ترجمه آیه وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی

 

 

ترجمه آیه به نثر: هیچ گناهکاری گناه دیگری رامتحمل نمی شود.

ترجمه آیه به نظم:

کسی بار دیگر رابه پشت    نخواهد کشیدن ز ریز و درشت

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت    که گناه دگران برتونخواهد نوشت

من اگر نیکم و گر بد توبرو خود راباش     هرکسی ان درود عاقبت کار که کشت

 

 

منظور از « وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى » چیست ؟

 

منظور از  وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى »  چیست ؟ 

دو آیه شریفه که جمله فوق ذکر شده با ترجمه ذکر شده است :

 

سوره اسراء آیه 15

 

وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا «15»

 

هر كس هدايت يافت ، فقط به سود خودش هدايت مى‏يابد و هر كس گمراه شد ، فقط به زيان خودش گمراه مى‏شود . و هيچ بردارنده بار گناهى بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏گيرد؛ و ما بدون اينكه پيامبرى را [براى هدايت واتمام حجت به سوى مردم] بفرستيم ، عذاب كننده [آنان] نبوديم . « 15»

سوره فاطر آیه 18

 

وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَىٰ حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۗ إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ ۚ وَمَنْ تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا يَتَزَكَّىٰ لِنَفْسِهِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ «18»

 

و هيچ سنگين بارى بار گناه ديگرى را برنمى‏دارد ، و اگر سنگين بارى دعوت كند كه از بارش بردارند ، چيزى از بار گناهش برداشته نمى‏شود ، گرچه [دعوت شونده] از نزديكان و خويشان باشد . تو فقط كسانى را بيم مى‏دهى كه در نهان از پروردگارشان مى‏ترسند و نماز را برپا مى‏دارند ؛ و هر كس [از آلودگى‏ها] پاك شود به سود خود پاك مى‏شود ، و بازگشت فقط به سوى خداست . « 18»

 

 

 و لا تزر وازره وزر اخرى و ان تدع مثقله الى حملها لا يحمل منه شى ء و لو كان ذا قربى انما تنذر الّذين يخشون ربهم بالغيب و اقاموا الصلوة و من تزكى فانما يتزكى لنفسه و الى اللّه المصير (18)

 

 

هيچ بار بردارى بار گناه ديگرى را برنمى دارد و اگر كسى كه بارش سنگين الميزان آن كسى را دعوت كند چيزى از آن را برندارد اگر چه خويشاوند باشد، تو فقط كسانى را كه ناديده از پروردگار خود مى ترسند و نماز برپا كنند بيم مى دهى، هر كه تذكيه كند براى خويش تزكيه مى كند و سرانجام به سوى خدا است (18).

 

پس معناى جمله (و لا تزر وازره وزر اخرى )اين است كه: هيچ كس كه حامل وزر و گناه باشد، غير از وزر و گناه خود، وزر كس ‍ ديگرى را كه آن نيز حامل آن است نمى كشد.

 

گناه کسی بر دوش دیگری نیست؟!

«هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد»، و هیچ گونه تناقضی در بین آیات و روایات دیده نمی شود.
 کلید واژه : گناه کسی بر دوش دیگری نیست؟!

 

عبارت «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» در آیه 164 سوره انعام، آیه 18 سوره فاطر، آیه 15 سوره اسراء، آیه 7 سوره زمر و آیه 38 سوره نجم ذکر شده که جمعاً پنج مرتبه در قرآن تکرار شده است.

منظور از این عبارت این است که: (هیچ گناهکاری گناه دیگری را بر دوش نمی کشد). با این حال در برخی از آیات دیگر خلاف این گفته مطالبی بیان شده است.

به عنوان مثال در آیه 25 سوره نحل گفته شده: «لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ»: (تا سرانجام در روز قیامت بار گناهان خود را به نحو کامل و نیز پاره‏اى از بار گناهان کسانى که آنها را به نادانى گمراه مى‏کردند (آن مقدار که از راه تسبیب اینان تحقق یافته) بردارند ).

همچنین در آیه 13 سوره عنکبوت آمده است که: (و البته (در روز قیامت) بارهاى گران (گناهان) خود را برمى‏دارند و نیز بارهاى گرانى علاوه بر بارهاى گران خود (بارهاى کسانى که گمراهشان کرده‏اند بدون نکه از نها کسر شود): «وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ».

مضاف براینکه آیات دسته اوّل با روایات «سنّت حسنة» و «سنّت سیّئة» نیز سازگار نیستند. در این روایات بیان شده است که کسی که سنّت حسنه یا سنّت سیّئه ای را رواج دهد ، در ثواب و عقاب آن با دیگران که آن را انجام می دهند شریک است. چگونه می‌توان آیات دسته اوّل را با آیات و روایات یکدیگر جمع کرد؟



پاسخ :

در ابتدا لازم است بدانیم که: «وِزر» به معنی سنگینی و بار سنگین و نیز به معنای گناه آمده است، و از «وَزَر» (بر وزن نظر) گرفته شده که به معنی پناهگاه در کوه است، و گاه به معنی مسئولیت نیز آمده است، چرا که آن هم یک بار سنگین معنوی بر دوش انسان محسوب می شود. (1)

چنان که «وزیر» را از این نظر، وزیر می گویند که بار سنگینی از ناحیه امیر، یا مردم بر دوش او گذارده شده است.

«موازره» نیز به معنی معاونت است، چرا که هر کسی به هنگام معاونت، قسمتی از بار دیگری را بر دوش می کشد. اکنون یک سوال! آیا بار گناه کسی بر دوش شخص دیگری سنگینی می کند؟

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجّه داشت:

1. بار گناه هر کسی بر دوش خود اوست:

بر عکس آنچه معروف است که می گویند: «آتش که گرفت خشک و تر مى سوزد»، هیچ انسانی به جرم گناه دیگری مۆاخذه نمی گردد.

گفته شده که به هنگام مجازات قوم لوط، خانواده با ایمانی در میانشان بود و خداوند آن‌ها را نجات داد. زیرا هیچ کس به خاطر گناه دیگران مجازات نمی شود. این یک قانون کلّی می باشد، که آیات قرآن و بسیاری از احادیث اهل بیت (علیه السلام) آن را تایید می کنند. آیات «

وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»(2)، «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ»(3)، «لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ»(4) و «لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ »(5) بر بیانگر همین قانون هستند.

خداوند در قرآن می گوید: «اگر فرد سنگین بارى، دیگرى را دعوت به حمل گناهانش کند، چیزى از گناه و مسئولیت او را حمل نخواهد کرد، هر چند از نزدیکان و بستگان او به اشد» (وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى). (6)

در حدیثی نیز آمده است که، «در قیامت مادر و فرزندى را مى آورند که هر دو بار سنگینى از گناه بر دوش دارند، مادر از فرزند تقاضا مى کند، در عوض آن همه زحمات که در دنیا براى تو کشیدم، مقدارى از بار مسئولیت گناه مرا بر دوش گیر، فرزند به مادر مى گوید: از من دور شو، که من از تو گرفتارترم»!(7)


2. شراکت سنّت گذاران در اعمال پیروانشان:

بی جهت و بدون ارتباط، عمل کسی برای دیگری ثبت نمی شود. امّا هر کس «سنّت حسنه» ای یا «سنّت سیّئه» ای را مرسوم کند؛ در پاداش و کیفرِ عاملین به آن، شریک است.

این سخن با آنچه در بالا گفتیم تضادّی ندارد. چرا که «سنّت گذاران» در واقع از اجزای علّت تامّه عمل اند و شریک در فاعلیّت آن.

آن‌ها چون از طریق «تسبیب» در انجام آن عمل دخالت داشته اند، در نتایج آن نیز شریکند. چرا که پایه و اساس آن، به دست خودشان گذارده شده است.

آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن دیگران، فاعل گناهانشان ـ و یا همچون فاعل ـ محسوب می شوند. بنابراین، در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش می کشند.

به تعبیر دیگر، «سبب» در اینجا در حکم «مباشر» (انجام دهنده کار) است. (8)

از این رو در بسیاری از روایات اسلامی آمده است که اگر کسی سنّت خوبی بر جای نهد، پاداش تمام کسانی که به آن عمل می کنند را خواهد داشت.

همچنین کسی که سنّت بدی را بر جای نهد، گناه تمام کسانی که به آن عمل می کنند، برای او نوشته می شود.

در این باره از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمودند: «مَن سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً کانَ لَهُ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَ مَنِ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً کانَ عَلَیْهِ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَیْءٌ». (9)

از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است: «أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ سَنَّ سُنَّةَ هُدًى کَانَ لَهُ أَجْرٌ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْ‏ءٌ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ سَنَّ سُنَّةَ ضَلَالٍ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْ‏ء»: (10) (بنده‌ای از بندگان خدا که سنّت نیکو و شایسته ای از خود به‌جای گذارد با پاداش کسی که بدان سنّت عمل می کند برابر است، بی آنکه از پاداش عمل کنندگان به آن چیزی کم شود؛ و گناه هر بنده ای از بندگان خدا که کار زشت و نکوهیده ای را بدعت نهد، همان گناه کسی است که به آن بدعت عمل می‌کند، بی آنکه از بار گناه یکی از آنها کم گردد).

با دقّت در دو عبارت «مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ» و «مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَیْءٌ» در دو حدیث فوق، در می یابیم که پاداش و عقاب سنّت گذاران، چیزی از پاداش و عقاب عاملان کم نمی کند. یعنی عاملان پاداش و جزای عمل خود را می بینند و سنّت گذاران نیز نتیجه عمل خود (سنّت گذاری) را می گیرند.

بنابراین در حقیقت، کسی عمل کس دیگری را به دوش نمی کشد بلکه هر شخصی نتیجه عملش را می بیند.

بنابراین، تمام آیات و روایات ذکر شده می گویند: «هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد»، و هیچ گونه تناقضی در بین این آیات و روایات دیده نمی شود.



پی نوشت ها:

(1) - لغات تفسیر نمونه، محمّد جعفر امامی، صفحه 611، واژه «وزر».

(2) - آیه 164 سوره انعام، آیه 18 سوره فاطر، آیه 15 سوره اسراء، آیه 7 سوره زمر و آیه 38 سوره نجم.

(3) - (هرکسی درگرو دستاورد خویش است)، سوره مدّثر، آیه 38.

(4) - (آنچه نفس آدمی از خوبی به دست آورد، به سود او و آنچه از بدی به دست آورد، به زیان اوست)، سوره بقره، آیه 286.

(5) - سوره نور، آیه 11.

(6) - سوره فاطر، آیه 018

(7) - گر چه این حدیث، در تفاسیر مختلف گاهی از «فضیل بن عیاض» و گاهی از «ابن عباس» نقل شده، ولی بعید به نظر می رسد که آن‌ها این سخن را از خود گفته باشند، ممکن است اصل حدیث از پیامبر (صلی الله علیه وآله) به اشد. به تفسیر «ابوالفتوح رازى» و «قرطبى» و «روح البیان» مراجعه شود. (به نقل از تفسیر نمونه، جلد هیجدهم، صفحه 245)

(8) - تفسیر نمونه، جلد پانزدهم، صفحه 66. (ذیل آیه 15 سوره اسراء)

(9) - اصول کافی، جلد 5، صفحه 9، دار الکتب الاسلامیة؛ وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 24 و جلد 16، صفحات 173 و 174 و جلد 19، صفحه 172، چاپ آل البیت؛ بحار الانوار، جلد 68، صفحه 258؛ صحیح مسلم، جلد 8، صفحه 61، دار الفکر بیروت؛ درّ المنثور، جلد 6، صفحه 201، دار المعرفة، طبع اول، 1365 هـ ق؛ سنن کبرای بیهقی، جلد 4، صفحه 176، دار الفکر بیروت.

(10). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، صفحه 13

 

 

 

 

 

 

 

 

تطبيق چند حديث با آيه «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»

سوال :  

از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است كه: «همه مردم زنازاده اند جز شيعيان ما» (1); هم چنين در روايتى از امام صادق (عليه السلام) آمده است: «خداوند بهشت را پاك و مطهّر آفريده و تنها كسانى وارد آن مى شوند كه حلال زاده باشند» (2)، ايشان در روايت ديگرى مى فرمايند:

«اگر زنازاده نجات مى يافت قطعاً سايح بنى اسرائيل نجات پيدا مى كرد» (3)، مقصود از زنازاده در اين روايات چيست؟ آيا معناى لغوى و عرفى آن مدّ نظر است؟ چگونه مى توان اين احاديث را با آيه «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (4) تطبيق داد؟

 


جواب :

  

باسمه جلت اسمائه؛ عبارات بعدى حديث نخست، معناى زنازادگان را مشخص مى كند چه در آن آمده است: «ما صاحبان خمس و غنايم هستيم و جز شيعيان، آن را بر همه مردم حرام نموده ايم. اى ابوحمزه! به خدا سوگند كه هر سرزمينى فتح شود و هر خمسى پرداخت گردد و چيزى از آن، در اختيار كسى قرار گيرد حرام است چه به صورت زن و همسر باشد و چه به صورت مال و  ثروت» (5).

ساير روايات مربوط به زنازادگان را، هم مى توان به معناى روايت نخست، دانست و هم معناى حقيقى را از آنها برداشت نمود و آن اينكه زنازاده به خاطر رفتار منحرف و مسائل وراثتى نمى تواند عاقبت به خير شود چنان كه زياد ابن ابيه و بسيارى از جنايتكاران تاريخ چنين بوده اند.

-------------------------------------------------------------------

1- إنّ الناس كلّهم أولاد بغايا ما خلا شيعتنا; اصول كافى، ج 8، ص 275.

2- خلقَ اللهُ الجنّة طاهرة مطهّرة، لايدخلها إلاّ مَن طابت ولادته; صدوق در العلل به سند از سعد بن عمر الجلاب نقل كرده است.

3- لو كان أحد من ولد الزنا نجا لنجا سائح بنى إسرائيل; ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 264.

4- و هيچ بردارنده اى بار گناه ديگرى را بر نمى دارد; انعام: 164.

5- فنحن أصحاب الخمس والفىء، وقد حرّمناه على جميع الناس ما خلا شيعتنا. و الله يا أبا حمزة، ما من أرض تفتح، ولاخمس يخمس، فيُضرب على شىء منه إلاّ كان حراماً على مَن يصيبه، فرجاً كان أو مالا; اصول كافى، ج 8، ص 285.

 

 

 

 

 

 

قاعده وزر، وَ لا تَزرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخریٰ

 

این قاعده یکی از عناصر جوهری مجازات در اسلام است که بعد از انقلاب کبیر فرانسه این قاعده در حقوق کیفری کشورهای اروپایی نیز رسوخ کرده است. در حقوق امروز تحت عنوان ” اصل شخصی بودن مجازات‌ها” از اهمیت خاصی برخوردار است.

در دوران باستان جمعی بودن مسئولیت جریان داشته بستگان و اعضای خانواده مجرم نیز در معرض مؤاخذه و مسئولیت کیفری قرار می‌گرفتند. با ظهور ادیان الهی، به‌ویژه اسلام و پس از آن در انقلاب کبیر فرانسه اصل شخصی بودن مجازات‌ها پا به عرصه وجود گذاشت.

دوران باستان

در قدیم الایام مسئولیت جمعی حکمفرما بود. در آن زمان احکامی به چشم می‌خورد که به موجب آن فرزندان مجرم به جای وی مجازات می‌شدند، به طور نمونه اگر معماری در ساختن خانه استحکام لازم را رعایت نمی‌کرد و خانه فرو می‌ریخت و صاحب‌خانه کشته می‌شود فرزند معمار به کیفر اعدام محکوم می‌شد.

در ادیان الهی پیش از اسلام

عده‌ای معتقدند که در مسیحیت جمعی‌بودن مجازات رواج داشته است که البته این نظر درست نیست. در قرآن نیز آیات بسیاری این فکر را رد می‌کند. تعبیر این دین این است که گناهکار شدن انسان‌ها ناشی از گناه آدم ابوالبشر است. و به هیچ‌وجه نمی‌گوید که جرم پدر را به پای پسر بنویسند.

در ادیان الهی مجازات جرم پدر را پسر تحمل نمی‌کند. و اصل شخصی بودن مجازات و پاداش حکمفرما است. تا سال 1721م. در ژاپن رسم دینی بر این بود که همه‌ی اعضای خانواده جمعاً مسئول اعمال یکدیگر بودند.

در اسلام

یکی از خصایص نظام کیفری اسلام حاکمیت اصل شخصی بودن مجازات است. این اصل یکی از عناصر جوهری کیفر در اسلام قلمداد می‌شود و دارای ریشه‌های قرآنی است. شایان توجه است که نظام قضایی اسلام حدود 12 قرن پیش از نظام قضایی غرب با نزول آیاتی چند از قرآن مجید از جمله آیه شریفه ” وَ لا تَزرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخریٰ ” (انعام 146) این اصل مترقی را پذیرفته است.

حضرت علی(ع) پس از ضربت خوردن به دست ابن‌ملجم خطاب به امام حسن و امام حسین(علیهما سلام) فرمود:« بدانید که نباید کس دیگری جز قاتل من کشته شود»

منابع فقهی

1.کتاب

در قرآن مجید پنج بار آیه ” وَ لا تَزرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخریٰ ” تکرار شده و تفاوت آنها تنها در مقدمه جمله است.

  1. آیه 146 سوره مبارکه انعام
  2. آیه 15 سوره مبارکه اسراء
  3. آیه 18 سوره مبارکه فاطر
  4. آیه 7 سوره مبارکه زمر
  1. آیه 38 سوره مبارکه نجم

2. سنت

ابوداوود از ابو رمثه نقل می‌کند:« همراه پدرم به سوی رسول خدا(ص) رفتیم. پیامبر به پدرم فرمود: این پسر توست؟ پدرم گفت: قسم به پروردگار کعبه بلی. پیامبر فرمود: حقیقتاً به آن شهادت می‌دهم. آن‌گاه تبسم فرمودند از اینکه چقدر شباهت من به پدرم زیاد است و پدرم بر آن سوگند خورد. سپس پیامبر(ص) فرمود: ولی بدان که او جنایت تو را بر عهده نمی‌گیرد و تو جنایت او را نمی‌توانی بر عهده بگیری. و قرائت فرمودند: “وَ لا تَزرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخریٰ”

3. اجماع

این قاعده از مسلمات اسلامی است و همه‌ی فقها اعم از شیعه و سنی به آن تمسک کرده‌اند.

4. عقل

قاعده وزر یک اصل عقلایی است، چرا که گذاشتن بار کسی بر دوش دیگری زشت و قبیح است و حکم عقل به قبح آن مسلم است. در واقع تمام دلایل دیگر به همین دلیل برمی‌گردد.

استثناهای قاعده وزر

در فقه اسلامی دو مسئله به عنوان استثنا بر قاعده وزر مطرح می‌شود:

  1. وجوب دیه بر عاقله

مصداق بارز در این قضیه آن است که کسی گناه می‌کند و دیگری بار گناه او را به دوش می‌کشد. یعنی وزر دیگری را بر عهده وازره‌ای گذاشته‌اند.

  1. مسئولیت دولت (بیت‌المال)

در فقه اسلامی، جبران خسارت ناشی از خطای قاضی در صدور حکم بر عهده دولت قرار گرفته است (خطاء الحاکم فی بیت‌المال)

حضرت علی(ع) فرمودند:« اگر قضات در خون و [قطع عضو] خطا کنند، باید از طریق بیت‌المال مسلمین(دولت) جبران شود»

این مسئله در اصل 171 قانون اساسی ایران آمده است.

نکته آخری که باید متذکر شد این است که در مواردی که قاتل مسلمان دارای عاقله نباشد و یا عاقله وی توانایی پرداخت دیه را نداشته باشد، مسئولیت پرداخت بر عهده بیت‌المال مسلمین قرار می‌گیرد.

منابع

  • قرآن کریم
  • نهج البلاغه
  • التفسیر المنیر،الزحیلی
  • وسائل الشیعه، باب 10 آداب القاضی
  • شرایع الاسلام محقق حلی
  • بخش جزایی قواعد فقه محقق داماد

 

 

 

 

 

 

 

 

 




:: برچسب‌ها: ترجمه آیه وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی ,
:: بازدید از این مطلب : 3386
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : میثم خسروی
ت : سه شنبه 8 تير 1395
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی