به آنان فن قضا وطرز كارقضائي را بياموزد، مدت كارآموزي دراين مدرسه 28 ماه است كه يكسال آن درمدرسه، سيزده ماه بكارآموزي قضائي درمراجع مختلف قضائي وسه ماه بكارآموزي دردادگستري پاريس مصروف ميشود پس ازخاتمه دوره مزبورازكارآموزان امتحان نظري وعملي بعمل آمده بآنها ديپلم خاصي داده ميشود . اين مدرسه درطول سيزده سال قريب 753 كارآموز پذيرفته وسال بسال بفعاليت آن افزوده شده چنانكه درسال جاري مدرسه خود را مهيا ساخته كه به تناسب نيازمندي كشوربتواند بين 160 تا180 نفرداوطلب رابپذيرد.

باآنكه چنين مدرسه اي درفرانسه براي آماده ساختن داوطلبان ورود بشغل قضائي بوجود آمده ولي متصديان برخي ازمشاغل ازقبيل استادان دانشگاه، وكلاي دادگستري قضات اداري ونظامي ( منظور ازقضات اداري قضائي ميباشند كه درشوراي دولتي فرانسه كارميكنند.) وصاحبمنصبان دستگاههاي دولتي كه فعاليتهاي خاص آنها درزمينه هاي قضائي واقتصادي واجتماعي آنها را شايسته احراز مقام قضا كرده است ميتوانند بدون طي مدرسه مزبور بخدمت قضائي پذيرفته شوند. تعداد اين قبيل داوطلبان كه بدون طي كنكور ميتوانند بمدرسه ملي قضائي وارد شوند هيچگاه نبايد ازيك ششم مجموع كسانيكه باطي كنكوروارد مدرسه مزبورشده اند تجاوزكند.

درمدرسه ملي قضائي ازكتابخانه مركزاسناد آن بازديد بعمل آيد . سپس به آقاي ژاك بيگي قاضي فرانسه دربخش مديريت كيفري وزارت دادكستري فرانسه معرفي شدم ، درنخستين ملاقات باوي از طرف اوتوضيحات مبسوط ومفيدي دراطراف وضع كلي وزارت دادگستري فرانسه وتقسيمات آن ووضع فرانسه دربرابر ميثاق اروپايي حقوق بشروعلل عدم الحاق فرانسه بآن ميثاق بيان شد، ضمنا برنامه مطالعاتي اينجانب درپاريس باين ترتيب اعلام گرديد.

 

الف – ازتاريخ سوم مارس( برابربا13 اسفندماه) تاچهاردهم مارس(برابربا24اسفند ماه) دروزارت دادگستري فرانسه كه به شانسري معروف است.

ب- ازتاريخ 15 مارس (برابربا25 اسفند ماه) تابيست وسوم آوريل(برابرباسوم ارديبهشت)دردادسراي پاريس –دادگاههاي جنحه وجنايي وديوانكشور(دركاخ دادگستري فرانسه).

ج- ازتاريخ 24 آوريل( برابر باچهارم ارديبهشت) تابيست ونهم آوريل (برابر بانهم ارديبهشت ) درشوراي دولتي فرانسه.

بدين ترتيب مطالعات اينجانب درپاريس درسه مرحله انجام گرديد كه درباره هريك ازآنها اشاراتي بعمل ميآيد.

الف- دروزارت دادگستري فرانسه علاوه بربازديد مختصري كه شرح آن گذشت مطالعات اينجانب دربخش مديريت امور كيفري متمركز بود. اين بخش يكي ازقسمتهاي عمده وزارت دادگستري فرانسه است كه كليه امور كيفري آن كشور از نظر تئوريكي ومطالعاتي درآن متركزشده ووظيفه آن علاوه بربرسي وتهيه طرح ودرزمينه كليه قوانين ومقررات كيفري فرانسه ، نظارت درحسن اجراي سياست كيفري آنكشورودادن تعاليم لازمه دراين باره بدادسراهاي كل (معادل دادسراهاي استان درايران) ميباشد . دراسلوب قضائي فرانسه دادسراي ديوانكشور ودادسراهاي استانها همگي دريك رديف قراردارند وروساي همگي آنها رادادستان كل P rocureut general مينامند. بنابراين ازنظر سلسله مراتب قضائي دادستان ديوانكشوربردادستانهاي استانها رياستي ندارد جزآنكه ازنظر تشريفاتي برآنها مقدم ميباشد وزير دادگستري فرانسه كه درعين حال واجد عنوان مهردارميباشد بلحاظ رياست فائقه بردادسراها ازطريق بخش مديريت كيفري بادادسراهاي كل كه تعدادآنها 27 است مرتبط است ودرمواقع ضرورآنها را ارشاد مي كند.

همانطوركه گذشت.يكي ازوظائف اساسي بخش مزبوربررسي وتهيه طرحهاي قوانين وآئين نامه هاي كيفري واظهار نظر درباره طرحهاي ساير سازمانهاي دولتي است كه درآنها مقررات كيفري پيش بيني گرديده. نكته جالب آنكه ازيك سو وزارت دادگستري فرانسه جزازطريق اين بخش درباره طرحهاي كيفري اظهار نظر نمي كند وهرنظري كه ازطرف بخش مزبوربيان شود چون متكي بمطالعات عميقي است مورد تاييد وزارت دادگستري قرارمي گيردازسوي ديگر بلحاظ آنكه مجري اين قبيل قوانين منحصرا دادگستري است نظر متخذه ازطرف مقامات دادگستري درباره آنها نظر مشورتي نيست بلكه ساير سازمانها ناگزيرند آنرابپذيرند مگرآنكه نسبت بآن درشوراي دولتي فرانسه اصلاحاتي صورت گيرد . همانطوركه دربحث مربوط به شوراي دولتي اشاره خواهد شد همه طرحهاي قوانين قبل ازتسليم بقوه مقننه بشوراي مزبور احاله ميگرددتادرباره آنها آخرين بررسي صورت گيرد. درموردطرحهاي قوانين مربوط به دادگستري نيز همين رويه معمول است دراينصورت قضاتي كه مامور تهيه اين قبيل طرحها ميباشند بماموريت ازطرف وزارت دادگستري فرانسه درآن شوري حضوريافته ازطرج خود دفاع مي كنند. 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: گزارشي درباره مطالعه در زمينه حقوق بشر در مراجع كيفري فرانسه و سويس ,
:: بازدید از این مطلب : 3198
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : چهار شنبه 12 آبان 1395

کنوانسيون ضد شکنجه و رفتار يا مجازات خشن، غير انساني يا تحقير کننده

مصوبه 10 دسامبر 1984/ قطعنامه شماره 46/39 مجمع عمومي سازمان ملل متحد

قدرت اجرائي کنوانسيون، 26 ژوئن 1987

کشورهاي طرف اين کنوانسيون (ميثاق)

- با توجه به اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد که شناسائي حيثيت ذاتي و حقوق برابر و غير قابل انتقال تمام اعضاء خانواده بشري را مبناي آزادي، عدالت و صلح در جهان اعلام داشته است.

- با توجه به اينکه حقوق مذکور از شان و منزلت ذاتي انسان سرچشمه گرفته است.

- با توجه به تعهدات دولتهاي امضاء کننده منشور، بويژه ماده 55 آن که اعتلاي رعايت و حرمت حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را متذکر ميشود.

- با در نظر گرفتن ماده پنجم اعلاميه جهاني حقوق بشر و ماده هفتم کنوانسيون بين المللي حقوق مدني و سياسي که مقرر داشته است: هيچکس را نميتوان مورد آزار و شکنجه و يا مجازات و رفتارهاي ظالمانه و غير انساني قرار داد که سلب کننده حقوق مدني و اجتماعي فرد است.

- با توجه به اعلاميه مجمع عمومي 9 دسامبر 1975 مبني بر حمايت انسانهائي که مورد شکنجه و اعمال ظالمانه غير انساني و رفتارهائي که باعث سلب حقوق مدني و اجتماعي آنها ميشود. 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: کنوانسيون ضد شکنجه و رفتار يا مجازات خشن، غير انساني يا تحقير کننده ,
:: بازدید از این مطلب : 3230
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : چهار شنبه 12 آبان 1395

عدالت، قاعده اصلي حقوق بشر

ز همين رو دكتر كاتوزيان نيز با بيان تاريخچه‌اي از علت گرايش بشر به حقوق بشر، محوريت سخنانش را مفهوم <عدالت> قرار داد. طرح گروهي <ارتقاي حقوق بشر و دسترسي به عدالت>، يكي از سه طرح اصلي گروهي است كه با همكاري برنامه عمران سازمان ملل متحد )UNDP( و براي يك دوره پنج ساله ( ۲۰۰۵- ۲۰۰۹) تدوين شده است. اين طرح هم‌اكنون با همكاري هشت موسسه و نهاد حقوق بشري در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در حال اجرا است. اعضاي طرح شامل مركز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، كرسي حقوق بشر صلح و دموكراسي دانشگاه شهيد بهشتي، مركز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفيد، معاونت آموزش قوه قضاييه، كميسيون حقوق بشر اسلامي، كانون وكلا، انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران و سازمان دفاع از قربانيان خشونت است. آنچه كه منجر به شكل‌گيري چنين طرحي شد، برنامه چهارم توسعه بود، چرا كه در بخش سه و چهار برنامه از ضرورت امنيت انساني و عدالت اجتماعي سخن گفته شده است. همين تاكيد كافي بود تا در طرح <ارتقاي حقوق بشر و دسترسي به عدالت> تحقق اهداف كلان برنامه چهارم توسعه را سرلوحه كار قرار گيرد. مجريان طرح كه به‌طور عملي از ارديبهشت‌ماه جاري فعاليتش آغاز شده است، در نظر دارند به منظور تقويت و حفاظت از حقوق بشر از ظرفيت‌سازي ملي حمايت كنند. براي رسيدن به اين منظور نيز بر توسعه ظرفيت مراكز حقوق بشري وابسته به دانشگاه‌هاي مجري طرح، كميسيون حقوق بشر اسلامي، سازمان‌هاي حقوق بشري جامعه مدني و برخي از انجمن‌هاي حرفه‌اي مانند كانون وكلا و انجمن صنفي روزنامه‌نگاران تاكيد شده است. علاوه بر آن مجموعهاي از فعاليت‌هاي عملي نيز در چارچوب مدون گروه فوق قرار گرفته است كه برگزاري سمينارها و مراسم ويژه حقوق بشر از جمله آنهاست. مراسم دوشنبه گذشته تالار شيخ مرتضي انصاري دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در همين راستا بود. مراسمي كه با حضور مسوولان و حقوقدانان و علاقه‌مندان به مباحث حقوق بشري، برپا شد و دكتر <ناصر كاتوزيان> نيز در باب <حقوق بشر و عدالت> سخن گفت كه مي‌خوانيد.

درباره كرامت انسان احترام به شخصيت او و اراده انسان و اينكه هيچ‌كس برديگري سلطه‌اي ندارد، حكما، علما و پيامبران الهي از ديرباز داد سخن داشته‌اند. اومانست‌هاي فعلي مي‌گويند آنچه از حقوق بشر مي‌دانند ناشي از افكار مسيح است. حتي يكي از نويسندگان بزرگ حقوق عمومي فرانسه دوگين مي‌گويد: <مسيح به ما انسانيت را آموخت و شرافت آن را به ما ياد داد.> احكام اسلامي هم از چنين مواردي سرشار است. اشرف مخلوفات و كسي كه خليفه خدا بر زمين است، طبيعي است كه داراي حقوقي است كه هميشه بايد محترم باشد. راجع به <جان انسان> نيز احكام زيادي وجود دارد. اين نكته را من در قالب تذكر به قضاتي كه با دست گشاده حكم به اعدام مي‌دهند مي‌گويم كه بدانند چه مسووليت سنگيني دارند. اولين چيزي كه در معاد سوال مي‌شود راجع به خون انسان‌ها است. كه آيا خون كسي را هدر داده‌اند يا نه، بنابراين قضات بايد بسيار با احتياط رفتار كنند. 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: عدالت، قاعده اصلي حقوق بشر ,
:: بازدید از این مطلب : 3707
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : چهار شنبه 12 آبان 1395

بررسي احكام سقط جنين يا سقط حمل

مقدمه
سقط جنين يا سقط حمل يكي از جرائمي است كه جوامع پيوسته با آن درگير بوده اند و راه يابي براي مقابله با آن از جمله مسائل و مشكلات جوامع بشري بوده و از ديرباز نيز مقررات خاصي براي جلوگيري از وقوع اين پديده و تعقيب و مجازات مرتكبان آن تدوين شده است . نكته قابل ذكر آن است كه قوانين و مقررات و همچنين در كتب و آثار صاحبنظران كيفري ، راجع به مفهوم و معني اين جرم و مجازات آن اتفاق نظر ديده نمي شود .
منشا اختلاف نظر بيشتر تفسير هدف و سياست كيفري قانونگذار در وضع آن دسته از مقررات كيفري است كه در جهت حمايت از تكامل دوران عادي حاملگي مادر تدوين شده است 1 . علاوه بر اين بين مفهوم لغوي و پزشكي و عرفي اين پديده تفاوتهائي موجود است كه موجت گسترش دهمنه اين اختلاف مي باشد .
در حقوق ايران تدوين كنندگان قانون مجازات عمومي سابق در بحث مربوط به " قتل و ضرب و جرح عمدي " مقررات حاكم بر اين پديده را در مواد 180 تا 184 بدون توجه به منابع فقهي و موازين اسلامي آن آورده اند و در تدوين آن تحت تاثير قانون جزاي فرانسه بوده و بدون اشاره به تعريف اين پديده ، از استعمال سقط ( جنين ) خودداري كرده و در همه جا اصطلاح " سقط حمل عمدي " را بكار برده اند . همچنين براي مراحل حيات جنيني مجازاتهاي متفاوت قائل نشده اند لكن در عمل ، ديوان عالي كشور ، بيشتر تحت تاثير منافع فقهي بوده و براساس موازين اسلامي آرا خود را صادر كرده است . 2



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: بررسي احكام سقط جنين يا سقط حمل ,
:: بازدید از این مطلب : 3488
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : چهار شنبه 12 آبان 1395

موضوع تحقيق:
شخصيت بزهكار و مؤلفه هاي مؤثر بر آن

 


فهرست مطالب »
عنوان صفحه
كليد واژه ................................................................................................................................................ 1
چكيده .................................................................................................................................................... 2
بيان پرسش ............................................................................................................................................. 3
اهداف فرضيات و ضرورت تحقيق ......................................................................................................... 4
راه حل موضوع و پيشينه تحقيق .............................................................................................................. 5
مقدمه ..................................................................................................................................................... 6
كليات .................................................................................................................................................... 8
فصل اول :شخصيت بزهكار
گفتار اول : شخصيت
-1 مفهوم لغوي ....................................................................................................................................... 10
-2 تعريف شخصيت ................................................................................................................................ 10
-3 شيوه هاي پرورش شخصيت . .............................................................................................................. 14
-4 انواع شخصيت .................................................................................................................................... 15
گفتار دوم :بزهكار
-1 بزه چيست .......................................................................................................................................... 34
-2 بزه و شخصيت .................................................................................................................................... 35
-3 بزهكار كيست؟ .................................................................................................................................. 35
-4 انواع بزهكار با توجه به شخصيت مرتكب ....................................................................................... 43

4
فصل دوم :مؤلفه هاي موثر بر شخصيت
گفتار اول :عواملي بيروني موثر بر شخصيت
-1 اعتياد ................................................................................................................................................. 46
-2 الكلسيم .............................................................................................................................................. 49
-3 مهاجرت ............................................................................................................................................. 50
-4 خانواده ............................................................................................................................................... 52
-5 مؤلفه اقتصادي ................................................................................................................................... 63
-6 مؤلفه فرهنگي .................................................................................................................................... 64
-7 مؤلفه اجتماعي .................................................................................................................................. 68
گفتار دوم:عوامل دروني موثر بر شخصيت
-1 عوامل جسمي .................................................................................................................................... 71
الف)توارث ............................................................................................................................................ 72
ب)اختلالات كرو مو زو مي ................................................................................................................... 72
2)عوامل رواني ....................................................................................................................................... 74
الف)مراحل رشد رواني . ......................................................................................................................... 78
ب)بررسي رابطه شخصيت و بيمار يهاي روحي و رواني ........................................................................ 81
نتيجه گيري ............................................................................................................................................. 87

كليد واژه
1). شخصيت مجموعه ويژگي هايي كه خاص هر شخص است .
2).بزهكار: شخصي كه از الزامات قانوني تخطي مي كند.
3).مؤلفه : عوامل موثر بر پديده اي



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: موضوع تحقيق: شخصيت بزهكار و مؤلفه هاي مؤثر بر آن ,
:: بازدید از این مطلب : 8120
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

موضوع: بــیـــمـه

با نگاهی عمیق تر به بـــیمه عمر

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

 

مقدمه................................................................................................................................... 4

 

فصل یکم؛‌ کلیات بیمه.......................................................................................................... 8

 

گفتار یکم؛ تاریخچه بیمه در جهان وایران........................................................................... 9

 

گفتار دوم؛ تعریف بیمه و اوصاف عقد بیمه............................................................................ 12

 

گفتار سوم؛ انواع بیمه............................................................................................................ 18

 

گفتار چهارم؛ بیمه از نظر فقه اسلامی................................................................................... 20

 

فصل دوم؛ بیمه عمر.............................................................................................................. 25

 

گفتار یکم؛ بیمه عمر و فایده ی عملی آن............................................................................. 26

 

گفتار دوم؛ انواع بیمه عمر...................................................................................................... 27

 

گفتار سوم؛ حقوق ممتاز بیمه گذار در بیمه عمر................................................................... 34

 

گفتار چهارم؛‌ بیمه عمر و سرمایه گذاری در شرکت بیمه کارآفرین...................................... 38

 

پیوست؛ قانون بیمه مصوب 1316........................................................................................ 43

 

نتیجه گیری.......................................................................................................................... 51

 

منابع و مآخذ........................................................................................................................ 52

 

 

 

 

 

مقدمه

 

طرح بحث و تبیین جایگاه موضوع

 

خطر و حادثه قدمتی به اندازه زندگی بشر دارد که همواره بر امنیت و آسایش انسانها سایه افکنده و گاهی لحظات خوش را به غم و اندوه مبدل ساخته است اما بشر نیز بیکار ننشسته و در جهت مقابله با خطر و حوادث گام برداشته است و سعی در آن کرده که با استفاده از سیستمی بنام بیمه امنیت و آرامش خانواده را تأمین کند .

 

در مجموعه پیش رو موضوع بحث بیمه است البته با نگاهی به بیمه عمر ، جایگاه این موضوع بحث در مورد بیمه و معرفی انواع بیمه می باشد .

 

 

 

اهمیت موضوع و چرایی انتخاب آن

 

از آنجا که موضوع بیمه با پیشرفت زندگی بشری بیشتر از پیش مورد توجه قرار گرفته و در تمام لحظات زندگی می تواند کارگر باشد و با توجه به اینکه همه افراد در زندگی روزمره با نوعی از بیمه سروکار دارند بر آن شدم که موضوع این مجموعه را به تحقیق در خصوص بیمه اختصاص دهم .

 

 

 

پرسش های تحقیق

 

برای گردآوری این مجموعه سؤالات زیر اساس و شالوده تحقیق حاضر را تشکیل داده اند :

 

  1. بیمه از چه زمانی وجود داشته است ؟
  2. عقد بیمه چگونه عقدی است ؟
  3. آیا بیمه دارای تنوع در خدمت رسانی به مردم است ؟
  4. آیا بیمه از نظر فقه اسلامی مشروعیت دارد ؟
  5. بیمه ی عمر چیست ؟
  6. چند نوع بیمه عمر وجود دارد ؟
  7. در بیمه عمر ورثه ی متوفی چه کسی خواهد بود ؟

 

 

 

فرضیه های تحقیق

 

برای سؤالات فوق پیش از تحقیق و کنکاش در خصوص آنها پاسخهای زیر فرضیه هایی بود که در ذهن بنده منطقی به نظر می رسید ، اما در این مجموعه تلاش شده است پاسخهای درخور توجه و قانع کننده برای آنها یافت شود ؛

 

  1. به نظر می رسد بیمه تاریخچه ای کهن و شاید هم پای زندگی بشر داشته باشد . بطوری که گفته شده در زمانهای کهن سربازان پیش از جنگ مبالغی را در صندوقی جمع آوری میکردند که اگر یکی از آنها در جنگ کشته شد خانواده کشته شده را با آن پول تأمین کنند . این شاید نمونه ای بسیار کهن از بیمه باشد .
  2. با توجه به قراردادهای بیمه امروزی به نظر می رسد بیمه چیزی فراتر از عقود معین در اسلام و فقه باشد و بیشتر تابع توافقات بین طرفین ( بیمه گر و بیمه گذار ) است .
  3. منطقی است چون نیازهای اشخاص متنوع و متفاوت است بیمه نیز دارای تنوع و متناسب با نیاز باشد .
  4. رسالت شورای نگهبان انطباق قوانین مصوب با شرع مقدس اسلام است ، لیکن تاکنون هیچ ایرادی را بر بیمه وارد ندانسته اند و بیمه بعنوان یکی از ارکان اساسی جامعه مشغول فعالیت است .
  5. بیمه عمر در یک تعریف کلی نوعی از بیمه است که بیمه گر در مقابل دریافت وجهی بصورت یکجا یا اقساطی پس از مدتی معین طبق سند بیمه نامه سرمایه بیمه را در صورت حیات بیمه گذار به خود شخص و در صورت فوت به استفاده کنندگان مشخص در بیمه نامه می پردازد .
  6. بیمه های عمر دارای انواع گوناگونی از قبیل بیمه عمر زمانی ، بیمه عمر و سرمایه گذاری ، بیمه عمر با شرط حیات و ... می باشد .
  7. در بیمه عمر طبق عرفی که امروزه در بین شرکتهای بیمه رایج است امکان اینکه شخصی خارج از حیطه وراثت وارث بعنوان استفاده کننده بعد از فوت بیمه گذار قرار گیرد وجود دارد .

 

 

 

روش تحقیق و موانع آن

 

این مجموعه به روش کتابخانه ای تدوین شده است ، بدین صورت که ابتدا مطالب مورد نیاز از کتابهای مربوطه استخراج و سپس با نظم خاصی در این مجموعه گردآوری شده است .

 

از موانع گردآوری مجموعه ی حاضر کمبود کتاب در خصوص بیمه عمر بود که در کتابخانه ها و حتی در نمایندگی های بیمه به ندرت یافت می شد .

 

 

 

چکیده و پلان کلی تحقیق

 

این مجموعه پس از فهرست و مقدمه دارای دو فصل می باشد ، فصل یکم با عنوان کلیات بیمه دارای چهار گفتار است که گفتار یکم به تاریخچه بیمه در جهان و ایران ، گفتار دوم به تعریف و اصاف عقد بیمه ، گفتار سوم به انواع بیمه و گفتار چهارم به بیمه از نظر فقه اسلامی اختصاص یافته است . در فصل دوم با عنوان بیمه عمر نیز چهار گفتار طرح شده ، گفتار یکم : بیمه عمر و فایده عملی آن ، گفتار دوم : انواع بیمه عمر ، گفتار سوم : حقوق ممتاز بیمه گذار در بیمه عمر و گفتار چهارم : بیمه عمر و سرمایه گذاری در شرکت بیمه کارآفرین . برای مطالعه کنندگان این مجموعه در قسمت پیوست قانون بیمه سال 1316 نگاشته شده و پس از آن نتیجه گیری و منابع و مآخذ قرار گرفته است .

 

امیدوارم مجموعه ی حاضر بتواند اندکی به دانسته های مطالعه کنندگان آن در خصوص بیمه بیفزاید .

 

 

 

         

 

             

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: موضوع: بــیـــمـه با نگاهی عمیق تر به بـــیمه عمر ,
:: بازدید از این مطلب : 8661
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

 بررسي تطبيقي قوانين مالكيت فكري

فهرست مطالب

مقدمه.. 1

سابقه‌ي حقوق مالكيت فكري... 2

حقوق مالكيت فكري در ايران.. 3

حقوق بين‌المللي مالكيت فكري... 4

قوانين مالكيت فكري در ايران.. 5

قوانين مالكيت فكري در اروپا. 9

جايگاه جهاني قوانين و تابعيت بين‌المللي... 12

آثار قوانين مالكيت فكري در ايران.. 14

چكيده. 16

مراجع و منابع.. 17

وب.... 17

كتب و مقالات.... 18

 


 


مقدمه

مالکیت فکری[1] و حفاظت از آن یکی از مباحث مطرح در دنياي امروز ماست. هرجا صحبت از سرمایه باشد بحث مالکیت ، سود رسانی و حفاظت از سرمایه ها را نیز به دنبال خواهد داشت . در خصوص سرمایه های فکری[2] نيز، مالکیت بر آن ها و حفاظت از این سرمایه ها در مبحث مالکیت فکری می گنجد.

عبارت Intellectual Property در معناي لغوي به «قوانين مالكيت فكري» اشاره دارد اما در بيشتر كتب حقوقي «حقوق مالكيت معنوي» ترجه شده است[3][4]. اين عبارت در معناي جامع اشاره به حقوق ناشي از خلاقيت و نوآوري در همه‌ي زمينه‌هاي علمي، ادبي، هنري و صنعتي براي پديدآورنده‌ي اثر دارد.

استفاده کنونی واژه مالکیت فکری حداقل به سال ۱۸۶۷ و تاسیس کنفدراسیون آلمان شمالی که در قانون اساسی‌اش قدرت قانونی برای محافظت دارایی‌های فکری‏ به کنفدراسیون اهدا شد؛ باز می‌گردد. (ماده ۴ شماره ۶ از قانون اساسی آلمان سال ۱۸۶۷)[5]

موضوع مالكيت فكري يا معنوي اصولا پديده‌اي فيزيكي و قابل لمس نبوده و عموما به موضوعاتي مي‌پردازد كه ناشي از عملكرد فكري و نه معنوي[6] و عرفاني انسان‌ها است. از اين رو بسياري از صاحب‌نظران اعتقاد دارند كه اصطلاح «مالكيت فكري» تعبير مناسب‌تري از حقوق ذكر شده در مقايسه با «مالكيت معنوي» بدست مي‌دهد.

حفظ اين حقوق از ديرباز و ابتدا بر عهده‌ي حكومت‌ها قرار گرفته است و با تشكيل مجامع جهاني و علي‌الخصوص توسعه تسهيلات دسترسي به اطلاعات اين حقوق به يكي از دغدغه‌هاي اصلي در توسعه‌ي علم و تكنولوژي قرار گرفته است.

در ايران نيز عليرغم وجود برخي قوانين مرتبط و پذيرش كنوانسيون‌هاي بين المللي در مقاطع مختلف و عضويت ايران در آنها، قانون‌گذار هنوز تعريف روشن و جامعي از حقوق معنوي يا مالكيت فكري ارائه نكرده است. ولي بر اساس قوانين  موضوعي سال 1348 و حقوق تطبيقي مي‌توان تعريف زير را از آن استفاد نمود:

«حقوق معنوي مزايايي است قانوني، غيرمادي و مربوط به شخص پديدآورنده يك اثر فكري كه به موجب آن، وي براي هميشه از يك دسته حقوق خاص برخودار مي‌گردد.» . اين حق در مراتب بعدي به «حق مولف» اشاره مي‌كند كه بيان كننده رابطه‌ي اثر و آفريننده‌ي آن است و بر اساس آن خود آفريننده از امتياز‌هاي ويژه‌اي برخوردار مي‌شود كه منحصر به زمان حيات وي نبوده و آثار آن تا ابد به صورت ميراثي انتقال مي‌يابد[7].

مالكيت فكري اصولا يك پديده است، به اين معنا كه ناشي از واقعه يا فرآيندي است كه بر اساس آن موجوديتي خلق شده يا پديد مي‌آيد، و اين پديدآورندگي به خودي خود يا به موجب يك اتفاق كاملا بي‌هدف نبوده است و ناشي از اراده‌ي فرد، جمع  يا شخصيت حقوقي‌اي بوده است كه دنبال هدف يا موضوع خاصي بوده‌اند. هر چند ممكن است پديده‌ي حاصل شده با اهداف اوليه تطابق جزيي يا كلي نداشته باشد.[8]

به عبارت ديگر مالكيت فكري در حالت يا زماني ايجاد مي‌شود كه ادعا كننده‌ي حق، نقش خود را در پديد امدن پديده نشان داده و اثبات نمايد.

حقوق مالكيت فكري معمولا در دو دسته كلي حقوق مالكيت صنعتي[9] و حقوق پديدآورندگان آثار علمي، ادبي و هنري[10] قرار مي‌گيرند.

كپي‌رايت در معناي لغوي عليرغم معناي مرسوم آن كه به حق مولف يا تاليف گفته مي‌شود دقيقا اشاره به حق «نشر/ كپي» دارد. اين قانون در برگيرنده‌ي حوزه‌ي گسترده‌اي از آثار مختلف فرهنگي، هنري و نرم‌افزارهاي رايانه‌اي و امثال آنهاست.7

سابقه‌ي حقوق مالكيت فكري

حقوق‌دانان و تاريخ‌دانان درباره‌ي وجود قوانين و حقوق مدون شده‌ي در باستان عقايد و موراد گوناگوني بيان نموده‌اند. به عنوان مثال آندره موريو[11] در اين مورد مي‌گيود: «حقوق معنوي مولف از زماني كه انسان توانست قلم مويي در دست بگيرد، وجود داشته است و مبداء چنين حقي در اعماق اعصار گذشته قابل تشخيص نيست. به محض اينكه ادبيات بوجود آمد، سرقت ادبي هم از سوي جوامع و مردم سرزنش و ملامت شد و به محض تدوين قوانيني در اين خصوص، مرتكب سرقت فكري مجازات گرديده است.»



[1] Intellectual Property

[2] Intellectual Capital

[3] http://marifat.nashriyat.ir/node/180

[4] سيد محمدرضا ركني دزفولي، بررسي تطبيقي مالكيت معنوي در حقوق ايران و سازمان تجارت جهاني، نشريه معرفت، ش 106

[5] http://fa.wikipedia.org/wiki/مالكيت_فكري

[6] Spritual

[7] دكتر محمد جعفر لنگرودي، ترمينولوژي حقوق، تهران، گنج دانش، 1378

[8] همان با اندكي تصرف

[9] Patent  Law, Industrial Property law

[10] Copyright

[11] Andre Morillto



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: بررسي تطبيقي قوانين مالكيت فكري ,
:: بازدید از این مطلب : 8083
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

حـاکـمـیـت شـرکـتـی

مقدمه

در سال‌های اخیر، مفهوم حاکمیت شرکتی به عنوان یک جنبه اصلی و پویای تجارت تبدیل  شده است و در اقتصاد امروز توجه به آن به طور تصاعدی رو به افزایش است و پیشرفت‌های متعددی درخصوص نحوه اعمال حق حاکمیت شرکتی در سطح جهانی صورت گرفته است بطوریکه سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان توسعه اقتصادی (OECD) استانداردهای قابل قبول بین‌المللی را در این مورد فراهم می‌کنند. در امریکا این نتیجه در سطوح تحصیلی دانشگاهی و بریتانیا همچنان مورد تدریس واقع می‌گردد و تبع آن نیز سازمان‌ها به تقویت سیستم‌های حاکمیت شرکتی خود بطور مستمر ادامه می‌دهند و به سهامداران و روابط آن‌ها، میزان و سطح پاسخگویی، بهبود عملکرد هیأت مدیره، حسابرسان و سیستم‌های حسابداری و کنترل داخلی، بصورت ویژه توجه می‌شود و همواره بدنبال روش‌هایی هستند که شرکت‌ها با این روش‌ها بهتر کنترل و اداره شوند. افزون بر آن، سرمایه‌گذاران جزء، سرمایه‌گذاران نهادی، حسابداران و حسابرسان و سایر بازیگران صحنه بازار پول و سرمایه از فلسفه وجودی و ضرورت اصلاح و بهبود دائمی حاکمیت شرکتی، آگاهند. اگرچه این موضوع با بحران مالی اخیر در امریکا و اورپا تا حدودی چالش برای این مفهوم و فرآیند اجرای آن دربر داشته است اما امید است با بازنگری نسبت به مفاهیم و ابعاد این مفهوم تا حدود زیادی این اشکالات را کاهش داد.

اولین مفهوم عبارت حاکمیت شرکتی، از واژه لاتین Gvbernar به معنای هدایت کردن گرفته شده که معمولاً برای هدایت یک کشتی بکار می‌رود و دلالت بر این دارد که حاکمیت شرکتی مستلزم هدایت است تا کنترل. روش‌های متعددی برای تعریف حاکمیت شرکتی وجود دارد که از تعاریف محدود و متمرکز بر شرکت‌ها و سهامداران آن‌ها تا تعاریف جامع و دربرگیرنده پاسخگویی شرکت‌ها در قبال گروه کثیری از سهامداران، افراد یا ذینفعان، متغیر هستند.

در اهمیت حاکمیت شرکتی برای موفقیت شرکت‌ها و رفاه اجتماعی شکی نیست. این موضوع با توجه به رخدادهای اخیر اهمیت بیشتری یافته است. فروپاشی شرکت‌های بزرگ از قبیل انرون، ووردکام، آدفی، سیکو، لیوسنت، گلوبال کروسینگ، سان‌بیم، تیکو، اکسروکس و ... که موجب ایجاد ضرور و زیان بسیاری بر سرمایه‌گذاران ذینفعان شد و ناشی از سیستم‌های ضعیف حاکمیت شرکتی در سطح بین‌المللی بوده است. به دنبال فروپاشی انرون و موارد مشابه دیگر، کشورهای سراسر دنیا سریعاً با حوادث مشابه، واکنش بازدارانه نشان دادند. در امریکا به عنوان یک واکنش سریع به این فروپاشی‌ها، لایحه ساربینز آکسلی در جولای 2002 تصویب گردید که (از سال 2004 لازم‌الاجرا است) و در ژانویه 2003 گزارش‌های هیگس و اسمیت در بریتانیا در پاسخ به شکست‌های حاکمیت شرکتی، انتشار یافتند و در حال حاضر نیز اگرچه در بازار بورس و اوراق بهادار کشور این موضوعات با گذشت بیش از 2دهه مطرح می‌باشند اما اساساً شرکت‌ها و جامعه بدان آگاهی کامل دارند و نه نسبت به وجود و عدم وجود آن حساسیت دارند که شاید علت این موضوع را باید در جای دیگری در سطح فرهنگ جامعه و بازار سرمایه دنبال نمود.

 

 حاکمیت شرکتی چیست؟

بررسی ادبیات موجود نشان می‌دهد، هیچ تعریفی مورد توافق در مورد حاکمیت شرکتی در سطح جامعه حرفه‌ای وجود ندارد و مطابق با کشوری که در نظر می‌گیریم، تفاوت‌های چشمگیری در این تعریف به چشم می خورد. حتی در کشورهای توسعه‌یافته‌ای همانند کشورهای امریکا یا انگلیس نیز رسیدن به یک تعریف واحد، کار آسانی نیست. تعاریف موجود از حاکمیت شرکتی در یک طیف قرار می‌گیرند که دیدگاه‌های محدود در یک سو و دیدگاه‌های گسترده‌تر در سوی دیگر طیف قرار می‌گیرند. در دیدگاه‌های محدود، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود می‌‌شود که این الگوی قدیمی حاکمیت شرکتی است که در قالب تئوری حسابداری به عنوان نمایندگی مطرح می‌شود. در آن سوی طیف، حاکمیت شرکتی را می‌توان به صورت یک شبکه از روابط دید که نه تنها بین شرکت‌ها و مالکان آن‌ها (سهامداران)، بلکه بین یک شرکت و عده زیادی از ذینفعان از جمله: کارکنان، مشتریان، فروشندگان، دارندگان اوراق قرضه و ... وجود دارند. چنین دیدگاهی در قالب "تئوری ذینفعان" دیده می‌شود.

تعاریف دیگری از مفهوم حاکمیت شرکتی:

1. سیستمی که با آن شرکت‌ها هدایت و کنترل می‌شوند.

2. حاکمیت شرکتی عبارت است از ... فرآیند نظارت و کنترل برای تضمین این که مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران عمل می‌کند.

3. رابطه بین سهامداران و شرکت‌های آنان و روشی که سهامداران به کمک آن مدیران را به بهترین عملکرد تشویق می‌کنند (مثلاً با رأی‌گیری در مجامع عمومی و جلسات منظم با مدیر ارشد شرکت‌ها)

4. ساختارها، فرآیندها، فرهنگ‌ها و سیستم‌هایی که عملیات موفق سازمان را فراهم می‌کنند.

5. ابزاری که هر جامعه به وسیله آن جهت حرکت شرکت را تعیین می‌کند و یا حاکمیت شرکتی عبارت است از روابط میان گروه‌های مختلف در تعیین جهت‌گیری و عملکرد شرکت. گروه‌های اصلی عبارتند از: سهامداران، مدیر عامل و هیأت مدیره، سایر گروه‌ها شامل کارکنان، مشتریان، فروشندگان، اعتباردهندگان و اجتماع.

6. سیستم حاکمیت شرکتی را می‌توان مجموعه قوانین، مقررات، نهادها و روش‌هایی تعریف کرد که تعیین می‌کنند شرکت‌ها چگونه و به نفع چه کسانی اداره می‌شوند.

7. حاکمیت شرکتی مربوط به اداره عملیات شرکت نیست بلکه مربوط به هدایت بنگاه اقتصادی، نظارت و کنترل اعمال مدیران اجرایی و پاسخگویی آن‌ها به تمام ذینفعان شرکت می‌باشد.

بطور کلی تعاریف حاکمیت شرکتی در متون علمی دارای ویژگی‌های مشترک و معینی هستند که یکی از آن‌ها "پاسخگویی" است. تعاریف محدود حاکمیت شرکتی متمرکز بر قابلیت‌های سیستم قانونی یک کشور برای حفظ حقوق سهامداران اقلیت می‌باشند (مثلاً پارکینسون 1994 یا لاپرا و همکاران 1998). این تعاریف اساساً برای مقایسه بین کشوری مناسب هستند و قوانین هر کشور نقش تعیین‌کننده ای در سیستم‌ حاکمیت شرکتی دارد.

و در تعاریف گسترده‌تر حاکمیت شرکتی بر سطح پاسخگویی وسیع‌تری نسبت به سهامداران و دیگر ذینفعان تأکید دارند. تعاریف تری‌گر (1984)، مگینسون (1994) و رابرت مانکز و مینو (1995) که به گروه بیشتری از ذینفعان تأکید دارند از مقبولیت بیشتری نزد صاحب‌نظران برخوردار است. تعاریف گسترده‌تر نشان می‌دهند که شرکت‌ها در برابر کل جامعه، نسل‌های آیند و منابع طبیعی (محیط زسیت) مسئولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی در حقیقت موانع و اهرم‌های تعادل‌های درون‌سازمانی و برون‌سازمانی برای شرکت‌ها است که تضمین می‌کند آن‌ها مسئولانه عمل کنند. همچنین، استدلال منطقی در این دیدگاه آن است که منافع سهامداران را فقط می‌توان با در نظر گرفتن منافع ذینفعان برآورده کرد، چون شرکت‌هایی که در برابر تمام ذینفعان مسئول می‌باشند در درازمدت موفق و با رونق‌تر هستند. شرکت‌ها می‌توانند ارزش‌آفرینی خود را در درازمدت افزایش دهند و این کار را با انجام مسئولیت خود در برابر تمام ذینفعان و با بهینه‌سازی سیستم حاکمیت خود می کنند. این دیدگاه مورد تأکید اکثر متون علمی است. تحقیقات تجربی (سالمون و سالمون 2004) مؤید این دیدگاه است که عملکرد مالی شرکت‌ها با اعمال حق حاکمیت شرکتی آن‌ها رابطه مثبتی دارد و مدیران بهتر، موجب حاکمیت شرکتی بهتری می‌شوند و به ذینفعان خود توجه می‌کنند. همچنین مدیران بهتر شرکت‌ها را مؤثرتر کنترل می‌کنند و بازده مالی بیشتری را تولید می‌کنند.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: حـاکمیـت شـرکـتـی از تـئـوری تـا عـمـل" ,
:: بازدید از این مطلب : 1868
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

مقدمه :

همه روزه شاهد درج عكسهايي از كودكان و نوجوانان در جرايد رسمي كشور هستيم كه بدون اطلاع والدين، خانه و كاشانة خود را ترك نموده و به ديگر سخن اقدام به فرار از خانه نموده‌اند و چشمان مضطرب خانواده‌اي را بي‌صبرانه در انتظار بازگشت خويش به دور انداخته‌اند. البته اين تنها بخش كوچكي از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده كه دسترسي به جرايد داشته و با درج آگهي در آن، ملتمسانه مردم را در يافتن فرزند خويش به استمداد طلبيده‌اند در صورتيكه بسياري از خانواده‌هاي بحران زده آشنايي چنداني با جرايد نداشته تا بنابر دلايلي! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهي در مطبوعات خودداري نموده‌اند. بعلاوه هيچ آمار دقيقي از تعداد فراريان از منزل در ايران وجود ندارد و مسئولين اداره آگاهي نيز از ارئه آمار به دلايل مختلف طفره رفته‌اند. همچنين مشخص نيست از ميان فراريان نوجوانان، چه تعدادي دوباره پس از برخورد با مشكلات خود به منزل مراجعت مي‌كنند؟ يا آنكه بوسيلة نيروهاي انتظامي دستگير شده و به والدين تحويل مي‌گردند؟ يا با در پيش گرفتن كاري شرافتمندانه مستقل از والدين خانواده به زندگي خود ادامه مي‌دهند؟ وتعداد زيادي نيز پس از ارتكاب جرمي دستگير شده و پس از تشكيل پرونده تحويل كانون اصلاح و تربيت گرديده تا اقدامات تعليمي و تربيتي لازم در مورد آنان صورت گيرد و اين تنها قسمتي است كه در صورت همكاري مقامات زيربط در آگاهي آمار دقيقي دارد كه متأسفانه ارائه نگرديده است.

 

فصل اول :كليات تحقيق

اهميت مسأله:

در تحقيقي كه در سال 1365 بوسيلة انجمن اولياء و مربيان در مورد علل انحرافات، اخلاقي و فرار دختران  انجام گرفته است متوسط سن فرار 16 سال مي‌باشد. دلايلي چون: اختلافات شديد خانوادگي، عاشق شدن، داشتن رابطة نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادري، ناپدري و بدرفتاري والدين را براي فرار آنها ذكر نموده‌اند. «فراهاني، 1365» بنابر گزارش سازمان بهداشت جهاني، يكصد ميليون كودك و نوجوان در جهان وجود دارد كه در كوچه‌ها و خيابانها زندگي مي‌كنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهاي جسمي آسيب پذيرند. موضوع مهم در اين فرارها يافتن پاسخ براي سئوالات زير است:

1 . نوجوانان چرا خانه‌هاي خود را ترك مي‌كنند؟

2 . نوجوانان در مدتي كه خانه را ترك مي‌كنند كجا بسر مي‌برند؟

3 . اوقات خود را چگونه و با چه كساني سپري مي‌كنند؟

4 . هزينه‌هاي زندگي خود را از چه محلي تأمين مي‌كنند؟

گروه فراريان دختران از خانه و كاشانه رقم عمده‌اي را تشكيل مي‌دهند. آنها به هر علتي از خانه فرار كرده باشند امروزه در وضعيتي قابل مطالعه بسر مي‌برند. اختلافات خانوادگي، وضع مدرسه و تحصيل، روابط بين دوستان و اطرافيان همه مسائلي هستند كه ممكن است به امنيت، استقلال و شخصيت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگراني كنند و در اين موارد است كه ما بايد آنها را درك كنيم و به آنها كمك كنيم تا بتوانند استقلال و امنيت از دست رفتة خود را باز يابند. اين كار ارزش آن را دارد كه قبلاً مورد توجه قرار گيرد و از آن پيشگيري گردد.

 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: علل فرار دختران ,
:: بازدید از این مطلب : 4058
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

ديه و قصاص و تكليف حكومت و حق زنان

چكيده: مطابق نظريه فقهاى شيعه، مرد و زن در مقابل يكديگر قصاص مى‏شوند؛ ليكن قصاص نفس مرد در برابر نفس زن، مشروط به پرداخت نصف ديه مرد است. اما زن و مرد در قصاص عضو، تا رسيدن ديه عضو به ثلث ديه كامل، با يكديگر برابرند و پس از آن، قصاص عضو مرد در برابر عضو زن، مشروط به پرداخت نصف ديه عضو مرد است. ديه نفس زن نيز نصف ديه نفس مرد است؛ ليكن مرد و زن در ديه عضو تا رسيدن آن به ثلث ديه كامل با يكديگر مساوى‏اند و پس از آن، ديه عضو زن به نصف ديه عضو مرد كاهش مى‏يابد. در اين بررسى معلوم مى‏شود كه تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه، از احكام ثابت اسلام است و لذا قابل تغيير نيست؛ اگرچه حكومت اسلامى در مقابل زنان سرپرست خانوار مكلف به جبران خسارت مى‏باشد. بدين جهت، فلسفه اين تفاوت را بايد در كليت نظام حقوقى اسلام جست‏وجو نمود. مسلم است كه اين حكم تبعيض بين زن و مرد، به لحاظ جنسيت و كم‏ارزش دانستن جان و حق حيات زن يا ترويج خشونت بر ضد وى نيست.

متن:

بحث پيرامون تفاوت بين زن و مرد در برخى مقررات اسلامى از جمله قصاص و ديه، سابقه‏اى طولانى دارد ليكن در قرن اخير ابعاد وسيع‏تر و جدى‏ترى پيدا كرده است. گاه سخن از بازخوانى مجدد منابع احكام براى استنباط حكمى تازه در اين‏باره است و زمانى بحث از نقش و تأثير زمان و مكان در اين مسئله يا كم‏ارزش شمرده شدن جان و حق حيات زن در قانون قصاص و ديه و ارتباط اين قانون با ترويج خشونت بر ضد زنان است.

قصاص زن و مرد

الف) قصاص نفس

فقهاى شيعه(1) به اتفاق بر اين باور هستند كه زن و مرد مسلمان در برابر يكديگر قصاص مى‏شوند؛ ليكن قصاص مرد در برابر زن مشروط به پرداخت «فاضل ديه» يعنى نصف ديه مرد به اولياى دم زن است. روايات معتبر و متعددى بر نظريه مذكور دلالت دارد كه مورد استناد فقهاى شيعه قرار گرفته است.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: ديه و قصاص و تكليف حكومت و حق زنان ,
:: بازدید از این مطلب : 8157
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصى است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده مى‏باشد، نشانه آن اين است كه اسلام بسيارى از افراد اعم از زن و مرد را كه داراى اختلاف علمى يا عملى‏اند متفاوت مى‏بيند و تساوى آنها را نفى مى‏كند، و در عين حال ديه آنها را مساوى مى‏داند، مثلا درباره تفاوت عالم و جاهل مى‏گويد:

... هل يستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون (1)

آيا كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند مساويند؟

و درباره تفاوت مجاهد قائم و غير مجاهد قاعد چنين مى‏فرمايد:



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: ديه متفاوت و كفاره متساوى ,
:: بازدید از این مطلب : 4064
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : پنج شنبه 22 مهر 1395

مقدمه

علم حقوق چون ساير علوم اجتماعي آوردگاه انديشه‎هاي متنوع در مسائل يكسان مي‎باشد و در اين ميان شايد به يقين بتوان گفت كه فصل مشترك همه انديشه‎هاي حقوقي پذيرش نظم و عدالت به عنوان هدف و مبناي حقوق مي‎باشد، كه البته بين عدالت و نظم آنچنان كه در بادي امر به نظر مي‎رسد. در خصوص نيل به عدالت و به تعبيري نظم عادلانه را ناديده انگاشت چه، برقراري نظم، بيشتر در قالب مقررات موضوعه كه توسط حاكميت وضع و اجرا مي‎شود، متجلي است. در حوزه حقوقي عمومي معمولاً به نظم بيشتر توجه شده، نظريه‎هاي ارائه شده بيشتر حامي آن مي‎باشد و بالعكس در حوزه حقوق خصوصي، غالب دكترين سعي در تامين و تحقق عدالت دارد و هر چند كه اين مرزبندي دقيق نبوده در هر يك از شاخه‎هاي علم حقوق اهداف مشترك ملحوظ انگاشته مي‎شود.

يكي از پرسش‎هايي كه مي‎توان به بحث مذكور مرتبط دانست. اين است كه چگونه مي‎توان بين مصالح حاكميت در جهت برقراري نظم و مصالح افراد جهت تحقق عدالت جمع نمود؟ بديهي است كه پاسخ به پرسش فوق نياز به مطالعات گسترده در حوزه‎هاي مختلف علوم اجتماعي دارد. آنچه به عنوان يكي از مصاديق اين مطالعه مطمح نظر ماست آ»جاست كه دذر جامعه‎اي چون جامعه ايران كه هنوز بسياري مردم تمتع خويش نسبت به حقوق خود را ندانسته يا باور ندارند اگر به واسطه اعمال منسوب به نهادي عمومي چون هشداري خسارتي به افراد وارد شود چه دستاوزي براي زان ديده متصور است؟ در پاسخ به پرسش فوق مسلماً بايد به مقررات مربوطه مراجعه نمود. اين توضيح كه وظايف نخبگان حقوق يك جامعه تبيين وضعيت موجود، به نقد كشيدن آنچه شايسته تغيير است و ترسيم چشم‎انداز بهتر با ارائه پيشنهادهاي منطقي است. مقررات مربوط به بحث مسئوليت مدني شهرداري چندان گسترده نيستند و به طور خاصي در ماده 11 قانون مسئوليت مدني تجلي مي‎گردد. آنجا كه با تحقق شرايط مسئوليت شهرداري محقق انگاشته مي‎شود- در نحوه تقنين اين مقرره به شرحي كه در نوشتار جاري بدان اشاره خواهد شد، گرايش به جانب موسسات عمومي ملحوظ افتاده و لذا مشاهده مي‎شود كه در مقررات ما نيز بدان گونه كه در بين مردم رواج دارد، تعيين مسئوليت قطعي براي موسسات عمومي با دشواري‎هايي همراه الست.

آنچه ما را واداشت كه بحث مسئوليت مدني شهرداري كه به نوعي در حوزه حقوق عمومي نيز وارد مي‎شود را مطرح كنيم علاوه بر عدم توجه به مقوله مسئوليت اشخاص حقوق در نوشتارهاي حقوقي، اين دغدغه بود كه براستي در مقام يك زيان ديده، چگونه مي‎توان جهت تدارك طرح دعواي خسارت و پيروزي در آن به طرفيت شهرداري مباني توجيهي لازمه را يافت؟ چه آنگونه كه در بين افواه عوام رواج دارد به سختي مي‎توان از دولت و موسسات عمومي غرامتي دريافت كرد.

 

 

فصل اول :  



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: نحوه رسيدگي داور و اعتراض به راي داور ,
:: بازدید از این مطلب : 6178
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : سه شنبه 13 مهر 1395

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عنوان تحقیق:

سیاست جنایی ایران در قبال جرایم قاچاق گمرکی

پیشگفتار

مقدمه تحقیق

1: بيان مساله

2: سئوالهاي تحقيق

3: فرضيه ها

4: سابقه تحقيق

5 : ضرورت انجام تحقيق

6: اهداف تحقيق

7 : روش تحقيق

8: قملرو تحقيق

9: کاربردهای تحقیق

10: ساختار تحقیق

فصل اول : كليات( مفاهیم، پیشینه و عوامل پیدایش جرایم گمرکی)

   مبحث اول: مفاهيم و تعاريف

       گفتار اول: سیاست جنایی

       گفتار دوم: قاچاق کالا

       گفتار سوم: تخلفات و جرایم گمركي

       گفتار چهارم: مبادي

       گفتار پنجم: قلمرو گمركي

       گفتار ششم: حقوق ورودي

       گفتار هفتم: ترانزيت

   مبحث دوم:پیشینه جرایم گمرکی

       گفتار اول: پیشینه تاريخي

       گفتار دوم: پیشینه تقنيني

         الف: حقوق داخلی

         ب: حقوق خارجی

      ج: کنوانسیون هاو اسناد بین المللی

   مبحث سوم: عوامل پديد آورنده جرایم گمرکی

       گفتار اول: عوامل اقتصادي

          الف: وجود تقاضا براي كالاهاي قاچاق

           ب: اعطاي يارانه هاي كلان به برخي كالاها

           ج: حمايت هاي غير اصولي دولت از برخي صنايع داخلي

       گفتار دوم: عوامل اجتماعي و فرهنگي

          الف: بيكاري و محروميت ساكنين مناطق مرزي

           ب: فرايند پرهزينه زمان بر و پيچيده واردات و صادرات قانوني كالا

           ج: رواج فرهنگ مصرف كالاهاي خارجي

           د: تبليغات توليد كنندگان خارجي

       

فصل دوم: مبانی جرم انگاری و عناصر متشکله جرایم گمرکی

مبحث اول: مبانی جرم انگاری جرایم گمرکی

   گفتار اول: مبانی حقوقی

   گفتار دوم: مبانی اقتصادی و اجتماعی

مبحث دوم: ارکان تشکیل دهنده جرایم گمرکی

گفتار اول: رکن قانونی

الف: قوانین ایران

ب: اسناد بین المللی

گفتار دوم: رکن مادی

الف: رفتار مجرمانه

ب: شرایط و اوضاع و احوال

ج: نتیجه مجرمانه

گفتار سوم: رکن روانی

فصل سوم: پيگشيري از جرایم قاچاق گمرکی

   مبحث اول: مفهوم پيشگيري

   مبحث دوم: پيشگيري از جرم در قوانين و مقررات

       گفتار اول: پيشگيري از جرم بطور عام در قوانين و مقررات

       گفتار دوم: پيشگيري از جرم قاچاق كالا در قوانين و مقررات

          الف : مقررات بين المللي

           ب: مقررات داخلي

   مبحث سوم: انواع پيشگيري

       گفتار اول: طبقه بندي كاپلان

       گفتار دوم : پيشگيري از بزهكاري اطفال و پيشگيري از بزهكاري عمومي

        گفتار سوم: پيشگيري انفعالي و پيشگيري فعال

        گفتار چهارم: پيشگيري اجتماعي

        گفتار پنجم: پيشگيري وضعي

   مبحث چهارم: تدابير پيشگيري از جرایم قاچاق گمرکی

       گفتار اول: پيشگيري از جرم قاچاق كالا با استفاده از تدابير پيشگيري اجتماعي

          الف: كاهش موانع تجاري

            ب: هدفمند كردن يارانه ها

            ج: كاهش بوروكراسي و تسهيل مقررات مربوط به ترخيص كالا

            د: ترويج فرهنگ مصرف كالاهاي داخلي

            و: رفع محروميت و ايجاد اشتغال در مناطق مرزخير كشور

       گفتار دوم: پيشگيري از جرم قاچاق كالا با استفاده از  تدابير پيشگيري وضعي

           الف: شيوه نظارت و كنترل

            ب: كنترل ابزاري كه ارتكاب جرم قاچاق را تسهيل مي كند

            ج: جاذبه زدايي

فصل چهارم: مقابله با جرایم قاچاق گمرکی

   مبحث اول: تدابير پليسي و انتظامي

        گفتار اول:ساختار سازمانی نيروي انتظامي

         گفتار دوم: وظايف واختیارات نيروي انتظامي در قبال  جرایم گمرکی

         گفتار سوم: راهكارهاي مبارزه موثر با جرم قاچاق كالا توسط نيروي انتظامي

            الف: انتقال محدوده گشت و بازرسي از مناطق داخلي شهرها  به نقاط مرزي

            ب: افزايش امكانات و تجهيزات نيروهاي انتظامي

             ج: كنترل و نظارت بريگانهاي نظامي مستقر در مرز

             د: استفاده از شگردها و ابزارهاي خاص

   مبحث دوم: مقابله از طريق نهادهاي اداري

       گفتار اول: سابقه تفويض اختيار مقابله با جرم قاچاق كالا  به نهادهاي اداري

       گفتار دوم: حدود اختيارات نهادهاي اداري در قوانين مربوط به قاچاق

        گفتار سوم: دستگاههاي اداري مسئول مقابله با قاچاق كالا

           الف: اداره هاي مامور وصول عایدات دولت

             ب: نهادهای شاكي

       گفتار چهارم: مجازاتهای قابل اعمال در مرحله اداري

       گفتار پنجم: راهكارهاي مقابله موثر با جرم قاچاق كالا از  طريق نهادهاي اداري

            الف: اصلاح قوانين و مقررات مربوط به رسيدگي نهادهاي اداري

             ب: جلوگيري از تقلب نسبت به قانون

             ج: برقراري نظام تشويق نسبت به كاركنان سازمانهاي شاكي

   مبحث سوم: مقابله با جرم قاچاق كالا توسط مراجع قضايي

       گفتار اول: مراجع قضايي صالح براي رسیدگي به جرایم گمرکی

            الف: مراجع قضايي

            ب: مراجع شبه قضايي

       گفتار دوم: مجازات جرایم گمرکی

           الف: مجازاتهاي مالي

            ب: مجازاتهاي غير مالي (ترهيبي)

            ج: مجازات شركت در جرم

            د: مجازات شروع به جرم

            و: مجازات حمل كالاي قاچاق

       گفتار سوم: آيين دادرسي جرایم گمرکی

           الف:  قرار تامين

             ب: فارغ بودن ازرعايت تشريفات دادرسي کیفری

             ج: محدودیت زمان دادرسی

             د: قطعي بودن آراي صادره

       گفتار چهارم: راهكارهاي مقابله كيفري موثر با جرایم گمرکی

            الف: اصلاح قوانين

             ب: دقت در اعمال صحيح قوانين

             ج: تسريع در رسيدگي

             د: ايجاد وحدت رويه

   نتيجه گيري و پيشنهادات

             الف: نتيجه گيري

              ب: پيشنهادات

   فهرست منابع و مآخذ تحقیق

 

مقدمه تحقیق

امروزه پيشرفت تكنولوژي و گسترش ارتباطات و تحولات چشمگير در امر مبادلات و مناسبات اقتصادي بين كشورها باعث نزديكي فرهنگ مصرفي جوامع شده و از طرف ديگر وجود مرزها و سياستهاي اقتصادي ناشي از اعمال حاكميت دولتها در امر صادرات و واردات كالا موجب پيدايش پديده اي به نام قاچاق كالا و قاچاق گمرکی و جرایم مربوط به آن شده است. قاچاق كالا و قاچاق گمرکی يا تجارت زير زميني به نقل و انتقال كالا بدون پرداخت عوارض گمركي و سود بازرگاني گفته مي شود. اين پديده از آن جهت كه بر جريان اقتصادي كشورها آ‎ثار وخامت باري دارد ناپسند مي باشد و چه بسا سياستهاي اقتصادي و بازرگاني را كه دولتها براي تقويت موقعيت اقتصادي كشورشان اعمال مي نمايند كم اثر يا بي اثر نمايد.

 امروزه قاچاق گمرکی از مشكلات جدي اقتصاد كشورهاي در حال توسعه از جمله کشور ایران است؛ از آنجايي كه در اين گونه كشورها معمولاً نرخ رشد جمعيت بالا و زير ساختهاي اقتصادي دچار ضعف است تامين مايحتاج عمومي مردم و كالاهاي واسطه اي و سرمايه اي مورد نياز كارخانجات و شركتها با استفاده از منابع و توليدات داخلي امكانپذير نمي باشد، بنابراين واردات جز تفكيك ناپذير تجارت خارجي كشور بوده و به دليل ناكافي بودن منابع ارزي در اين كشورها تامين نيازهاي داخلي با مشكل روبرو مي شود. همچنین در اینگونه از کشورها به دليل جوان بودن جمعيت و جذب شدن نيروي كار به فعاليتهاي توليدي بخش عمده اي از نيروي كار در اين كشورها به دنبال مشاغل كاذب خواهند رفت از طرف ديگر به دليل وجود تقاضا براي توليدات كشورهاي خارجي كه ناشي از عدم رفع نيازهاي مردم از طريق رسمي و قانوني مي باشد ورود كالاها از مجاري غير قانوني و غير رسمي به رغم مخاطراتي كه در بردارد صورت مي گيرد زيرا سود آوري آن به حدي است كه خطر پذيري آن را از نقطه نظر اقتصادي توجيه مي كند.

پديده قاچاق گمرکی و جرایم مربوط به آن در كشور ما واقعيتي كتمان ناپذير است كه به دلايل مختلف اجتماعي، اقتصادي و سياسي آثار نامطلوب و زيان باري را بر نظام اقتصادي كشور وارد مي نمايد و با ايجاد بي ثباتي و اخلال در برنامه ريزي كشور ساير ابعاد حكومتي را نيز تحت تاثير خود قرار مي دهد. بطوركلي عواملي چون موقعيت جغرافيايي كشور و داشتن مرزهاي طولاني با كشورهاي همسايه، همجواري با مناطق و كشورهاي قاچاق خيز، نبود دولتهاي مقتدر در همسايگي كشورمان، وجود معبرهاي مختلف در مرزهاي آبي و خاكي از جمله مناطق آزاد، بازارچه هاي مرزي و ساير مبادي ورودي از عوامل تشديد كننده قاچاق گمرکی و قاچاق كالا در كشورمان می باشد.

بطوركلي قاچاق گمرکی و جرایم مربوط به آن آثار نامطلوب و جبران ناپذيري را بر روي نظام اقتصادي كشور مي گذارد؛ عوارضي همچون عدم پرداخت حقوق دولتي،‌ بر هم زدن تعادل بازار رقابتي، فساد مالي واخلاقي، مختل كردن كارخانجات توليدي داخلي و بروز ارتشاء و فساد سيستم اداري از نتايج اين پديده شوم اقتصادي مي باشد قاچاق گمرکی در ابعاد مختلفي بر اقتصاد هر كشور تاثير منفي بر جا مي گذارد يكي از ابعاد آن مربوط به تاثير بر درآمدهاي دولت مي باشد در اثر قاچاق كالا و بخاطر عدم پرداخت ماليات به دولت بطور مستقيم بر درآمدهاي آن تاثير مي گذارد(میزان درآمد کشور را کاهش می دهد.)  و بطور غير مستقيم نيز با تضعيف بخشهايي از اقتصاد كشور باعث كاهش و ركورد فعاليتهاي آنها و در نهايت تشديد بيكاري مي گردد.

از طرف ديگر قاچاق گمرکی يكي از بهترين راههاي ورود ابزار تهاجم فرهنگي به داخل كشور است. دشمنان كشور با هدف ضربه زدن به فرهنگ و با كمك گرفتن از قاچاق غير قانوني كالا به داخل كشور اقدام به ورود انواع و اقسام ابزارهاي تهاجم فرهنگي به كشور مي نمايند و از اين طريق علاوه بر گمراه كردن نسل جوان و فعال جامعه، ارزشها، آداب سنن و مذهب ما را مورد هدف قرار داده و به واسطه آن فرهنگ و امنيت ملي كشور را تهديد مي نمايند؛ بويژه در اين شرايط جهاني سازمانهاي تبهكار بين المللي و بنگاههاي چند مليتي اقصادي قاچاق گمرکی را بعنوان حرفه اي كار ساز در راستاي اهداف شوم خود در ترويج فرهنگ و اقتصاد جهاني  به شيوه غربي عليه كشورهاي يا جهان سوم و در حال توسعه به 



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: عنوان تحقیق: سیاست جنایی ایران در قبال جرایم قاچاق گمرکی ,
:: بازدید از این مطلب : 6493
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : سه شنبه 13 مهر 1395

حقوق‌بشر و تنوع فرهنگي

نسبت ميان حقوق‌بشر و تنوع فرهنگي از مباحث مهم حوزه علوم انساني در محافل علمي و سياسي خصوصاً در دهه‌هاي گذشته بوده است. در اين خصوص ديدگاه‌هاي متنوعي ابراز شده كه مي‌توان خلاصه آنها را به شرح زير برشمرد:

1- در ديدگاه اول كه عمدتاً از سوي كشورهاي غربي دنبال مي‌شود تأكيد بر اين است كه حقوق‌بشر جهان‌شمول است و گوناگوني‌هاي فرهنگي نمي‌توانند تأثيري بر هنجارهاي حقوق‌بشر داشته باشند. اين طيف اعلاميه جهاني حقوق‌بشر و ساير معاهدات موجود بين‌المللي را مبنائي براي تعريف حقوق‌بشر جهان‌شمول تلقي مي‌كنند.

2- طيف دوم كه مي‌توان از آنها تحت عنوان نسبيت‌گرايان ياد كرد معتقدند حقوق‌بشر نسبي است و هنجارهاي آن با توجه به ويژگي‌هاي فرهنگي، منطقه‌اي و جغرافيائي تعريف مي‌گردد. اين گروه معتقدند كه تعريفي جهان‌شمول از حقوق‌بشر وجود ندارد و هر كشور حق دارد با در نظر گرفتن ويژگي‌هاي فرهنگي خود تعريفي اختصاصي از موازين حقوق‌بشر ارائه داده و آن را مبناي عمل قرار دهد.

3- گروه سوم بر اين باورند كه حقوق‌بشر في نفسه جهان‌شمول است اما تعاريف موجود از هنجارهاي حقوق‌بشري ضرورتاً جهان‌شمول نيستند. سيستم‌هاي حقوقي مختلف تعاريفي از حقوق‌بشر ارائه مي‌دهند كه ممكن است متفاوت باشند اما گفت‌وگوهاي بين فرهنگي در زمينه حقوق‌بشر مي‌تواند به درك‌هاي مشترك در زمينه حقوق‌بشر جهان‌شمول كمك كند.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: حقوق‌بشر و تنوع فرهنگي ,
:: بازدید از این مطلب : 3669
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : جمعه 9 مهر 1395

وكلا و پيشبرد حقوق بشر

ر جهان امروز ادبيات تخصصي مربوط به گرايشهاي مختلف حقوقي و كاربرد از رشته هاي مختلف حقوق در ععرصه هاي متنوع اجتماعي منجمله در عرصه قضاوت يا مشاوره حقوقي و وكالت بسيار گسترده است. آشنايي با ادبيات مزبور قطعا\" در طرح ايده هاي جديد در سطح داخلي و اتخاذ روشهاي مناسب با نيازهاي كشور امري مفيد است. نوشته زيرااز جمله مقالات كوتاهي است كه از سوي يك شخصيت حقوقي در اروپا تقرير شده و از حيث شناخت نوع نگرش موجود دراروپا نسبت به وكلا و نقش آنها در پيشبرد حقوق بشر قابل مطالعه است.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: وكلا و پيشبرد حقوق بشر ,
:: بازدید از این مطلب : 3737
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : جمعه 9 مهر 1395

عدالت، قاعده اصلي حقوق بشر

ز همين رو دكتر كاتوزيان نيز با بيان تاريخچه‌اي از علت گرايش بشر به حقوق بشر، محوريت سخنانش را مفهوم <عدالت> قرار داد. طرح گروهي <ارتقاي حقوق بشر و دسترسي به عدالت>، يكي از سه طرح اصلي گروهي است كه با همكاري برنامه عمران سازمان ملل متحد )UNDP( و براي يك دوره پنج ساله ( ۲۰۰۵- ۲۰۰۹) تدوين شده است. اين طرح هم‌اكنون با همكاري هشت موسسه و نهاد حقوق بشري در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در حال اجرا است. اعضاي طرح شامل مركز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، كرسي حقوق بشر صلح و دموكراسي دانشگاه شهيد بهشتي، مركز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفيد، معاونت آموزش قوه قضاييه، كميسيون حقوق بشر اسلامي، كانون وكلا، انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران و سازمان دفاع از قربانيان خشونت است. آنچه كه منجر به شكل‌گيري چنين طرحي شد، برنامه چهارم توسعه بود، چرا كه در بخش سه و چهار برنامه از ضرورت امنيت انساني و عدالت اجتماعي سخن گفته شده است. همين تاكيد كافي بود تا در طرح <ارتقاي حقوق بشر و دسترسي به عدالت> تحقق اهداف كلان برنامه چهارم توسعه را سرلوحه كار قرار گيرد. مجريان طرح كه به‌طور عملي از ارديبهشت‌ماه جاري فعاليتش آغاز شده است، در نظر دارند به منظور تقويت و حفاظت از حقوق بشر از ظرفيت‌سازي ملي حمايت كنند. براي رسيدن به اين منظور نيز بر توسعه ظرفيت مراكز حقوق بشري وابسته به دانشگاه‌هاي مجري طرح، كميسيون حقوق بشر اسلامي، سازمان‌هاي حقوق بشري جامعه مدني و برخي از انجمن‌هاي حرفه‌اي مانند كانون وكلا و انجمن صنفي روزنامه‌نگاران تاكيد شده است. علاوه بر آن مجموعهاي از فعاليت‌هاي عملي نيز در چارچوب مدون گروه فوق قرار گرفته است كه برگزاري سمينارها و مراسم ويژه حقوق بشر از جمله آنهاست. مراسم دوشنبه گذشته تالار شيخ مرتضي انصاري دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در همين راستا بود. مراسمي كه با حضور مسوولان و حقوقدانان و علاقه‌مندان به مباحث حقوق بشري، برپا شد و دكتر <ناصر كاتوزيان> نيز در باب <حقوق بشر و عدالت> سخن گفت كه مي‌خوانيد.

درباره كرامت انسان احترام به شخصيت او و اراده انسان و اينكه هيچ‌كس برديگري سلطه‌اي ندارد، حكما، علما و پيامبران الهي از ديرباز داد سخن داشته‌اند. اومانست‌هاي فعلي مي‌گويند آنچه از حقوق بشر مي‌دانند ناشي از افكار مسيح است. حتي يكي از نويسندگان بزرگ حقوق عمومي فرانسه دوگين مي‌گويد: <مسيح به ما انسانيت را آموخت و شرافت آن را به ما ياد داد.> احكام اسلامي هم از چنين مواردي سرشار است. اشرف مخلوفات و كسي كه خليفه خدا بر زمين است، طبيعي است كه داراي حقوقي است كه هميشه بايد محترم باشد. راجع به <جان انسان> نيز احكام زيادي وجود دارد. اين نكته را من در قالب تذكر به قضاتي كه با دست گشاده حكم به اعدام مي‌دهند مي‌گويم كه بدانند چه مسووليت سنگيني دارند. اولين چيزي كه در معاد سوال مي‌شود راجع به خون انسان‌ها است. كه آيا خون كسي را هدر داده‌اند يا نه، بنابراين قضات بايد بسيار با احتياط رفتار كنند.



:: موضوعات مرتبط: تحقیق و پایان نامه و گزارش کار , ,
:: برچسب‌ها: عدالت، قاعده اصلي حقوق بشر ,
:: بازدید از این مطلب : 3420
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : جمعه 9 مهر 1395
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی